نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
سوالی که برای بسیاری از هنرجویان کیبورد پیش می آید این است که: برای یادگیری کیبورد باید از کجا شروع کرد؟هنرجویان بسیاری را می شناسم که بخاطر اطلاعات غلط و یا انتخاب غلط، سالهای زیادی را صرف نوازندگی کیبورد و یادگیری کیبورد ( ارگ) نموده اند اما از شیوه نوازندگی خود راضی نیستند و یا اینکه کلاً سرخورده شده اند و قید پیشرفت را زده اند و پذیرفته اند که در همین سطح باقی بمانند. مطلبی که زیاد دیده ایم و می بینیم این است که خیلی از افراد می پرسند که: برای یادگیری کیبورد باید چه کنیم؟ آیا باید با پیانو شروع کنیم؟ آیا درست است که کسی که پیانو می نوازد، کیبورد هم می تواند بنوازد؟ آیا کتاب Beyer برای یادگیری کیبورد مناسب است؟ این ذهنیت غلط که برای یادگیری کیبورد باید پیانو را آموخت را عمدتاً سه دسته از افراد می گویند:دسته اول افرادی هستند که در کل اطلاع کمی از موسیقی دارند و سازها را فقط در حد اسم و شکل می شناسند و از بحث های تخصصی بی اطلاعند (اگرچه اظهار نظرهای تخصصی می نمایند). این دسته از کارشناسان به لحاظ اینکه کیبورد و ارگ و پیانو به هم شبیهند و به این دلیل که پیانو معمولاً بزرگتر از کیبورد است تصور می کنند که پیانو کامل تر از کیبورد است و یادگیری پیانو باعث یادگیری کیبورد و ارگ و احتمالاً آکاردئون و... خواهد شد!!! دسته دوم پیانیست هایی هستند که کیبورد نواز نیستند و از تکنیکهای نوازندگی کیبورد و همچنین تفاوتهای نوازندگی پیانو و کیبورد بی اطلاعند و یا می دانند که تفاوتهایی هست اما به سبب تعصبی که با ساز خود دارند، آن را برتر از همه سازها می دانند. دسته سوم از کارشناسان نیز کسانی هستند که هم کیبورد و هم پیانو می نوازند اما در حقیقت هیچ یک را در سطح تخصصی نمی نوازند تا تفاوتهای این دو درک کنند. این دسته از نوازندگان پیانو را در حد پیانو عمومی و همچنین کیبورد را در حد مقدماتی و یا متوسطه می نوازند. این نظرات فقط در مورد ساز کیبورد نیست و بسیار دیده ایم که می گویند برای یادگیری گیتار الکتریک باید با گیتار کلاسیک شروع کرد!!! و یا برای یادگیری تار باید ابتدا سه تار را آموخت!!! و... این راهمایی های غلط می تواند آسیبهای جبران ناپذیری به یادگیری هنرجو وارد نماید و حتی ممکن است سرنوشت موسیقایی یک انسان علاقه مند و عاشق موسیقی را تغییر دهد. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی , :: بازدید از این مطلب : 8 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
MIDI چیست؟ MIDI چکار میکند؟ طریقۀ تبدیل فایل های MIDI ، طرز ساختن فایل MIDI و... اینها سوالاتی است که در این مقاله به آنها پاسخ خواهیم داد
برای برقراری ارتباط میان ساز و کامپیوتر به چه چیزهایی احتیاج است؟این موضوع کاملآ بستگی به کاری دارد که می خواهید انجام دهید. در این مطلب سعی می کنیم بطور خلاصه توضیح دهیم اگر بخواهید از کامپیوتر خود بعنوان یک Sequencer استفاده کنید به چه چیزهایی نیاز دارید. نکته مهمدر حالت استاندارد اطلاعات MIDI بر روی کانکتورهای دایره ای شکل و پنج پین (din) منتقل می شوند، اما امروزه بسیاری از کیبردها و دستگاههای موسیقی جدید دارای رابط USB هستند که بدون نیاز به پورت MIDI می توانید دستگاه خود را به کامپیوتر متصل کنید. کابل ارتباطیکابل های ارتباطی کامپیوتر به وسیله موسیقی معمولآ در طرف کامپیوتر دارای یک پورت و در طرف دیگر دارای دو پورت MIDI هستند. شما برای کار خود ممکن است به یکی از انواع کابلهای زیر احتیاج داشته باشید. عادی ترین نوع کابل MIDIUSB-MIDI : در این حالت کابلی می خواهید که از طرف کامپیوتر به پورت USB متصل شود و از طرف دیگر دارای پورتهای آشنای ۵ پین MIDI باشد. این آداپتور (یا همان کابل) را می توانید از فروشندگان لوازم و تجیهزات کامپیوتری خریداری کنید. برقراری ارتباططرفی که پورت USB دارد کاملآ مشخص است و نگرانی خاصی در متصل کردن کابل به آن وجود ندارد. اما در طرفی که دارای کانکتور ۵ پین است باید رعایت جهت اطلاعات ورودی و خروجی صورت بگیرید. به این معنا که از طرف کامپیوتر کانکتوری که با عنوان OUT مشخص شده باید به قسمت IN در وسیله موسیقی متصل شود و کانکتوری که با عنوان IN مشخص شده باید به قسمت OUT ساز متصل شود. نرم افزار کنترل وسیله موسیقینرم افزارهای کوچک و بزرگ زیادی وجود دارند که می توانید از آنها برای کنترل ساز خود استفاده کنید که در این میان می توان به CakeWalk ، Sonar ، Finale ، Ableton LIVE و … اشاره کرد که هریک مزایای خود را دارند. MIDI چیست؟Musical Instrument Digital Interface، رابطی است سخت افزاری ، نرم افزاری برای صحبت کردن نرم افزارهای موسیقی و دستگاههای موسیقی دیجیتال با یکدیگر. در واقع همانگونه که یک نوازنده موسیقی با نگاه کردن به نت موسیقی از روی علائم تشخیص می دهد کدام نتها را با چه حسی باید اجرا کند (که در واقع پیام آهنگساز را متوجه می شود)، لازم است زبان مشترکی وجود داشته باشد تا وسایل دیجتال موسیقی نیز بتوانند با یکدیگر در زمینه موسیقی تبادل اطلاعات کنند. MIDI چگونه کار می کند؟سناریو اصلی کار همان است که در پاراگراف قبل توضیح دادیم، در اینجا کمی بیشتر موضوع را بررسی می کنیم. MIDI Channelsاز مهمترین ویژگیهای MIDI آن است که می تواند در آن واحد پیامهای مختلفی را به سازهای مختلف و یا به یک واحد صوتی ارسال کند. از آنجایی که ذات این استاندارد تبادل اطلاعات بصورت سریال است، تمامی سازهایی که در زنجیره ارتباطی MIDI قرار دارند همه اطلاعات را دریافت می کنند، بنابراین تنها لازم است که هر یک تشخیص دهند که کدام بسته اطلاعاتی به آنها تعلق دارد تا به آن واکنش لازم را نشان دهند. روشن و خاموش کردن نت هاهنگام اجرای یک قطعه موسیقی توسط یک نرم افزار و چند ساز دیجیتال MIDI به احتمال بسیار زیاد بیشترین پیامی که نرم افزار به سازها ارسال می کند برای اجرای نت ها است. این پیامها Note On و Note Off نامیده می شوند. محدودیت در اجرای تغییراتاگر وارد برنامه ریزی جدی MIDI شده اید بد نیست بدانید تمام ماجولهای صوتی به تمام کنترلها پاسخ مثبت نمی دهند. به این دیگر ممکن است آنها برخی از پیامها تغییر کنترل را نپذیرند. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی , :: بازدید از این مطلب : 19 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
همان طور كه قبلاً نوشتم مشغول مقاله اي با عنوان"كنش جمعي كاربرد موسيقي در راديو" بودم. بالاخره كار تاحد بسياري به سرانجام رسيد، فقط ملاحظات مختصري دارد كه انشاءالله آماده چاپ شود. در حين اين مقاله اي گونه دريافتم كه مطالعه نظري موسيقي بسيار كم و اندك است لذا تقويت كاربري و كاربري صحيح موسيقي منوط به گسترش اين حوزه و البته برخي از ديگر امور ازجمله آموزش و... مي باشد. از اين جهت در اثناي آن مقاله مشغول تهيه مقاله ديگري شدم كه بيشتر مباني نظري جامعه شناسي و مردم شناسي موسيقي را شرح خواهد داد. بخش اعظمي از آن(حدود 100 صفحه) آماده شده است. بهتر ديدم بخش هايي از آن را براي اطلاع علاقمندان خصوصاً دانشجويان راديو و تهيه كنندگان و برنامه سازان راديو به اين شكل ارائه دهم. اميدوارم به تدريج برخي از اين نوشته ها را و سپس كل آن را همراه يكي دو مقاله كه در همين زمينه نوشته شده با عنوان احتمالي"جامعه شناسي، مردم شناسي موسيقي و راديو" بتوانم به چاپ برسانم. آن چه در زير مي خوانيد گزيده از همين كتاب آينده است. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی , :: بازدید از این مطلب : 8 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
محققان معتقدند نتایج تحقیقات گوناگون حاکی از آن است که یادگیری و حتی گوش کردن موسیقی میتواند میزان ضریب هوشی را در میان کودکان و بزرگسالان تا 7 درجه افزایش دهد. دانشمندان با انجام تحقیقاتی ادعا کردهاند افرادی که میتوانند یک ساز موسیقی را بنوازند باهوشترند، زندگی اجتماعی بهتری دارند و در تحصیلات خود موفقترند. محققان امیدوارند بتوانند با توسعه این مطالعه، کمک شایانی به کودکان دارای مشکلات یادگیری کنند. :: بازدید از این مطلب : 22 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
مقاله حاضر با عنوان «موسقی راک چیست؟» گزیده ای هستند که به انتخاب مترجم، از مقاله ای توسط کِوین توئیت (Kevin Twit) درباره موسیقی راک با عنوان اصلی «معیارهایی برای قضاوت موسیقی راک» ترجمه شده اند. این مقاله در سال ۲۰۰۱ در سایت مجله هزار سوم ( IIIM Magazine) منتشر گردیده است.
:: بازدید از این مطلب : 21 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
مقاله حاضر با عنوان «موسقی راک چیست؟» گزیده ای هستند که به انتخاب مترجم، از مقاله ای توسط کِوین توئیت (Kevin Twit) درباره موسیقی راک با عنوان اصلی «معیارهایی برای قضاوت موسیقی راک» ترجمه شده اند. این مقاله در سال ۲۰۰۱ در سایت مجله هزار سوم ( IIIM Magazine) منتشر گردیده است.
