نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

متد ارف که ترجمه اصطلاح آلمانی Orff-Schulwerk است؛ یک رویکرد به آموزش موسیقی را ارائه می‌کند که کاربرد آن در درجه اول برای کودکان است. هرچند در سایر زمینه‌ها هم می‌تواند به همان اندازه مفید باشد. این متد در دهه 1920 با اجرا روی دانش‌آموزان موسیقی و رقص بزرگ‌سالان در آلمان (شهر بایرن) و توسط کارل ارف آغاز شد؛ و در حدود سال 1950 از طریق تلاش همکاران ارف برای استفاده در زمینه آموزش موسیقی به کودکان، احیا شد.

در این مقاله وب‌سایت آموزشگاه موسیقی پارسه می‌خواهیم شما را با متد ارف و ویژگی‌های آن آشنا کنیم.

آموزشگاه موسیقی

فلسفه متد ارف

انگیزه متد ارف بررسی چگونگی رفتار کودکان در بازی گروهی است. ریتم که از زبان مادری کودک گرفته شده، پایه و اساس این متد را تشکیل می‌دهد. در واقع متد ارف یک مدل پداگوژیکال (پداگوژی به معنای تعلیم) یا چارچوب‌دار را فراهم می‌کند؛ که آموزش موسیقی را در هر سنی یا هر سطح تجربه‌ای امکان پذیر می‌نماید. در متد ارف وظیفه معلم طراحی و تسهیل فعالیت‌های مناسب برای نوآموزان است؛ تا باعث موفقیت، رضایت، لذت و کسب تجربه آنها شود. اگرچه بعضی افراد استعداد بیشتری برای فراگیری در این روش دارند؛ اما متد ارف بر مبنای فعالیت گروهی شکل می‌گیرد.

اجزای فعالیت در متد ارف

ریتم، ملودی و بداهه عناصر جدانشدنی متد ارف هستند. این متد رویکردی جدی به مبحث تجربه در موسیقی دارد؛ و می کوشد از هنرجو پاسخ‌هایی خلاقانه و طبیعی را در قالب، رقص، آواز، حرکت و موسیقی دریافت کند. فراموش نکنید که برای یک کودک آواز، موسیقی حرکت و صحبت کردن دارای زنجیره اتصالی مشخص است. به همین دلیل می‌توان گفت ریتم اساسی‌ترین عنصر یادگیری موسیقی در متد ارف است. کاری که در متد ارف انجام می‌شود به زبان ساده ارتباط دادن الگوهای گفتاری به ریتم است. این کار خلاقیت را در کودک افزایش داده و این ارتباط به الگوهای حرکتی نیز گسترش می‌یابد.

پس از ریتم، ملودی دومین جزء فعالیت در متد ارف است. شیوه تدریس ملودی هم مشابه ریتم است. در این زینه کارل ارف می‌گوید در قدم اول باید کودک تجربه ناخودآگاه از ملودی و ریتم را به دست آورد؛ و سپس یادگیری آگاهانه را آغاز کند. اما بداهه تکمیل‌کننده دو بخش قبلی است. این بخش کودکان را آزاد می‌گذارد تا در چارچوب مشخصی واکنش‌هایی خلاقانه به ریتم و ملودی داشته باشند.

برای درک بهتر متد ارف جالب است که نگاهی تمثیلی داشته باشیم به یک جلسه از این کلاس موسیقی، در این جلسه استاد داستانی کودکانه را مطرح می‌کند؛ و از کودکان می‌خواهد در گروه‌های مختلف عهده‌دار موضوعی باشند. مثلا از عده‌ای می‌خواهد صدای عناصر طبیعیت را با استفاده از ساز به داستان اضافه کنند؛ و از گروهی دیگر می‌خواهد بنا بر شرایط داستان صدایی شاد، هیجانی یا... از ساز خود ارائه کنند. در نظر داشته باشید که اگرچه این متد وابسته به ساز خاصی نیست؛ اما سازهای ریتمیک و مناسب کودکان در آن کارایی بهتری دارد.

کارل ارف کیست؟

کارل ارف استاد موسیقی آلمانی و مبدع متد ارف است. او این متد را در کتابی با همین نام نیز منتشر کرده است؛ و در عمل نیز در سال‌های دهه 1920 الی 1930 میلادی، این متد را در کلاس‌های خود اجرا نموده است. کارل ارف معتقد است که موسیقی تنها نواختن نیست و ریتم و بیان و حرکت نیز در آن موثر است. کارل ارف معتقد است کودکان علاقه‌ای به یادگیری از طریق مطالعه ندارند؛ آنها بیشتر بازی می‌کنند و اگر بتوانید در قالب بازی چیزی به آنها بیاموزید از آن استقبال خواهند کرد.



:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 28 شهريور 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
امیل ژاک دالکروز یکی از موسیقی دانان مطرح سوئیسی است؛ که زمینه ساز شکل گیری مطالعات بسیاری در آموزش موسیقی به کودکان است. امیل خود استاد هارمونی بوده است و در نتیجه تنها یک تئوریسین موسیقی نیست. در این مقاله آموزشگاه موسیقی پارسه، به بررسی ویژگی های متد دالکروز در آموزش موسیقی کودک می پردازیم.
 
موسیقی کودک

متد دالکروز

متد دالکروز مبتنی بر دو اصل اساسی است. اول اینکه او معتقد است آموزش موسیقی در دوران کودکی اثرات بسیاری بر قدرت درک فرد از مهارت های پایه ای موسیقی دارد. در نتیجه این متد تاکید زیادی بر شروع آموزش ها در همان سال های ابتدایی تولد کودک می نماید.
دومین اصل اینکه امیل معتقد است آموزش موسیقی به کودک باید بر مبنای بداهه باشد. به همین دلیل هم متد طراحی شده توسط او مبتنی بر بداهه خوانی در سلفژ است.
امیل ژاک دالکروز حتی پا را فراتر از آموزش موسیقی به کودکان می گذارد؛ و می گوید که زیرساخت های تعلیم و تعلم کودکان می تواند بر اساس رشد شعور موسیقیایی کودک شکل بگیرد.
در نهایت متد طراحی شده توسط امیل، توسط خود او به نام Eurhythmic شناخته شده است.
این متد در عمل بر پایه مجموعه ای حرکات فیزیکی است که کودکان را در درک مفاهیم عناصر مختلف موسیقی مثل ریتم، هارمونی، ملودی، سبک و فرم، کمک می کند.
سبک یوریتمیک می کوشد با استفاده از حرکات فیزیکی مثل بالا و پایین پریدن، حرکت دادن دست ها و پاها، آواز خواندن، قدم زدن، تلوتلو خوردن و... مفاهیم موسیقی را به کودکان منتقل کند. در عمل این متد بدن انسان را به یک ساز موسیقی تشبیه می کند؛ و بنا دارد به این وسیله فهم موسیقیایی را در ذهن کودکان افزایش دهد.
یکی دیگر از ویژگی های متد دالکروز تاکید بالا روی آواز خواندن کودکان به صورت بداهه و با نت های مختلف است. او معتقد است که این کار باید جزئی از برنامه روزانه نوآموز باشد.
دالکروز با استفاده از این متد توانست جسم و ذهن را با هم درآمیزد؛ و روشی برای انتقال و آموزش مفاهیم ذهنی با استفاده از حرکات فیزیکی بیافریند. در نهایت باید گفت این متد بر اساس سه آموزش یوریتمیک، سلفژ و بداهه، به پیگیری آموزش موسیقی به کودکان می پردازد.
جالب است بدانید که امیل ژاک دال کروز تنها یک تئوریسین موسیقی نیست؛ و خود دارای سابقه عملی تدریس سلفژ و هارمونی است. او از گذر همین کلاس ها که در کنسرواتوار ژنو برگزار می شد؛ توانست متد خود را تکمیل و ارائه کند. متد دالکروز برای اولین بار به عنوان کلاس های آموزش موسیقی با حرکت، در کشور انگلستان اجرا شد و مورد توجه قرار گرفت.
اگرچه هدف اصلی دالکروز از ارائه این متد، آموزش موسیقی به کودکان بود؛ اما این متد بعدها گسترده تر شد و در سایر هنرها، بخصوص هنر بازیگری بسیار مورد توجه قرار گرفت.
علت استقبال کلاس های بازیگری از این متد نیز ساختار آن است؛ که به تسلط بازیگر بر بدنش کمک می کند. در عمل این متد طوری طراحی شده است که فرد را به سمت ریتم های طبعی سوق می دهد؛ حرکات اضافه بدن را می گیرد و تک های عصبی را کاهش می دهد. در نتیجه بازیگر می تواند با قدرت بیشتری با استفاده از بدنش به اجرای نقش های مختلف بپردازد و کنترل بیشتری روی آن داشته باشد.


:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 شهريور 1397 | نظرات ()