:: بازدید از این مطلب : 20 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
دنیای کودکان پر از صدا و موسیقی است و در همه جای جهان کودکان دارای این قابلیت هستند که نسبت به موسیقی واکنش نشان دهند. آنها علاقه فراوانی به جستجو در امکانات صوتی هرچیز دارند و از ایجاد صدا از اشیا لذت میبرند و اگر این صدا دارای ریتم باشد، میتواند کاملا آنها را مجذوب کرده و انگیزه موسیقایی آنان را تقویت کند. کودکان از لحظه تولد و حتا قبل از آن با اصوات موجود در محیط اطراف خود خو میگیرند و بنابر میزان توانایی خود در تولید و جستجو در آواها و اصوات مختلف، با این پدیده ارتباط برقرار میکنند. از آنجایی که واکنش نشان دادن به صدا پیشرفته ترین توانایی در نوزادان است، کودک از همان ابتدای تولد باید از نظر موسیقی تغذیه شود. خواندن ترانه های ریتمیک ملایم، حس آرامش و امنیت را در نوزاد حساس تقویت میکند. قرنهاست که لالایی های آهنگسازان بزرگ و ملودیهای جذاب خودانگیخته که به آهستگی زمزمه شود، کودکان را به خوابی آرام فروبرده است. در چنین حالتی، کیفیت صدای خواننده اهمیتی ندارد بلکه مهم ارتباطی است که از این طریق با کودک برقرار میشود. کودکان در حدود سه سالگی علاقه ای واقعی به هر نوع فعالیت موسیقی نشان میدهند و این زمان بسیار مناسبی برای والدین و مربیان است تا در شناخت و درک ساختار موسیقی به کودک کمک کنند. هنگامی که موسیقی به شیوه ای آگاهانه و متناسب با درجه ادراک کودک به وی ارایه شود، بدون شک به شناخت و آگاهی او منجر خواهد شد. در این سن، کودکان تقریبا در تمام زمان بیداری خود در حال جنب و جوش و فعالیت هستند از راه رفتن و دویدن گرفته تا بالا و پایین پریدن، سر خوردن، جهیدن، تاب خوردن و دست زدن. در بسیاری از موارد این حرکات میتوانند در سمت نمایشی کردن ترانه ها، داستانهای کوچک و ساده و قطعات کوچک موزیکال به کار روند. بازیهایی که همراه با موسیقی اجرا میشوند برای داشتن اوقاتی خوش که همراه موسیقی، فعالیت و سرخوشی است برای کودک و بزرگسال به یک اندازه مفید و نشاط آور است. میتوان گفت که کودکان در سنین ۴ و ۵ سالگی، در زمینه به وجود آوردن موسیقی بسیار مصر و علاقمند هستند. آنها از هر گروه سنی دیگری به خلق موسیقی میپردازند، با دقت تمام در گوشه و کنار آن به کشف و جستجو میپردازند و موسیقی محرکی اساسی برای فعالیتهای آنان به شمار میرود. هنگامی که کودکان ۴ و ۵ ساله اند، برای تجربیات برنامه ریزی شده آمادگی بیشتری دارند و توجه کنید که باید تعادل در این برنامه ریزی رعایت شده باشد. به این ترتیب که زمانی برای شنیدن و شناخت ارزش موسیقی، خواندن، نواختن ساز و ایجاد صدا، ساختن شعر و موسیقی و خلاصه انواع فعالیتهایی که در این صحنه گسترده قابل اجرا هستند، اختصاص داده شود. شنیدن موسیقی کاریست که میتواند در تمام مراحل فعالیتهای روزانه انجام شود. در واقع عادت به شنیدن موسیقی، پایه و اساس تمام تجربیات موسیقایی است. البته در این سن، کودک به مرحله ای رسیده است که میتواند مدت کوتاهی بنشیند و با دقت به یک اجرای کوتاه یا یک قطعه کوچک موسیقی ضبط شده گوش فرا دهد. قطعات داستانی مانند “پیتر و گرگ [1]” اثر سرگئی پروکوفیف Sergei Prokofiev میتواند در چنین اوقاتی استفاده شود. این داستان به خصوص برای آشنایی با بعضی از سازهای ارکستر مناسب است. یک فعالیت جذاب دیگر برای این کودکان، شنیدن یک قطعه موسیقی و ساختن داستانی برای آن است. همچنین داستانهایی که با موسیقی پرورانده شده باشند و دارای ریتم و ملودی باشند (در داستانهای زیبای فارسی، از گفتگوهای ریتمیک بسیار استفاده شده است و لزوما نباید به دنبال نمونه خارجی آن بود. از جمله کدوی قلقله زن، کک به تنور، عروسک ناز قندی، نمکی و…) چنین بازیهایی میتواند علاقه کودک به موسیقی را بسیار افزایش دهد. خواندن ترانه شور و شوق فراوانی برای کودکان به همراه دارد. اکثر کودکان عاشق آواز خواندن و شنیدن آوازی که برای آنها خوانده شود، هستند. صدای کوچک این موسیقیدانان ۴ و ۵ ساله شاید برای تعقیب بالا و پایینهای موسیقی یک ترانه چندان قوی نباشد، والدین و مربیان باید توجه کنند که نباید بیش از حد توان کودک از او توقع کاری بینقص و خواندن بدون ایراد داشته باشند. توجه کنید که در این سن ترانه هایی برای خواندن کودک مناسبند که بین نتهای “دو” وسط تا “لا” بعد از آن باشند. برای تشویق کودک به خواندن، باید از ترانه هایی استفاده کنیم که خواندن آن برایش ساده باشد، تعداد اوج و فرودهای آن اندک باشد و برای نواختن آن به تمام کلیدهای پیانو نیاز نباشد. ترانه هایی که از کلمات تکراری، عبارات موزون و الگوهای ریتمیک تکرار شونده برخوردار باشند بسیار مناسبند. از طرفی این اشعار برای پروش قدرت بیان و توسعه گنجینه لغت کودک نیز بسیار مناسب هستند. اشعار مهدکودکی و ترانه هایی که از طریق شرکت دادن کودک در نوعی بازی و فعالیت مانند دست زدن، پای کوبی و ضرب گرفتن روی میز، شناخت موسیقی وی را تقویت میکنند نیز انتخابهای مناسبی هستند. هنگامی که کلمات شعر در ذهن کودک باقی ماند، میتوان برای افزودن به جذابیت آن و شمردن ضرب از یک ساز ساده کوبه ای استفاده کرد که در این میان میتوان به طبل، دایره زنگی، تکه های چوب و سنج اشاره نمود. بازیهایی که در طی آن انگشتان، دستها و اعضای دیگر بدن حرکت میکنند موجب آگاهی از تواناییهای جنبشی و همچنین هماهنگ سازی عضلات میشوند. آهنگها و حرکات ساده و ریتمیک متغیر کودک را با لایه های زیرین ریتم در موسیقی و همچنین با تاکیدها و کشیدگیهای صوتی آشنا میکنند. توجه کنید که هر قصه ای، حتا داستان ساکت و ساکن “موطلایی و سه خرس” هم میتواند با افزودن صدا، ریتم قدمهای خرسها وبه شعر تبدیل کردن گفتگوها به موضوعی برای ترانه خوانی و موسیقی تبدیل شود. آنچه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، انتخاب موسیقی مناسب با سن کودک است. ترانه هایی انتخاب کنید که موضوع آن و کلمات اشعارش برای کودک جذاب باشد. کودکان کم سن به خصوص با ترانه های همراه با حرکت (مانند قطار بازی)، بازیهایی که با شعر خوانی انجام میشود (عمو زنجیر باف، گرگم و گله میبرم) ، ترانه هایی از برنامه های محبوبشان و اشعاری که دربر دارنده موضوعات زیر باشد لذت میبرند:
فراموش نکنید که هرچند ترانه های کوتاه برای کودکان جذاب تر است، اما اشعار پرسش و پاسخ یا داستانهای موزون طولانی تر هم برایشان جذاب است. سوال و جواب در ترانه خوانی، جنبه منطقی ذهن کودک را نیز تقویت میکند.
یک عنصر کلیدی دیگر که هنگام انتخاب موسیقی برای کودکان، توجه داشتن به تناسب میان کلمات و ملودی ترانه است. معنی کلمات باید در سبک موسیقی منعکس شده باشد. جمله بندی اشعار و ملودی نیز باید همزمان و منطبق بر یکدیگر باشد. در واقع کلمات و ملودی باید مانند آستر و رویه، یکدیگر را کامل کنند. به یاد داشته باشید که یکی از اساسی ترین اهداف موسیقی، غنی کردن زندگی کودک از طریق تجربیات موسیقایی او و کمک به پرورش حس زیبایی شناسی اوست. وجود یک برنامه متعادل در کنار سایر فعالیتهای زندگی کودک میتواند بسیار رضایت بخش باشد و پرداختن به موسیقی نباید به شکل یک وظیفه اجباری و زجر آور به او تحمیل شود. علاقه مندان به شرکت در کلاس های موسیقی کودک و آموزش ارف در آموزشگاه موسیقی هنر پارسه می توانند به آموزشگاه موسیقی هنر پارسه واقع در میدان هفت تیر مراجعه نموده و یا با شماره تماس های 88824774 و 88302969 تماس حاصل فرمایند.:: بازدید از این مطلب : 15 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
از جمله مهمترین منابعی که موسیقی Jazz از آن استفاده میکند سبک موسیقیBlues است. این سبک، از موسیقی عامیانه سیاهان آمریکایی مانند آوزاهایی که در هنگام کشت و کار میخوانند، یا آوازهای مذهبی و بخصوص ترانه هایی که در دوران برده داری برده ها میخواندند بوجود آمده است. به روایتی از سال ۱۹۸۰ سیاهان آمریکایی این نوع ترانه ها را شروع به خواندن کردند. اما به تدریج تاثیر این سبک موسیقی بر سایر سبکها مانند Soul، Rock، Country و حتی Jazz بطور آشکاری مشاهده شد. Blues های آوازی معمولا” مفاهیم مشخص و محدودی دارند، اغلب آنها ترانه هایی با مایه های غم انگیز راجع به بی وفایی در عشق یا خیانت و … بوده و دارای ملودی های ساده و کوچک میباشند. هر قسمت از ترانه های Blues معمولا” در حالت استاندارد از ۱۲ میزان تشکیل شده و خواننده تمام شعر را معمولا” با تفاوت کمی روی ملودی همان ۱۲ میزان میخواند، بعد ساز سولو همان ملودی را با کمی تغییر و بداه نوازی اجرا می کند. Blues استاندارد معمولا” در یک گام بزرگ با استفاده از سه آکورد I و IV و V ساخته میشود که البته برای رنگ آمیزی آکوردها اغلب آنها حداقل هفت می شوند. ناگفته نماند که بلوز در گام های کوچک هم اجرا می شود. نکته دیگر آنکه اغلب موسیقدانان بزرگ و صاحب سبک هر یک برای خود progression های خاصی را در بلوز استفاده میکنند. مثلا” چارلی پارکر نوازنده توانای سازهای بادی از این ترتیب هارمونی ها برای Blues استفاده میکند: Imaj7 VIIm7-5 III7-9 VIm7 II7 Vm7 I7 IVmaj7 IVm7 bVII7 مسئله جالبی که تقریبآ در تمام قطعات Blues دوازده میزانی می توان پیدا کرد آن است که این دوازده میزان به سه گروه چهارتایی تقسیم می شوند که در هر چهار میزان دو میزان خواننده میخواند و بعد دومیزان ساز همراهی میکند.
:: بازدید از این مطلب : 21 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
رس واکنش بیولوژیکی بدن برای محافظت انسان از خطرات است اما برخی از ترسها ریشه در فرهنگ و اجتماع دارد که «ترس از صحنه» از جمله این گونه ترسهاست.پابلو کازالس۳، از بزرگترین نوازندگان ویولن سل در قرن بیستم، سال ۱۹۵۴ در مصاحبهای ترس از صحنه را اینگونه توصیف میکند: «هنوز اولین کنسرتم در بارسلونا را به خوبی به یاد دارم. همراه پدرم با تراموا به محل کنسرت میرفتم.به قدری نگران و پریشان بودم که ناگهان از جا پریده، فریاد زدم: «ابتدای قطعه را فراموش کردهام.» پدرم گفت: «آرام باش. همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.
:: برچسبها: آموزشگاه موسیقی , :: بازدید از این مطلب : 23 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
یکی از سوالاتی که بیشتر هنرجویان در بدو آموزش موسیقی در ذهن دارند این است که یادگیری موسیقی از روی نت بهتر است یا به صورت گوشی و شنیداری؟ :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی , :: بازدید از این مطلب : 28 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
روش های آموزش موسیقی و متدهای آموزشی این هنر بویژه برای خردسالان دهها سال است که در کشورهای پیشرفته جا افتاده و تدریس می شود اما در ایران هنوز اندر خم یک کوچه است. متد آموزش موسیقی ارف که مبدع و مبتکر آن کارل ارف (۱۸۹۵-۱۹۸۲) آهنگساز آلمانی بوده سالها است که در کشورهای مختلف دنیا اجرا می شود ؛ این متد در ایران سال 1348 توسط دکتر سعید خدیری که دانش آموختة مکتب ارف در آلمان بود ، مطرح شد وازآن زمان کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان سازمان رادیو تلویزیون تحت نظر وی شیوه آموزش موسیقی بر مبنای متد ارف را آغاز کرد. در متد اُرف عناصری مثل بیان،آواز، ریتم و حرکت مبنا قرار می گیرند که با گرایش به موسیقی ،نمایش وحرکت به صورت تجربی ، توانائی های ذهنی و جسمی، مهارت های شنیداری و رفتاری کودکان،ذوق تشخیص موسیقی و زیبائی شناسی آنها را تقویت می کند و از طریق استفاده از سازهای بسیار ساده از نظر ساختمان و طرز اجرا، استعداد کودکان را پرورش می دهد. از اواخر دهه چهل تا کنون همواره تدریس موسیقی با استفاده از شیوه ارف محل نزاع اهل موسیقی و مدرسان این رشته بوده و عده ای در جهت دفاع از این متد با این استناد که در دهه های اخیر عالمگیر شده است سخن می گویند و عده ای نیز تدریس آن را سوق دادن فرزندان این ملک به سوی غرب و بیگانه می انگارند. اخیرا ساسان فاطمی پژوهشگر و کارشناس موسیقی در بروشورآلبوم تازه منتشر شده موسسه ماهور چنین نوشته است :„اکنون سالها است که کودکان ما موسیقی را در کلاسهای موسوم به” ارف„، که تماما بر اساس موسیقی غربی برنامه ریزی شده اند آموزش می بینند،گوش کودک ایرانی از همان ابتدا با گام ها و فواصل غربی ،نظام ریتمیک غربی وهمچنین ملودی های غربی خو می گیرد و بدیهی است که به تدریج موسیقی و نظام موسیقایی ایرانی برای او تبدیل به موسیقی و نظامی غریبه و ناآشنا می شود موسیقی هایی که برای کودکان تولید و منتشر می شوند نیز متاسفانه همین نوع موسیقی را ترویج می کنند و گاه هیچ نیستند جز شعرفارسی بر روی ملودی های غربی… .” در جهان امروز متدهای جهانی و کارآمد دیگرهم مثل سوزوکی،کدای و… در زمینه آموزش موسیقی وجود دارد اما هیچکدام مثل متد ارف بویژه در ایران شناخته شده و جا افتاده نیست. مهدی آذرسینا که خود از شاگردان دکتر خدیری در آموزش موسیقی به شیوه ارف است می گوید:„ما باید متد مناسبی را داشته باشیم که به درد ما بخورد و با نیازهای ما سازگار باشد من بر این باور هستم که ممکن است بشود به کودک شش ،هفت ساله” راک کشمیر„یا” نصیرخانی”(از گوشه های موسیقی سنتی ایران) هم یاد داد اما این کار هم درست نیست و هم نیاز جنبی آموزش موسیقی را بر آورده نمیکند . با گذشت نزدیک به چهل سال از آموزش موسیقی به روش ارف در ایران، گروه موسیقی خبرگزاری مهر بر آن است تا با نظر سنجی از مخالفان و موافقان تدریس این شیوه آموزشی جهت دست یافتن به یک اجماع کلی در زمینه تدریس موسیقی گام بردارد ؛ بدون شک در این مسیر نقش مراکز آموزشی و آکادمیک هنر موسیقی در تهیه و ارائه روشی علمی که مبتنی بر فرهنگ ملی بوده وهمه نیازهای آموزشی را بر اساس موسیقی ایرانی مرتفع سازد بسیار حائز اهمیت خواهد بود. کتابی برای آموزش موسیقی به کودکان پیش رو است. از نامش بر میآید که حاصل مسیری و رهاورد سفری باشد از روش «کارل ارف» تا دنیای موسیقی ایرانی. سفری که گویا برای مسافرش سی سال به درازا کشیده است. هر جلد از این مجموعهی دو جلدی با نوشتهی «رضا مهدوی» (که در هر دو تکرار شده) آغاز میشود؛ در آن میخوانیم «[موسیقی کودک] با توجه به رشد فزایندهی جمعیت در ایران، به زودی به یکی از مهمترین شاخههای درخت تناور موسیقی این کشور تبدیل خواهد شد.» جدا از اینکه بپرسیم آیا درخت موسیقی ما اکنون تناور است؟ باید گفت: موسیقی کودک دستکم تا آنجا که به آموزش مربوط است و در کمیت، هم اکنون اگر نه مهمترین، یکی از مهمترین شاخهها در درخت تناور اقتصاد آموزشگاههای خصوصی و کودکستانهای ایران است. متن کتاب از همین ابتدا تا پایان جلد دوم، میان کارکردهای دوگانه پیچ و تاب میخورد. رضا مهدوی در نوشتهی آغازینش چاپ آن را «…به قصد مطرح شدن مطالب آن در بین متخصصان فن و افراد با تجربه در این رشته…» دانسته است. اما نگاه به طراحی تصویری کتاب و گاه تمرینهای نوشته شده در متن (که حتماً باید آنها را بچهها پر کنند) این امر را به ذهن میآورد که کتاب یک کتاب آموزشی برای بچهها هم هست. خود نویسنده نیز در متن هر دو کارکرد را با هم در نظر داشته و جابهجا میان یک متن روش تدریس و بیانیهی نوعی روش آموزشی (یا برداشت شخصی از روشی قبلاً تثبیت شده) برای آموزگاران و یک کتابچهی آموزشی که برای بچهها نوشته شده نوسان میکند. شاید نبود امکان چاپ یک کتاب برای بچهها و یکی هم برای آموزگاران باعث این کارکردهای گونهگون شده است. به نظر میرسد که این امر در بعضی موارد باعث شده که نویسنده نتواند توضیحات کامل و جامعی برای آموزگاران بنگارد. پس از این مقدمه دو نوشته از «مهدی آذرسینا» (مولف کتاب) آمده: «آموزش موسیقی برای چیست؟» و «ملودیهای ناب موسیقی ایرانی». این دو نوشته خطوط کلی تفکر هنری و آموزشی او را نشان داده و بیان میدارد که دغدغهی مولف چیست و چه عواملی منجر به آفرینش چنین اثری شده است. ترکیبی از این دو متن کوتاه میتوانست تبدیل به مقالهای شود که جایش در پروندهی موسیقی کودک است. درست همان دغدغهها و مشکلاتی که از چندی پیش در آنجا مطرح میشود در متنی جدا و از راهی جدا راه یافته است و این بار به قلم یکی از کسانی که تجربهای دراز در آموزش موسیقی به کودکان دارد. او میگوید: «[آموزش دست و پا شکستهی روش اروپایی ارف] ممکن است کودکان را به حدی با موسیقی جدی و موسیقی اصیل خودشان بیگانه کند که نتوان به سادگی تاثیر آن را از بین برد.» این یکی از همان نگرانیهایی است که ما را هم به نوشتن آن مجموعه مقالات واداشت. روش کار برای ایجاد این خوانش جدید یا ایرانی شده از روش «کارل ارف» در گفتههای «مهدی آذرسینا» (البته در ابتدای جلد دوم) به این صورت آمده است: «با استفاده از متد ارف و تمام تاثیرهای آموزشی آن در حد زیادی استفاده میکنیم و ارکان اصلی را بر مبنای اصول ارف قرار میدهیم. با استفاده از متد ارف، سادگی و روانی ملودیها را با ظرفیت و فراگیری و فهم کودکان تنظیم میکنیم و برای شروع از همان فواصل و ترکیبهایی که ارف به کار برده است بهره میگیریم، ولی در فرصت مناسب، از ملودیهای ناب و ایرانی استفاده میکنیم؛ البته حساب شده و مدون و به دست موسیقیدان صاحب صلاحیت.» این جملات که خط مشی این روش آموزشی را مشخص میکند کمی دیر و از نیمهی راه به خواننده گفته میشود (شاید هم فرض بر این بوده که خوانندگان حتماً هر دو جلد را در اختیار دارند.) کلاس با معرفی بچهها آغاز میشود. این معرفی موسیقایی که از دیدگاه ملودی بر بنیاد فاصلهی سوم قرار دارد، تاکیدش را بر وزن نام بچههای کلاس گذاشته است. البته این برای بیشتر مربیان موسیقی کودک (بهخصوص آنها که در کودکستانها کار میکنند و معمولاً دانش موسیقایی کمتری دارند) دشوار است که در هر لحظه بتوانند بر اساس تعداد هجاهای موجود در نام هریک از بچهها، یکی از الگوهای پیشنهاد شده را برگزینند. به جز یک مورد که در این بخش از فاصلهی دوم به دلیل طولانی بودن نام علیرضا (و نیاز به طولانی کردن الگوی اجرایی) استفاده شده، بقیهی نامها بر ترکیبی از یک فاصلهی سوم خوانده میشود. هر چند آذرسینا در جایی از کتاب گفته که این فاصله در طبیعت هم (آواز پرندگان و …) موجود است و کودکان آن را به راحتی میخوانند اما مشخص نیست که اگر هدف، آموزش موسیقی ایرانی به کودکان بوده چرا از همان ابتدا با فاصلهی دوم که در موسیقی ایرانی بیشتر دیده میشود شروع نشده؟ آیا مشکل توان اجرایی سازها بوده یا مبتنی بر یک آزمایش و تجربه با کودکان است؟ اگر مورد اول باعث این انتخاب شده باید گفت که گاه آن آمد که شجاعت به خرج دهیم و آنچه را لازم داریم با دستان خودمان بسازیم. اگر این سازها برای روشمان کافی نیست باید یافت یا ساخت. اما دلیل دوم تفاوت میکند؛ در هر صورت بهتر بود دلایل برای اهل فن روشن میشد تا آنان هم بتوانند دست به آزمایش بزنند. جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره (به صورت رایگان) می توانید به آموزشگاه موسیقی هنر پارسه مراجعه و یا تماس حاصل فرمایید: :: بازدید از این مطلب : 28 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
ما از قدرت دیافراگم استفاده کرده و آن را به عنوان مرکز اپراتوری نفس گیری در آواز به کار می گیریم.
:: برچسبها: آموزشگاه موسیقی , :: بازدید از این مطلب : 17 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
بدون تردید همه ما انسانها به موسیقی علاقه داریم و توانایی یادگیری آواز خوانی و حتی نواختن ساز را کم و بیش دارا هستیم. بخصوص هنگام نوجوانی این علاقه فطری برای یادگیری بیشتر در درون ما جلوه میکند. بسیاری از پدران و مادران که در دوران کودکی و نوجوانی توفیق یادگرفتن یکی از شاخه های هنر موسیقی را نداشته اند، هم اکنون با علاقه به موسیقی گوش می دهند و در عوض سعی میکنند تا فرزندان خود را از فراگیری این هنرروح نواز محروم نکنند. کدام سازاولین سئوال برای هنرآموز یا والدین او این است که کدام ساز را آموزش ببیند و یا اینکه به رشته خوانندگی قدم بگذارد؟ کارشناسان آموزش موسیقی معتقد هستند که : “نوع ساز به هیچ وجه مهم نیست، نباید انتظار داشته باشید که فرزند شما همانند فلان موسیقی دان مهارت ساز زدن پیدا کرده و الگوهای قدیمی را دنبال کند. مهم آن است که فرزند شما بتواند با ساز انتخابی ارتباط برقرار کند و بتواند نوآوری های جدیدی در نواختن یا استفاده از ساز داشته باشد، موفقیت یعنی همین.” امروزه اغلب کودکان با سازهایی مانند ویلن، ریکوردر و یا پیانو در شاخه غربی و با سازهایی چون سه تار و سنتور در شاخه ایرانی کار را آغاز می کنند. اما نکته مهم آن است که بتوان در مدت فراگیری، تشخیص داد که آیا کودک با ساز خود ارتباط لازم را برقرار کرده یا خیر؟ اگر کودک شما بی صبرانه منتظر فرا رسیدن زمان کلاس خود می شود و یا اغلب با ساز خود خلوت می کند شک نکنید که انتخاب درستی انجام داده اید. مشخص کردن علاقه فرزندبرای پیدا کردن اینکه فرزند شما به چه سازی علاقه دارد و یا از چه سبک موسیقی بیشتر لذت میبرد، بکار بردن پیشنهادهای زیر می تواند مفید واقع شود : 1. امکان گوش دادن و مشاهده نحوه نواختن انواع سازهای ممکن را بدون آنکه او متوجه شود شما هدف خاصی را دنبال می کنید برای او فراهم نمایید. 2. هنگامی که با هم از رادیو ضبط به موسیقی گوش می دهید و یا به کنسرت رفته اید راجع به سبک موسیقی – کلاسیک، اصیل، پاپ و … – با او صحبت کنید. 3. فقط به فکر انتخاب ساز نباشید، موارد دیگری نیز مهم است. بعنوان مثال هنرجویان کودک گیتار بیس به مراتب کمتر از هنرجویان کودک فلوت یا ریکوردر هستند. ممکن است با فرستادن فرزند خود به کلاس گیتار بیس – که به احتمال زیاد خلوت است – ذوق موسیقی در او کمرنگ شود حال آنکه اگر به کلاس فلوت فرستاده می شد به علت شرکت بیشتر هم سن و سالهای او، علاقه به موسیقی در او متبلورتر می گشت. 4. قبل از قول دادن به کودک که فلان ساز را برایش خواهید خرید از قیمت آن مطلع شوید تا با بودجه شما هماهنگی داشته باشد. 5. به احتمال زیاد فرزند شما در اوایل کار از دشوار بودن یادگیری شکایت خواهد کرد، توجهی نکنید و تنها سعی کنید او را تشویق به یادگیری کنید. 6. تجربه نشان داده است که سازهایی مانند ریکوردر یا پیانو برای شروع کار کودکان مناسبتر هستند و برعکس سازهای مضرابی یا آرشه ای دشوار تر، لذا جز در موارد خاص سعی نکنید که این قانون را زیر پا بگذارید. پس از چند سال تمرین و آشنایی با موسیقی فرزند شما می تواند ساز اصلی خود را انتخاب کند. 7. علاوه بر همه موارد بالا باید دقت کنید که آیا در منزل خود فضای نگهداری ساز را دارید یا خیر؟ و اینکه سر و صدایی که این ساز ایجاد خواهد کرد آیا ممکن است مزاحم زندگی دیگران شود؟ شاید قبول نکنید ولی همین موضوع اخیر می تواند مانع تمرین و پیشرفت فرزند شما شود. آیا فرزند شما آماده فراگیری موسیقی است؟بسیاری از اساتید موسیقی معتقد هستند که اگر فرزند خود را زودتر از آنچه لازم است به کلاسهای موسیقی بفرستید ممکن است، استعداد موسیقی آنها را برای همیشه کور کنید. کودک ممکن است در صورت برخورد با دشواری های فراگیری ساز نا امید شود و اعتماد بنفس خود را برای مدت زیادی از دست دهد، این امر می تواند برای او در سایر زمینه های زندگی از جمله مدرسه نیز مضر باشد. بسیاری از کودکانی که در سنین زیر ۸ سال به کلاسهای آموزش موسیقی جدی فرستاده می شوند دچار چنین مشکلاتی خواهند. 1. اگر از زیر ۸ سال می خواهید موسیقی را وارد زندگی فرزند خود بکنید، فلوت ریکوردر بهترین انتخاب است. تجربه نشان داده است از زمانی که کودک انگشتان خود را با اختیار به حرکت در می آورد، می تواند هنرآموز فلوت باشد. 2. برعکس مورد اول پیانو را باید زمانی شروع کرد که کودک حد اقل بتواند در حالت ایستاده به کلاویه ها تسلط نسبی داشته باشد و قدرت فیزیکی آن برای فشار دادن کلاویه ها کافی باشد. 3. سازهای زهی از خانواده ویلن معمولا” از سن شش سالگی زودتر شروع نمی شوند، ضمن اینکه یقینا” باید با سازهایی در ابعاد کوچکتر مثل یک هشتم یا یک چهارم آموزش را آغاز کرد. 4. سازهای بادی – بجز فلوت ، ریکوردر – معمولا” هنگامی شروع می شوند که دندانهای اصلی کودک رشد کرده باشند و کودک قدرت کافی برای دمیدن در ساز را دارا باشد. همچنین چون این سازها کمتر در ابعاد کوچکتر موجود هستند باید دقت کرد که آیا وضعیت فیزیکی کودک توانایی اجرای ساز را دارد یا خیر. 5. سازهای مضرابی مانند سه تار، گیتار و … که در ابعاد کوچکتر هم وجود دارند برای کودکان زیر ۸ سال توصیه نمی شوند. 6. نکته بسیار مهم آنکه فرا گیری مهارت های آوازی برای کودکان و نوجوانان بصورت جدی برای سنین پایین ۱۵ سال توصیه نمی شود. اما کلاس های آواز خوانی دست جمعی از سن سه سالگی با عث رشد علاقه آنها به موسیقی خواهد شد. :: بازدید از این مطلب : 25 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
بسیاری از دست اندرکاران موسیقی بخصوص آنها که دستی در آهنگسازی دارند، با بداهه نوازی میانه خوبی ندارند، حتی برخی بداهه نوازی را معادل باز کردن دهان و صحبت کردن بدون فکر و برنامه از پیش تعیین شده می دانند. اما اگر نگاه کوتاهی به تاریخ موسیقی بیندازیم به دفعات با ماجراهای خلق آثار ارزشمند موسیقی بصورت بداهه برخورد خواهیم کرد. در واقع اگر تنها به دو نکته توجه داشته باشیم، خواهیم دید که خلق آثار موسیقی بصورت بداهه نیز می تواند قابل احترام و یا حتی با ارزش تر از آثاری باشد که به روشهای آکادمیک خلق و تهیه شده اند. به این دو نکته توجه کنید: i – بداهه نواز دانش و توانایی های یک آهنگساز تمام عیار و حرفه ای را دارد. ii – بداهه نواز تمام مراحلی که آهنگساز معمولی باید بصورت آکادمیک در مدت زمان قابل ملاحظه ای طی کند تا به یک اثر هنری برسد را در ذهن خود می پروراند و در حین اجرای موسیقی طی کرده آنرا اجرا می کند. بـاخ – Johann Sebastian Bach در تاریخ موسیقی آمده است که زمانی یکی از نوازندگان مشهور ارگ اهل کشور فرانسه برای مقابله با باخ به شهر آمده بود. اما او به محض شنیدن صدای ساز او از دور دست، هنگامی که تنها در حال گرم کردن خود برای مسابقه بود، بدون آنکه وارد کلیسا شود با قطار بعدی شهر را ترک کرد. مهارت بداهه نوازی باخ، نقطه قوت آموزش هایش بود، او معمولا به منظور اینکه به شاگردانش معنای فی البداهه ساختن را به صورت عملی نشان دهد، معروف ترین آثارش را در چند نسخه متفاوت می نوشت و از شاگردانش می خواست که آنها را اجرا نماید. (از همین جا می توان به این نکته پی برد که بداهه نواز معمولا طرحی از موسیقی مورد نظر خود را در ذهن دارد و به هنگام اجرای آنرا بگونه ای متفاوت – از زوایای مختلف – می نوازد.) موتزارت – Wolfgang Amadeus Mozart در قسمتی از زندگی موتزارت می خوانیم روزی قرار بر این بود که او به همراه کلمنتی (Muzio Clementi) در یک مسابقه نوازندگی پیانو در مقابل پاپ به نوازندگی بپردازند و جالب اینجا بود که قسمت انتهایی مسابقه، اجرای هم زمان بداهه نوازی توسط دو موسیقیدان مشهور زمانه بود. بتهوون – Ludwig van Beethoven یکی از بزرگترین آرزوهای بتهوون ملاقات با موتزارت و شاگردی او بود ولی همانطور که می دانید متاسفانه این دو تنها یک بار در یک مهمانی با یکدیگر روبرو شدند و بتهوون از این تنها فرصت دیدار موتزارت استفاده کرد و از او خواست تا نت هایی برای بداهه نوازی در اختیارش قرار دهد. در همین زمان هنگامی که بتهوون به نوازندگی مشغول بود، موتزارت به همکارش توماس اتوود (Thomas Attwood آهنگساز و نوازنده ارگ انگلیسی) تاکید کرد “شهرت این جوان روزی زبانزد خاص و عام خواهد شد” . شوبرت – Franz Schubert شوپن – Fredric Chopin لیست – Franz Liszt برامس – Johannes Brahms شهرت برامس هنگامی آغاز شد که شومان (Robert Schumann) در یکی از اجراهای سونات ویولن بتهوون که توسط برامس اجرا می شد، شرکت نمود. در آن اجرا به دلیل کوک نبودن پیانو، برامس برای اینکه بتواند با ویولن هم نوازی کند مجبور شد قطعه مورد نظر را در کلید دیگری بنوازد! (از مهمترین توانایی یک بداهه نواز تمام عیار اجرای قطعه بر روی هر کلیدی است.) دبوسی – Claude Debussy نتیجه گیری متاسفانه آنچه امروز باعث شده تا قبول کردن این موضوع یعنی خلق آثار هنری بصورت بداهه نزد ما دشوار باشد، چیزی جز نفوذ تفکر مهندسی و سعی در ساختاردادن به نحوه خلق آثار هنری نبوده است. راه دور چرا برویم؛ لحظه ای به تاریخ موسیقی دستگاهی ایرانی توجه کنید، آیا هیچ فکر کرده اید که چرا هنوز پایه و اساس این سبک موسیقی ایرانی بر بداهه نوازی استوار است؟ بسیاری از کسانی که نمی خواهند بداهه نوازی کنند بیشتر بیم آنرا دارند هنگام اجرا نت غلطی را بزنند که بد صدا باشد و یا چنانچه با یک گروه مینوازند از این موضوع میترسند که از هارمونی گروه عقب یا جلو بیفتند. به این نکات توجه کنید: – جدای از این موضوع اگر به کارهای افرادی مانند تلونیوس مانک (Thelonious Monk) گوش کرده باشید، متوجه خواهید شد که چنانچه کاربرد صحیح نت ها را بیاموزیم می توان به جرات گفت که اصلآ نت فالش (false) معنی ندارد و همه نتها در هر گامی قابل اجرا هستند. – برای احتیاط بیشتر اگر در بداهه نوازی خیلی تجربه ندارید، سعی کنید شروع ها و فرودهای ملودیهای شما روی نت های اول، سوم، پنجم یا هفتم گام باشد، همین کافی است تا ملودی بداهه شما حداقل بد صدا نباشد. – اگر حس کردید که از هارمونی عقب افتادید یا احیانا” جلوتر هستید باز نگران نباشید چون معولا” هارمونی در سیکلهای ۴ یا ۸ یا ۱۲ یا ۱۶ میزانی تکرار می شود. لذا دست پاچه نشوید و با رعایت نکته پاراگراف بالا ادامه بدید تا به اول Progression برسید. – تا اینجا شما مطمئن هستید که ملودی که میزنید بد صدا نیست خب این کافی نیست باید خوش صدا هم باشد. یک نکته مهم در خوش صدا بودن ملودی که هیچ ربطی به به خلاقیت ندارد، علاقه مردم به تکرار در موسیقی است. مردم دوست دارند یک جمله موسیقی را بیش از یکبار بشنوند پس هرگز سعی نکنید دائمآ ملودی های جدید اجرا کنید چون در پایان کار حتی یک ثانیه از موسیقی شما در ذهن هیچکس بجا نخواهد ماند. – بالای ۸۰ درصد ملودی های موسیقی Jazz روی نتهای چنگ استوار شده است و اغلب کسانی که بداهه نوازی Jazz میکنند با این نتها حرکت میکنند تا روی یک نت مناسب فرود بیایند. پس سعی نکنید از بزرگان Jazz بزرگتر باشید بنابراین به همین نتهای چنگ قانع باشید و تمرینهای خود را با این نتها انجام بدید تا با تسلط بتوانید از آنها استفاده کنید. در پایان بدانید که هیچ چیز به اندازه گوش کردن به موسیقی Jazz و تمرین همزمان هنگامی که موسیقی در حال پخش است نمیتواند قوه بداهه نوازی شما را پرورش دهد. :: بازدید از این مطلب : 25 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
اگر به شیوه اجرای نوازندگان بزرگ امروزیِ هارمونیکا* دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که نوازندگی آن ها تفاوت عمده ای با نوازندگان قدیمی این ساز دارد. شاید نخستین چیزی که در نگاه اول در شیوه اجرای نوازندگان قدیمی به چشم آید، این باشد که آن ها در حین نوازندگی مرتباً از دست های خود برای ایجاد برخی از افکت های خاص استفاده می کنند. به عنوان مثال اگر به ویدیوی های موجود از نوازندگان بزرگی همچون «لری آدلر» (Larry Adler) و یا «تاملی رایلی» (Tommy Reilly) – که از جمله نوازندگی قدیمی هارمونیکای سبک کلاسیک به شمار می رود – نگاه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که آن ها در بسیاری از قسمت های اجرای خود برای ایجاد برخی افکت ها، دائما در حال حرکت دادن دستان خود به شیوه ای خاص هستند.
اما اگر به شیوه نواختن نوازندگان بزرگ امروزی دقت کنیم، خواهیم دید که این افراد به ندرت از افکت های دست استفاده می کنند و دستان آن ها در طول زمان اجرا ثابت بوده و یا این که از آن ها برای نگه داشتن میکروفن استفاده می کنند. به عنوان مثال در تصویر زیر «ژان توتس تیلمانز» (jean toots thielemans) – نوازنده بزرگ هارمونیکای سبک جَز – را مشاهده می کنیم که از دستان خود برای نگه داشتن میکروفن استفاده می کند. در واقع استفاده یا عدم استفاده از افکت های دست را می توان یکی از تفاوت های عمده شیوه نوازندگی قدیمی با شیوه نوازندگی مدرن دانست.
به طور خلاصه افکت هایی که در نوازندگی هارمونیکا از طریق دست ایجاد می شوند را می توان به سه مورد زیر تقسیم کرد: Hand Tremolo: این افکت که به اشتباه از آن به عنوان «تکنیک ویبره» نیز یاد می شود حالتی است که از طریق حرکت دست نوازنده، نُت مورد نظر به صورت ترِمولو نواخته می شود. اما اغلب نوازنده ها به اشتباه به این افکت، لقب ویبراتو (Vibrato) را داده اند که این موضوع به هیچ عنوان با تعریف ویبراتو از لحاظ موسیقیایی هم خوانی ندارد. با وجود این که نوازنده با ایجاد افکتِ دست، موجب به وجود آمدن نوعی لرزش در نت می شود، اما این لرزش بایستی همراه با تغییر در زیر و بمیِ نت باشد تا بتوان آن را در قالب تعریف ویبراتو از لحاظ موسیقیایی جای داد؛ در صورتی که در زمان حرکت دستِ نوازنده، لرزش ایجاد شده در نت به هیچ عنوان موجب تغییر در زیر و بمی نت نمی شود و افکت حاصل شده تنها نت مزبور را به قسمت های کوچک تری از لحاظ ارزش زمانی تقسیم می کند و فرکانس نت مربوطه ثابت باقی می ماند که این موضوع با تعریف ترمولو در موسیقی متناسب است و نمی توان نام ویبراتو بر روی آن نهاد. اما چرا ترمولوی دست در نوازندگی مدرن نقش خیلی کم رنگ تری نسبت به نوازندگی قدیمی دارد؟ در واقع می توان این گونه اظهار داشت که افراد در شیوه نوازندگی مدرن به درک واقعی از ویبراتو دست یافته و آن را معنای واقعی اجرا می کنند. در حقیقت در شیوه نوازندگی مدرن، نوازنده به کمک اعضای داخلی بدن مانند عضلات حلق و حنجره، دیافراگم و یا زبان، لرزش یا نوسانی در نت ایجاد می کنند که این نوسان همراه با تغییر در زیر و بمی نت بوده و ویبراتو را به همان شکلی که در نوازندگی سازهایی مانند ویولن یا گیتار الکتریک شنیده ایم، اجرا می کنند. لازم به ذکر است که این موضوع ربطی به نوع هارمونیکاهای سولو نواز نداشته و هم در مورد نوازندگان هارمونیکای کروماتیک و هم در مورد نوازندگان هارمونیکای دیاتونیک صدق می کند. به عنوان مثال اگر به اجرای نوازنده بزرگ هارمونیکای کروماتیک «فرانز اشمل» (Franz Chmel) و یا به اجرای نوازنده بزرگ هارمونیکای دیاتونیک، «هاوارد لیوی» (Howard Levy) دقت کنیم، خواهیم دید که در حین نوازندگی به صورت مکرر و گسترده ای از تکنیک ویبراتو استفاده کرده و با این کار یکی از نیازهای اساسی یک اجرای اُرکسترال را – به ویژه در آموزشگاه موسیقی کلاسیک و جَز – برآورده می سازند. اما ویژگی های نوازندگی هارمونیکای مدرن به همین مورد ختم نشده و موارد بسیاری را می توان در این زمینه بر شمرد که از جمله آن ها می توان به استفاده مفیدتر و گسترده تری از آمباشور «پاکر» (Pucker) به جای شیوه قدیمی «تانگ بلاکینگ» (Tongue Blocking) اشاره کرد که توضیح در مورد این موضوع و اصطلاحات ذکر شده نیاز به نوشتاری جامع و تفصیلی دارد که در آینده بدان ها اشاره خواهم کرد. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی , :: بازدید از این مطلب : 20 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
بسیاری از دست اندرکاران موسیقی بخصوص آنها که دستی در آهنگسازی دارند، با بداهه نوازی میانه خوبی ندارند، حتی برخی بداهه نوازی را معادل باز کردن دهان و صحبت کردن بدون فکر و برنامه از پیش تعیین شده می دانند. اما اگر نگاه کوتاهی به تاریخ موسیقی بیندازیم به دفعات با ماجراهای خلق آثار ارزشمند موسیقی بصورت بداهه برخورد خواهیم کرد. در واقع اگر تنها به دو نکته توجه داشته باشیم، خواهیم دید که خلق آثار موسیقی بصورت بداهه نیز می تواند قابل احترام و یا حتی با ارزش تر از آثاری باشد که به روشهای آکادمیک خلق و تهیه شده اند. به این دو نکته توجه کنید: i – بداهه نواز دانش و توانایی های یک آهنگساز تمام عیار و حرفه ای را دارد. ii – بداهه نواز تمام مراحلی که آهنگساز معمولی باید بصورت آکادمیک در مدت زمان قابل ملاحظه ای طی کند تا به یک اثر هنری برسد را در ذهن خود می پروراند و در حین اجرای موسیقی طی کرده آنرا اجرا می کند. بـاخ – Johann Sebastian Bachباخ در زمان حیات شهرت چندانی در مقام آهنگساز نداشت و معمولا برچسب کهنگی سبک و از مد افتادگی به آثارش زده می شد. اما پس از یکصد سال با کشف آثار او و مشخص شدن ارزش هنری آنها، امروزه نه تنها او را بعنوان یک نابغه موسیقی می شناسند بلکه نام او بعنوان بزرگترین بداهه نواز اروپا شهرت جهانی دارد. در تاریخ موسیقی آمده است که زمانی یکی از نوازندگان مشهور ارگ اهل کشور فرانسه برای مقابله با باخ به شهر آمده بود. اما او به محض شنیدن صدای ساز او از دور دست، هنگامی که تنها در حال گرم کردن خود برای مسابقه بود، بدون آنکه وارد کلیسا شود با قطار بعدی شهر را ترک کرد. مهارت بداهه نوازی باخ، نقطه قوت آموزش هایش بود، او معمولا به منظور اینکه به شاگردانش معنای فی البداهه ساختن را به صورت عملی نشان دهد، معروف ترین آثارش را در چند نسخه متفاوت می نوشت و از شاگردانش می خواست که آنها را اجرا نماید. (از همین جا می توان به این نکته پی برد که بداهه نواز معمولا طرحی از موسیقی مورد نظر خود را در ذهن دارد و به هنگام اجرای آنرا بگونه ای متفاوت – از زوایای مختلف – می نوازد.) موتزارت – Wolfgang Amadeus Mozartحتی اگر تاریخ موسیقی را مطالعه نکنیم و تنها به تماشای فیلم Amadeus – با قبول مستند بودن – بسنده کنیم، بدون شک متوجه محبوبیت موتزارت بر خلاف باخ، در دوران زندگی اش خواهیم شد. اما موتزارت نیز در ابتدا در در مقام یک بداهه نواز، کسی که به سرعت می تواند ایده های موسیقی را پرورش داده و اجرا کند به شهرت رسید و بعدها با بزرگ تر شدن و پختگی در مقام آهنگساز و احیاناً نوازنده پیانو به شهرت رسید. در قسمتی از زندگی موتزارت می خوانیم روزی قرار بر این بود که او به همراه کلمنتی (Muzio Clementi) در یک مسابقه نوازندگی پیانو در مقابل پاپ به نوازندگی بپردازند و جالب اینجا بود که قسمت انتهایی مسابقه، اجرای هم زمان بداهه نوازی توسط دو موسیقیدان مشهور زمانه بود. بتهوون – Ludwig van Beethovenبتهوون نیز همانند موتزرات در ابتدا بخصوص در وین شهرت آهنگسازی نداشت، اما در همان ایام بعنوان یک بداهه نواز بی مانند مورد تحسین قرار می گرفت. در واقع پس از گذشت ده سال کامل از محبوبیت او به عنوان یک بداهه نوازی برجسته در شهر وین، آوازه نبوغ او در موسیقی و آهنگسازی به تدریج به گوش جهانیان رسید. این هنرمند برجسته تا آخر عمر بسیاری از کارهای بزرگ خود را با بداهه نوازی تهیه کرد. یکی از بزرگترین آرزوهای بتهوون ملاقات با موتزارت و شاگردی او بود ولی همانطور که می دانید متاسفانه این دو تنها یک بار در یک مهمانی با یکدیگر روبرو شدند و بتهوون از این تنها فرصت دیدار موتزارت استفاده کرد و از او خواست تا نت هایی برای بداهه نوازی در اختیارش قرار دهد. در همین زمان هنگامی که بتهوون به نوازندگی مشغول بود، موتزارت به همکارش توماس اتوود (Thomas Attwood آهنگساز و نوازنده ارگ انگلیسی) تاکید کرد “شهرت این جوان روزی زبانزد خاص و عام خواهد شد” . شوبرت – Franz Schubertعلاقه بیش از حد شوبرت به آواز و موسیقی با کلام باعث شده بود که او نیز ابتدا بعنوان یک بداهه نواز ماهر پیانو در موسیقی مطرح شود. حتی در تاریخ می خوانیم که او بسیاری از اوقات در کافه ها و مراکز تجمع مردم به نواختن پیانو می پرداخت و آثاری که بتدریج در زمره کارهای او در آمدند را در همین ایام بصورت بداهه تجربه کرده بود. شوپن – Fredric Chopinشواهد زیادی در دست است که شوپن نیز بیشتر قطعات خود را بصورت بداهه و پشت ساز تنظیم نموده است، هر چند او به دلیل خصوصیات اخلاقی و روحی که داشت کمتر در جمع به بداهه نوازی می پرداخت و تنها در حضور دوستان و نزدیکان دست به اینکار می زد. لیست – Franz Lisztلیست به خوشگذارنی و تفریح بیش از حد مشهور بود و مشخصه بزرگ کنسرتهای او در این بود که در انتهای آنها با استفاده از تم های موسیقی های اجرا شده اقدام به بداهه نوازی می کرد. حتی هنگامی که برای اجرا به شهری دعوت می شد به سالن های موسیقی شهر می رفت تا با موسیقی آنها آشنا شود و بتواند به هنگام بداهه نوازی از تم های آشنای آنها استفاده کند. برامس – Johannes Brahmsبرامس در زمان کودکی از نوازندگی پیانو در رستوران ها مخارج زندگی خود را تامین می کرد. او این توانایی را داشت تا قطعات مشهوری را که در مکانهای مختلف وین می شنود بصورت بداهه اجرا کند و به همین علت نوازندگی او بسیار مورد توجه مخاطبین قرار داشت. شهرت برامس هنگامی آغاز شد که شومان (Robert Schumann) در یکی از اجراهای سونات ویولن بتهوون که توسط برامس اجرا می شد، شرکت نمود. در آن اجرا به دلیل کوک نبودن پیانو، برامس برای اینکه بتواند با ویولن هم نوازی کند مجبور شد قطعه مورد نظر را در کلید دیگری بنوازد! (از مهمترین توانایی یک بداهه نواز تمام عیار اجرای قطعه بر روی هر کلیدی است.) دبوسی – Claude Debussyدبوسی بداهه نوازی را عمده مهارت هنری خود می شمرد و بارها اظهار کرده بود که کلیه خلاقیت هایش از طریق شنیداری صورت پذیرفته است. این نکته به خوبی در نحوه آرایش ملودی ها و استفاده از آکوردها در کارهای منتشر شده دبوسی مشهود است. او هموراه معتقد بود با عشقی که به صدای پرطنین دارد اجازه می دهد بداهه نوازی اجرای او را به جلو ببرد. نتیجه گیریدر هر صورت با مطالعه تاریخ موسیقی و کنار هم قرار دادن قرائن، بنظر می رسد که می توان به این نتیجه رسید که نحوه خلق آثار موسیقی در گذشته بر خلاف امروز که بیشتر بر پایه روشها و مدلهای آکادمیک است بیشتر بر پایه بداهه نوازی استوار بوده است. تنها نکته ای که جای تاسف دارد آن است که در آن دوران امکان ضبط این بداهه نوازی ها تا مدتها وجود نداشته و تنها راه ماندگار کردن آنها، گردآوری این قطعات بصورت نت موسیقی بوده است. متاسفانه آنچه امروز باعث شده تا قبول کردن این موضوع یعنی خلق آثار هنری بصورت بداهه نزد ما دشوار باشد، چیزی جز نفوذ تفکر مهندسی و سعی در ساختاردادن به نحوه خلق آثار هنری نبوده است. راه دور چرا برویم؛ لحظه ای به تاریخ موسیقی دستگاهی ایرانی توجه کنید، آیا هیچ فکر کرده اید که چرا هنوز پایه و اساس این سبک موسیقی ایرانی بر بداهه نوازی استوار است؟ بسیاری از کسانی که نمی خواهند بداهه نوازی کنند بیشتر بیم آنرا دارند هنگام اجرا نت غلطی را بزنند که بد صدا باشد و یا چنانچه با یک گروه مینوازند از این موضوع میترسند که از هارمونی گروه عقب یا جلو بیفتند. به این نکات توجه کنید:– در موسیقی Jazz اصلا” نگران زدن نت اشتباه نباید بود چون شما به محض اینکه احساس کردید نتی را اشتباه زدید با نیم پرده بالا یا پایین رفتن بدون شک میتونید حداقل به نتهای هفتم یا نهم یا سیزدهم و… هارمونی لحظه ای خواهید رسید. – جدای از این موضوع اگر به کارهای افرادی مانند تلونیوس مانک (Thelonious Monk) گوش کرده باشید، متوجه خواهید شد که چنانچه کاربرد صحیح نت ها را بیاموزیم می توان به جرات گفت که اصلآ نت فالش (false) معنی ندارد و همه نتها در هر گامی قابل اجرا هستند. – برای احتیاط بیشتر اگر در بداهه نوازی خیلی تجربه ندارید، سعی کنید شروع ها و فرودهای ملودیهای شما روی نت های اول، سوم، پنجم یا هفتم گام باشد، همین کافی است تا ملودی بداهه شما حداقل بد صدا نباشد. – اگر حس کردید که از هارمونی عقب افتادید یا احیانا” جلوتر هستید باز نگران نباشید چون معولا” هارمونی در سیکلهای ۴ یا ۸ یا ۱۲ یا ۱۶ میزانی تکرار می شود. لذا دست پاچه نشوید و با رعایت نکته پاراگراف بالا ادامه بدید تا به اول Progression برسید. – تا اینجا شما مطمئن هستید که ملودی که میزنید بد صدا نیست خب این کافی نیست باید خوش صدا هم باشد. یک نکته مهم در خوش صدا بودن ملودی که هیچ ربطی به به خلاقیت ندارد، علاقه مردم به تکرار در موسیقی است. مردم دوست دارند یک جمله موسیقی را بیش از یکبار بشنوند پس هرگز سعی نکنید دائمآ ملودی های جدید اجرا کنید چون در پایان کار حتی یک ثانیه از موسیقی شما در ذهن هیچکس بجا نخواهد ماند. – بالای ۸۰ درصد ملودی های موسیقی Jazz روی نتهای چنگ استوار شده است و اغلب کسانی که بداهه نوازی Jazz میکنند با این نتها حرکت میکنند تا روی یک نت مناسب فرود بیایند. پس سعی نکنید از بزرگان Jazz بزرگتر باشید بنابراین به همین نتهای چنگ قانع باشید و تمرینهای خود را با این نتها انجام بدید تا با تسلط بتوانید از آنها استفاده کنید. در پایان بدانید که هیچ چیز به اندازه گوش کردن به موسیقی Jazz و تمرین همزمان هنگامی که موسیقی در حال پخش است نمیتواند قوه بداهه نوازی شما را پرورش دهد. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی , آموزشگاه , موسیقی , آموزشگاه موسیقی پارسه , :: بازدید از این مطلب : 36 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
مجید بهبهانی:ريتم در حقيقت ترجمه واژه Style است به معناي يك سبك يا الگوي موسيقايي كه به غلط در بين نوازندگان ايراني ريتم ناميده ميشود. اما به هرحال منظور از استايل ( يا همان ريتم ) قطعهاي آهنگين شامل سازهاي مختلف است كه توسط سكوانسر دستگاه به طور خودكار نواخته ميشود و نوازنده با آكوردگيري تناليته آنرا تغيير ميدهد و در حقيقت از آن به عنوان اركستر همراهي كننده استفاده ميكند. در بين كيبورد ارنجرها با افزايش تكنولوژي و قيمت دستگاه، ساختار استايلها پيچيدهتر ميشود تا آهنگ واقعيتر و متنوعتر برسد و شنونده باور كند كه اركستري واقعي، نوازنده كيبورد را همراهي ميكند. در اغلب دستگاهها يك استايل از بخشهاي مختلفي تشكيل شده است. اين بخشها عمدتا عبارتند از:
در مدلهاي ارزان قيمت يك سري استايل ثابت در دستگاه وجود دارد و نوازنده ملزم به استفاده از همان نمونههاي پيشفرض است. براي مثال ميتوان به دستگاه CASIO CT-680 اشاره نمود. كه از 110 استايل ثابت تشكيل شده و هر استايل از 6 بخش بنامهاي CODA, ENDING, FILL IN, BREAK, INTRO (LONG), INTRO تشكيل شده است. اما در مدلهاي پيشرفته و گرانقيمتتر دستگاه به نوازنده اجازه ميدهد، تا استايل را به سبك خود خلق كند و به اصطلاح دستگاه قابليت ريتمسازي دارد. در بين دستگاههايي كه قابليت خلق استايل دارند نيز تفاوتهاي چشمگيري وجود دارد، يكي از اين تفاوتها تعداد قطعههاي يك استايل است، براي مثال در كيبورد YAMAHA PSR-510 هر استايل از 7 بخش به شرح زير تشكيل شده: تفاوت مهمتر در ساختار هر قطعه است، كه مثلا در دستگاه فوق هر يك از قطعات ذكر شده از 8 كانال به شرح زير تشكيل شدهاند: اين كانالها معمولا بين يك تا چهار ميزان تكرار شونده دارند كه از آهنگساز خواسته ميشود تا خطوط درام و پركاشن را در طي اين ميزانها نواخته و خطوط باس و همراهي كننده را تحت يك آكورد مشخص ( معمولا دو ماژور ) بنوازد. سپس كانالهاي نواخته شده توسط دستگاه ضبط ميشود و با روشن كردن ريتم، ميزانهاي ضبط شده مرتب تكرار ميشوند. هنگامي كه نوازنده آكورد را تغيير ميدهد، كانالهاي همراهي كننده با توجه به آكورد گرفته شده، از دو ماژور به آكورد مورد نظر تغيير مييابند. يكي از مشكلاتي كه در دستگاههاي با قيمت متوسط وجود دارد، اين است كه فرايند تغيير آكورد يك حالت ثابت دارد، به عبارت ديگر اگر نوازنده آكورد "رمينور" را بنوازد، دستگاه دوماژور ضبط شده را به رمينور انتقال ميدهد و تفاوتي نميكند كه نوازنده رمينور را با كدام نتها نواخته است. ( يك آكورد را ميتوان در قسمتهاي مختلف يك ساز با استفاده از نتهاي همآهنگ نواخت ). اين باعث ميشود كه تنوع آكوردها محدود شود و بعضا برخي آكوردها به طرز زيبايي انتقال پيدا نكنند. دستگاههاي پيشرفته اين مشكل را به شيوههاي مختلفي حل كردهاند، براي مثال در KORG Pa80 يا Pa50 Sampler ساختار ريتم به صورت زير است:همانطور كه گفته شد، به طور كلي بخش Style در اغلب كيبوردها از اجزاي زير تشكيل شده است: الف تعدادي استايل يا ريتمهاي ثابت و يا قابل برنامهريزي ( در صورتيكه دستگاه قابليت ريتمسازي داشته باشد ) ب) بخشهايي مانند Intro, Fill, Ending كه بخشهاي مختلف يك استايل يا ريتم را تشكيل ميدهند. ج ) كانالهايي مانند Drum, Percussion, Bass, Accompaniment كه اجزاي بخشهاي بالا را تشكيل ميدهند. همچنين گفته شد، كه با پيشرفته شدن دستگاههاي مختلف تعداد اين اجزا بيشتر و قابليت برنامهريزي آنها گسترده تر ميشود. اما ببينيم اين اجزا در KORG Pa80, Pa50 Sampler چگونه تعريف شده است:در اين دستگاه به صورت پيشفرض حدود 304 استايل وجود دارد و 48 فضاي خالي براي خلق ريتم توسط آهنگساز در نظر گرفته شده است. هر استايل از خود از ده بخش Variation 1,2,3,4, Intro 1,2, Fill 1,2, Ending 1,2 تشكيل شده است كه به هر يك از اين بخشها اصطلاحا يك Style Element يا به طور خلاصه E ميگويند. هر Style Element خود از اجزاي كوچكتري بنام Chord Variation يا به اختصار CV تشكيل شده است. نحوه تخصيص اين اجزاي به طوري است كه Variation1,2,3,4, از حداكثر شش CV و مابقي Style Elementها از دو CV تشكيل شدهاند. اما CVها چيستند، CV در حقيقت مجموعهاي از Track Sequenceها يا كانالهاي درام، پركاشن، باس و ... هستند. در ارنجر Pa80, Pa50 Sampler هر CV از هشت كانال بنامهاي DRUM, PERC, BASS, ACC1,2,3,4,5 تشكيل شده است. بسيار خوب، اما كاربرد اين تركيب پيچيده چيست؟همانگونه كه در بالا ذكر شد، در اكثر دستگاهها هنگام ريتمسازي آهنگساز كانالهاي همراهي كننده را ( مثلا ACC1) تحت يك آكورد مشخص ( غالبا تركيبات دو ماژور ) ضبط ميكند و بعدها هنگامي كه نوازنده آكورد را در حين نواختن آهنگ تغيير ميدهد، دستگاه به طور خودكار آكورد ضبط شده را به وضعيت جديد تغيير ميدهد. اما نكتهاي كه وجود دارد اين است كه انتقال آكوردها هميشه با مشكلاتي به همراه بوده است، براي مثال يك آكورد Dm7 را ميتوان در قسمتهاي مختلف كيبورد نواخت، اما در روش انتقال ثابت فقط يك صدا از دستگاه توليد ميشود يا در هنگام ريتمسازي آكورد ماژور ضبط ميشود اما هنگام نوازندگي براي نواختن يك آكورد مينور انتقال با مشكلاتي روبروست. اگرچه دستگاههاي مختلف راهكارهايي را براي رفع اين مسائل تعبيه كرده اند اما در Pa80,Pa50 Sampler دستگاه اين قابليت را در اختيار شما قرار ميدهد، تا براي هر Style Element بين دو تا شش الگوي مختلف شامل دارم، پركاشن، باس، و پنچ خط همراهي كننده تهيه كنيد و دستگاه با توجه به نوع آكوردي كه مينوازيد يكي از اين الگوها را بكار ميگيرد. البته كرگ، اصراري بر اين ندارد كه شما هنگام ريتم سازي حتما شش Cv كامل براي هر Variation خود ضبط كنيد، اما توصيه ميكند براي بخشهاي Intro1 و Ending1 حتما دو الگوي CV يكي بصورت ماژور و يكي بصورت مينور ضبط نماييد. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی,آموزشگاه,موسیقی,آموزشگاه موسیقی پارسه , :: بازدید از این مطلب : 42 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
موج نونویسنده:مجید بهبهانی سالهاست که ساز کیبورد در ایران در ارکسترهای پاپ و مجالس و جنگهای شادی و ... به چشم می خورد و هنوز دید دوگانه ای نسبت به این ساز وجود دارد. بسیاری از بزرگان موسیقی کشور، کیبورد را به عنوان یک ساز قبول ندارند و حتی در هنرستان و دانشکده های موسیقی ایران نیز رشته ای برای فراگیری این ساز وجود ندارد و اساتید موسیقی ایران عمدتاً معتقدند که برای نوازندگی کیبورد باید پیانو را فرا گرفت و سپس تکنیکهای پیانو را روی کیبورد پیاده کرد. این دید ناشی از این است که کیبورد را سازی غیر مستقل و مشتق شده از پیانو می دانند و معتقدند که بهترین مسیر برای یادگیری نوازندگی کیبورد، همان یادگیری پیانو است. باز این دیدگاه خیلی بهتر از دیدگاه عامیانه است که تصور می کنند کیبورد (به زعم آنان ارگ) همه چیز را خودش اجرا می کند و نوازنده فقطstop/stat می کند (چیزی شبیه کار Dj).بد نیست با نگاهی به تاریخچه کیبورد و شناسایی نسلهای این ساز، کمی بیشتر با آن آشنا شویم و علت این دیدگاه ها را بررسی کنیم. میدانیم که ارگ (Organ) از مهمترین سازهای قرون وسطی (1000 – 1450) است که بسیاری از علوم مهم موسیقی مانند گام و فواصل تمپره، کنترپوان، بافت های هموفونیک و پولی فونیک و هارمونی و... بر روی این ساز و توسط نوازندگان این ساز شکل گرفت. سخت ترین نت خوانی مربوط به ساز ارگ بوده که بر روی سه خط حامل (خط پایین برای پدالهای باس، خط وسط برای دست چپ و خط بالا برای دست راست) نوشته می شد. وسعت این ساز چیزی در حدود 5/9 اکتاو (دو اکتاو بیشتر از پیانو های امروزی) بوده است. از سال 1709 که پیانو توسط کریستوفری اختراع گردید، بسیاری از ارگ نوازان به نوازندگی پیانو پرداختند و تکنیکهای چند صد ساله ارگ را به پیانو منتقل نمودند. بسیاری از آثار یوهان سباستیان باخ (ارگ نواز و آهنگساز شهیر آلمانی) که امروزه با پیانو نواخته می شوند، برای ارگ (و حتی قبل از اختراع پیانو) نوشته شده بودند. با اختراع ساز پیانو و ورود به دوره های کلاسیک و رمانتیک، پیانو شدیداً مورد توجه نوازندگان و آهنگسازان قرار گرفت و نقش ارگ که مهمترین ساز تا آن دوره بود کمرنگ شد و این روند تا سال 1934 که لارنس هاموند ارگ برقی خود به نامHammond organ را ارائه کرد، ادامه داشت. در آن سالهااز طرفی نوازندگی پیانو به سبب تلاش بزرگانی مثل چرنی(1791 – 1857)، لیست (1811 –1886)، شوپن (1810 – 1849) و ... به اوج خود رسیده بود و از طرفی موسیقی جاز از سال 1920 شروع به رشد کرده بود و ساز ارگ به خاطر قابلیتهای زیاد و قدرت مانور بالایش محبوبیتی در میان نوازندگان پیدا کرده بود. از طرف دیگر تب استفاده از وسایل برقی در اروپا و آمریکا در حال گسترش بود و داشتن وسایل برقی را نشان مدرنیته و اشرافیت می دانستند. و همه این عوامل در محبوبیت و فراگیر شدن ارگهای برقی سهیم بودند. از سال 1934 که ارگهای هاموند به بازار آمد گروههای موسیقی گاسپل (که موضوع اصلی آنها باورهای زندگی مذهبی مسیحیان بود) از این ساز استقبال کردند و جیمی اسمیت، نابغه موسیقی جاز که در ابتدا پیانیست بود این ساز را وارد موسیقی جاز کرد. این نسل اول ارگهای الکترونیکی بود که نوازندگان آن عمدتاً یا پیانیست بودند و یا همان ارگ نوزان مکتب قدیم بودهاند که به دلیل تنوع صدای ارگهای برقی و تهیه آسان آن به این ساز روی آورده بودند (ارگهای قدیمی بسیار بزرگ و پیچیده و غیرقابل حمل و گران بودند). نسل دوم ارگهای الکترونیکی که کیبورد نامیده میشوند امکانات بیشتری را در اختیار نوازنده قرار میدادند. وجود صداهای مختلف، ریتمهای متنوع، آکوردها و همراهیهای اتوماتیک و امکان خلق صداهای جدید و غیرواقعی از جمله امکاناتی است که این کیبوردها در اختیار نوازنده قرار میداد و بنابراین نوازنده مجبور بود علاوه بر نوازندگی روی کلاویهها، طرز کار ساز و استفاده از آبشنهای مختلف را نیز بیاموزد. در این دوره، نوازندگان به دلیل رویارویی با صداهای جدید و امکانات غیرقابل تصوری که ساز کیبورد به آنها ارائه میکرد، دچار نوعی شیفتگی شدند و به طرز افراطی از صداها و افکتهای غیرطبیعی در کارهایشان استفاده میکردند. گاه همه هدفشان خلق صداهای جدید و عجیب بوده و سیتیسایزرها نیز این امکان را به آنها میدادند.گاه دیده میشد که در کنسرتها و اجراهای زنده، نوازنده کیبورد، قطعه را از پیش در حافظه دستگاه قرار میداد و در هنگام اجرا کار خاصی انجام نمیداد. در حقیقت نوازندگان کیبورد نسل دوم بیشتر دچار نوعی تکنولوژیزدگی و سوءاستفاده از امکانات کیبورد و گاه عوام فریبی بودند. کافیست نگاهی به کلیپهای موسیقی چند دهه پیش بیندازیم و ببینیم که نوازندگان کیبورد چگونه با حرکات نمایشی قصد بزرگنمایی کار خود و گاه را دارند. این نسل هرگز قدرت نوازندگی نسل قبلی خود را نداشته و دچار ابتذال و انحرافات زیادی شده است. اغلب اوقات سعی میکردند تا به وسیله کیبورد کاری کنند که در توان سازهای دیگر نباشد. گاه در استفاده از صدای یک ساز، از گستره صوتی آن خارج میشدند و یا تکنیکهایی که در توان اجرای آن ساز نبود را با آن اجرا میکردند و هر نوع بدعتگذاری را خلاقیت مینامیدند. آنها بیشتر از اینکه روی تکنیک و نوازندگی خود کار کنند، روی کار با دستگاه و ترکیب صداها و افکتها و ... کار می کردند.با پیشرفت تکنولوژی و علم صدابرداری و ورود سمبلها به عرضه موسیقی و تکراری شدن و فروکش کردن تب موسیقی الکترونیک خیالپردازانه و ظهورsample player ها که نسل بعدی سینتیسایزرها بودند نوازندگانی پا به عرصه گذاشتند که گویا از نوازندگی نسل قبل خود خسته و عاصی بودند.آنها برای استفاده بهتر از صداهای مختلف به مطالعه ارکستراسیون و سازشناسی پرداختند و بجای به استهزاء گرفتن سازهای دیگر، به گوش کردن دقیقتر آن سازها پرداختند. برای آنها، کیفیت اجرا و موزیکالیته از هرچیز دیگری مهمتر بود. موارد مهمی که سالها بود که جدی گرفته نمیشد دوباره اهمیت پیدا کرد و کتابهایی برای بسط و گسترش تکنیکهای کیبورد تالیف گردید، نوازندگان نسل سوم با بهرهگیری از تکنیکهای جدّ خود (ارگ) و تکنولوژی جدید، شیوهای نو در نوازندگی را بنا نهادند و وابستگی خود را به پیانو قطع کردند (گرچه تکنیکهای پیانو از همان ابتدا از ارگ به عاریت گرفته شده بود). امکانات بسیار زیاد دستگاه و صداهای بسیار طبیعی و کلاویههای حساس کیبوردهای جدید نوازنده را مجبور کرده است تا برای استفاده درست از آنها، علومی مثل سازشناسی ریتمشناسی، سبکشناسی، هارمونی و ... را نیز در کنار نوازندگی روی کلاویهها، فرا بگیرد.مثلاً برای اجرای یک قطعه گیتار فلامنکو روی کیبورد، نوازنده باید با گیتار فلامنکو، تکنیکهای رایج آن، ریتمهای فلامنکو و ... آشنا باشد و یا مثلاً برای نوازندگی بالابان (دودوک) باید علاوه بر آشنایی با این ساز بتواند از امکاناتی نظیر پدال دمپر، پیچ بند (pitch bend)، لایت بند (light bend)، حساسیت لمس کلاویه (tuch sensivity) و ... به خوبی استفاده کند که این نیازمند داشتن گوشی قوی و حساس و دقت و توان اجرایی بالا می باشد. به همین دلیل است که در اکثر ارکسترهای پاپ امروزی، نوازنده کیبورد، رهبر و یا سرپرست گروه است.یک نوازنده نسل سوم کیبورد این قابلیت را دارد (باید داشته باشد) که اگر در یک ارکستر مثلاً نوازنده گیتار بیس مشکلی برایش پیش آمد و در اجرا حاضر نشد، (نوازنده کیبورد) نقش او را دقیقاً اجرا کند. در کشورهایی که دید بازتری نسبت به موسیقی دارند، سالهاست که نوازندگی کیبورد را در رشته های خود جای داده و برای آن کتب و سرفصل های آموزشی تعیین نموده اند ( دانشگاه ها و آکادمی هایی مثلBerkeley ، Mel bay،Trinity و ...).در ایران نیز موج جدیدی از نوازندگان نسل سوم کیبورد در حال شکل گیری است که شاید بتوان گفت بیشتر پیرو نوازندگان نسل اول (نوازندگان سبک جاز) هستند و البته راه زیادی برای رسیدن به استانداردهای نسل سوم ندارند چرا که ایران نسل دوم نوازندگی کیبورد را بهتر از هرکجای دیگر دنیا تجربه کرده است و می توان آینده خوبی را برای نوازندگی کیبورد در ایران پیشبینی کرد، البته این در حالی است که در ایران هنوز کیبورد و ارگ را یکی می دانند. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی,آموزشگاه,موسیقی,آموزشگاه موسیقی پارسه , :: بازدید از این مطلب : 73 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
چکیدهدرباره تاثیر موسیقی در خلقیات کودکان، پژوهش های متعددی در اقصی نقاط جهان صورت گرفته است که متاسفانه این پژوهش ها کمتر در ایران مورد توجه قرار گرفته است. اکثر کودکان از همان آغاز زندگی با لالایی مادرانشان با موسیقی آشنا میشود و به صورت ناخودآگاه این آوا در ذهنشان تاثیر میگذارد؛ کودک تمایل به آهنگها و ریتمها نشان میدهد و از آنها تاثیر میپذیرد. در خارج از این فضا، موسیقی مناسب در کودکستانها محیط جذابی را برای کودکان به ارمغان میآورد. بر اساس آزمایش های متعددی که انجام گرفته است، خلاقیت یکی از مقولههایی است که از موسیقی تاثیر میپذیرد؛ کودکانی که با موسیقی بزرگ میشوند؛ خلاقتر هستند و این خلاقیت در طول دورهای مختلف زندگی آنها نمایان میشود. مقدمهشواهدی وجود دارد که جنین در رحم مادر در برابر موسیقی واکنش نشان می دهد. صداهای بلند باعث جهیدن و پریدن جنین میشود. البته صدا و موسیقی یادگیری های دیگری نیز برای جنین به همراه دارد و زمانی که صداهای بلند تکرار شوند، جنین به آن عادت کرده واکنش کمتری در برابر آن نشان میدهد. اینکه پخش صدای بلند برای جنین کار درستی است یا خیر، مطلب دیگری است و اینکه نوزاد موسیقی لالایی را دوست دارد به این معنی نیست که پخش مداوم موسیقی لالایی در رشد او اثر میگذارد و برای او مفید است. مخالفت هایی نیز در مورد پخش مداوم موسیقی برای جنین و نوزاد وجود دارد. (جنسن، ۱۳۸۶: ۴۲) با وجود آنکه غایت موسیقی هماهنگی بین آواهاست، میتواند احساساتی را بر انگیزد یا آنها را تصویر کند. موسیقی خوب زیباست و شنونده با درک آن میتواند تحت تاثیر عمیق قرار بگیرد؛ درکی که از طریق دریافت شکل کلی اثر و روابط ملودیک، هارمونیک، ساز بندی و رتیم قابل دستیابی است. در موسیقی حالات مختلفی نهفته است: خلاقیت، ابداع، قدرت، ضعف، شتاب، کندی و… دقیقاً مثل حالات مختلف روحی انسان. موسیقی قادر به بیان عشق، نفرت، خوشحالی، غم و… نیست. آنچه که آدمی از آن به عنوان بیان احساس در موسیقی می جوید. تطابق حالات خود با کیفیتهای خاص در موسیقی در هر لحظه است و این ربطی به زیبایی ندارد. (یثربی، ۱۳۸۳: ۴۹ – ۴۸). موسیقی هایی که از روی برنامه و اصول ساخته شده باشند موجب بروز خلاقیتها در دیگر هنرها نیز میشوند. فعالیت ۲: برای ترغیب کردن به فعالیت موسیقی، فیلم های مناسبی را برایشان نمایش دهید یا برای آنها امکان بازدید از مراکز هنری موسیقی را فراهم کنید. تجربه دیدن یا آشنایی نزدیک با افراد اهل موسیقی برای آنها بسیار مفید است. فعالیت ۳: گام بعدی این است که کودکان را با اصوات و ملودی های موسیقی آشنا سازید. در این مورد پیشنهاد میشود برای کودکان موسیقی مناسب پخش یا نواخته شود تا به این وسیله آنها به شنیدن اصوات موسیقی و عادت کنند. ممکن است که ابتدا تشخیص اصوات غیر ممکن باشد، اما مشکل تا حد زیادی با تمرین و گوش دادن مرتفع می شود. فعالیت ۴: به عنوان اولین تجربه به کودکان فرصت دهید تا ابزار موسیقی مورد نظرشان را انتخاب و با آنها تمرین کنند. فعالیت ۵: به عنوان یک فعالیت توصیه میشود کودکان ادوات پیچیده موسیقی را ببینند و حتی آنها را لمس کنند و در صورتی که امکان پذیر باشد قطعاتی را با صدای آنها بشنود. اما ابتدا آنان را با ابزارهای بسیار ساده نظیر سنتورهای چوبی، سازهای دهنی، ملودیکا و پیانو کوچک تمرین دهید. فعالیت ۶: پس از کسب آمادگی برای نواختن موسیقی به کودکان فرصت دهید تا ملودی های ساده بنوازد. فعالیت ۷: اگر تعدادی از کودکان مایل به تک نوازی ابتکاری بودند بدون آن که فرصتهای دیگران از دست برود به آنها فرصت دهید تا چنین کاری را انجام دهند. حتی کودکان را برای ابتکار تشویق و ترغیب کنید. فعالیت ۸: در جلسات نظری موسیقی که کودکان با مفاهیم و الفبای آن آشنا میشوند، امکان تمرین الفبای موسیقی را فراهم آورید. بهتر است از کودکان بخواهید به تدریج نوشتن نت یک قطعه ساده موسیقی را تمرین کنند. فعالیت ۹: برای کودکانی که علاقه ای به موسیقی نشان نمیدهند، بهترین روش طراحی یک بازی است که در آن کودک به ابزار موسیقی علاقمند شده و با آن ارتباط برقرار کند مثلاً اجرای یک نمایش تئاتر که کودک در آن به نواختن ساده یک ساز بپردازد. فعالیت ۱۰: سایر فعالیت ها را شما با هنرمندی خاص خودتان طرحی کنید. یادتان باشد در آموزش موسیقی، کودک فقط تمرین می کند و میآموزد. خلاقیت در همۀ مورد پس از تسلط نسبی بر ابزار و مفاهیم موسیقی امکان بروز خواهدداشت. (پیرخائفی، ۱۳۸۴: ۲۶۲). برنامهریزی منظم و منسجم کمک زیادی در آموزش موسیقی و همچنین درک موسیقی میکند. ارتباط با یک قطعه موسیقی قدرتمند در زمانهای خاصی از روز، حتی به مدت کوتاهی در روز میتواند باعث ایجاد چنین واکنشهایی شود. شاید انرژی و قدرت حرکتی که در ارتعاشات یک قطعه موسیقی وجود دارد باعث تحریک و سرزندگی ما شود یا شاید انتخاب درست و اندیشمندانۀ ما در قطعات موسیقی است که باعث ارتقای روحی ما میشود. (کانتلو، ۱۳۸۴: ۲۷-۲۶). در انتخاب موسیقی باید نهایت دقت را به خرج دهیم. یک موسیقی خوب حالمان را خوب و بالعکس یک موسیقی بیکیفیت حالمان را به همان اندازه خراب میکند. توصیه میشود در انتخابهایمان دقت به عمل آوریم تا از موسیقی نهایت لذت و بهره برداری را ببریم. مانند ریاضیات، موسیقی نیز یک زبان مشترک جهانی با روش های نمادی برای معرفی و ارایه به جهان است و مانند ریاضیات، موسیقی نیز باعث ارتباط ما با دیگران میشود، ضمن اینکه به بینش و نگرش افراد نیز روشنی می بخشد. ولی موسیقی ویژگی خاصی نیز دارد و در رفع نیازها به افراد کمک می کند. موسیقی باعث گسترش درک ما از دیگران و بیان سالم عواطف و احساسات می شود. موسیقی باعث ارتقا و شادی روح میگردد. موسیقی در کارهای علمی و آموزشی، مهارت های درکی و حرکتی و مهارت های اجتماعی به انسان کمک مینماید و کیفیتهایی را در افراد ایجاد میکند که معرف فرهنگ، تجسمات، مردم و جامعه، انرژی و خلاقیت میباشند، کیفیت هایی که در قرن حاضر به آنها نیز مبرم داریم. (جنسن، ۱۳۸۶: ۹). موسیقی به علت دارا بودن زبانی مبهم و استعاری، ذهن انسان را به سوی دلالت های ضمنی و معنایی سوق میدهد. کودکی که با موسیقی مناسب و متناسب با سن بزرگ میشود. دلالت های معنایی گاهی در نقاشی کودک نمایان میشود و گاهی در بزرگسالی پا به عرصۀ ظهور میگذارد. این دلالتها کودک را نسبت به همسالانش خلاقتر میکند و در همۀ جنبهها نمایان میشود. اهمیت آموزش موسیقیاهمیت آموزش موسیقی در طول سالهای اولیه زندگی از زمان جنگ جهانی دوم آغاز شد. پژوهشها (برای مثال پیلزبزی ۱۹۵۸- ۱۹۳۷؛ مورهد و پاند، ۱۹۷۷) اولین گامها را در زمینۀ تحقیق در باب زندگی کودکان موزیکال در پیش از دبستان را برداشتند و ما را از طبیعت خود به خودی رفتار و موسیقیایی آنها آگاه کردند. کودکانی که آموزش موسیقی را قبل از پنج سالگی شروع میکنند تغییرات و رشد وسیعی در منطقه مغز که مربوط به حواس پنجگانه است، به وجود میآید. گوش کردن به سازهای ساده به خصوص در حدود یک سالگی، اهمیت زیادی دارد. بچهها را تشویق کنید که همراه شما این سازها را بنوازند تا احساس رقابت نمایید. اگر همراه با نواختن این سازها، یک قطع موسیقی نیز به عنوان موسیقی زمینه برای الهام گرفتن آنها پخش کنید. مغز آنها زمینۀ خلاقیت بیشتری خواهد داشت در این سن میتوان کودکان را با آواز خواندن و همین طور حرکات رقص مانند؛ چرخیدن، پریدن، تکان دادن سر ودست و راه رفتن همراه با ضربات موسیقی آشنا کرد. به خصوص راه رفتن با ضربات موسیقی میتواند در درگیر کردن و یکپارچه کردن جسم و روح و ذهن کودک کمک نماید. (جنسن، ۱۳۸۶: ۴۵، ۴۶). در این سن باید توجه کرد که واکنش کودک به صداهای مختلف چگونه است و با توجه به نیاز کودکان برای آنها موسیقی پخش کرد. شیوۀ آشنایی کودکان با موسیقیموسیقی از جمله فعالیت هایی است که شاید به طور مستقیم توانایی کلامی در آن دخالتی نداشته باشد. با این توصیف، موسیقی نیز دارای زبان خاصی است که ریتم و آهنگ بر اساس آن تولید و ابداع می شود. در دنیای خلاقیت این قابلیت کاملاً به ذهن خلاق وابسته است؛ اگر ذهن از قابلیت تولید و ترکیب خلاقی برخوردار نباشد قادر به تولید ریتم، ملودی و هارمونی در موسیقی نخواهد بود. پس همانند نقاشی، نویسندگی، شعر و موسیقی را باید محصول خلاقانه ذهن به شمار آورد. آنچه از این فعالیت در دوران کودکی انتظار میرود، موسیقیدان یا آهنگساز شدن کودک نیست. بلکه آشنا ساختن کودک با یکی از خلاق ترین فعالیتها یعنی موسیقی است. در این رابطه آشنایی کودکان با سازهای موسیقی نظیر پیانو، سنتورهای چوبی، فلوت، ملودیها و نظایر این ها از یک طرف و آشنا شدن با مفاهیم موسیقی از طرف دیگر تجربه خوبی را نصیب آنها میسازد. با این وصف توصیه میشود در فعالیت موسیقی حتماً از تعلیمات فردی آگاه و مطلع(کارشناس موسیقی) بهره گرفته شود و بدون برنامه و صرفاً به منظور پر کردن وقت، ادوات موسیقی در اختیار کودکان قرار نگیرد. همان طور که خانوم بارنز(۱۹۸۸) نیز اشاره کرده اند تعلیم موسیقی به کودکان باید هدفمند و مبتنی بر برنامه باشد. در این صورت میتوان امیدوار بود موسیقی به فعالیتی خلاقانه تبدیل شود. نقش موسیقی در خلاقیت کودکبعضی از محققان اعتقاد دارند که خلاقیت توسط موسیقی تقویت میشود، ولی سبکهای مختلف موسیقی بر روی افراد اثرات متفاوت میگذارند. دلیلش این است که موسیقی وابستگی زیادی به وضعیت روحی و روانی افراد دارد و خلاقیت در طول زمان پیشرفت میکند. به هر حال در مطالعاتی که انجام شده، مشخص گردیده که آموزش موسیقی به مدت یک سال خلاقیت را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. یکی از این مطالعات به این صورت انجام گرفته که دانش آموزان یک کلاس به مدت یک سال روزی سی دقیقه آموزش موسیقی گرفتند در حالی که دانش آموزان کلاس دیگر در همان زمینه، آموزش موسیقی نگرفتند. یک سال بعد از هر دو گروه آزمایش «قدرت درک» و «خلاقیت» به عمل آمد. نتیجۀ تحقیق از ارزش برنامههای بلند مدت موسیقی به ویژه در زمینۀ تجسمات که عنصر اصلی خلاقیت به حساب میآید، حمایت کرد. (جنسن، ۱۳۸۶: ۶۸) در محیطی که موسیقی مناسب برای کودک پخش می شود، او آرام است و خلاقیتش با نواها، بیشتر عیان میشود. کودک با موسیقی مناسب دست به خلاقیت در درست کردن اصوات موسیقی، اشکال هندسی، نقاشی و. . . میزند. یکی از مقاصد هنر این است که به ما کمک کند تا الگوهای بیشتری را در ذهنمان ذخیره و انبار کنیم. هنر، الگوهای تجربه را چنان شفاف و متبلور میسازد که بتوانیم آنها را جذب کنیم، بیآنکه مجبور باشیم به کمک فرآیند کُند استقرا یا استنتاج با آنها سر و کله بزنیم و آنها را بیاموزیم. هنر هم چنین طیفی از تجربهها را در اختیارمان قرار میدهد، به طوری که بدون هنر هرگز چنین تجربههایی نمیداشتیم. به تعبیری هنر یک ماشین زندگی شتاب گرفته است. ( دوبونو، ۱۳۷۸: ۶۹). در هنگام کودکی، با لالایی لطیفی که مادران برایمان می خوانند به خواب می رویم. هنگامی که به کودکستان و دورۀ پیش دبستانی می رویم، حروف الفبا را به همراه موسیقی یاد میگیریم و موسیقی در یادگیری الفبا، حتی گرامر، کمک زیادی به آموزش می کند. بچه ها، جدول ضرب را نیز با موسیقی و ریتم، آسانتر یاد میگیرند (موکی، ۱۳۸۴: ۸۷). از آنجایی که کودکان تخیل قدرتمندی دارند، با موسیقی مناسب، این تخیل پررنگتر میشود و موجب شکوفایی خلاقیت در نوجوانی میشود. چون موسیقی از بینهایت نت ساخته میشود، پس به اندازۀ بینهایت هم خلاقیت در ذهن رسوب میکند که در مواقع حساس به صورت ناخودآگاه از ذهن تراوش میکند و باعث خلق چیزی میگردد. شواهد عینی نشان می دهد، زمانی که بتوان از موسیقی و هنرهای مربوط به آن به طور صحیح استفاده کرد، میتوانند در آموزش و یادگیری و همچنین خلاقیت اثرات مثبت و منافع بلند مدت داشته باشند. تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است به خاطر وسعت و به خاطر وسعت و عمق خود، حمایت قابل توجهی از این نتایج و اثرات میکنند. (جنسن، ۱۳۸۶: ۷). موسیقی مناسب به کودکان کمک میکند که هیجانات خود را تخلیه کنند. از آنجا که کودک منبع هیجانات مختلف است، موسیقی مناسب باعث میشود تا کودک پس از تخلیه هیجان به آرامش دست یابد و پس از آن دست به ابتکار و خلاقیت بزند. بسیاری از مردم کوشش جسمی را کاری آسان می یابند. با وجود این تعداد کمی هستند که به کوشش فکری مبادرت مینمایند. چنین تضادی این مطلب را توجیه میکند که چرا بسیاری از ما خیلی کمتر از آنچه قادر به خلاقیت هستیم، خلاقیم. این مساله در مورد هنر نیز صحیح است. از آنجا که استعداد یک فرد ثابت است، این زیر و بم ها باید صرفاً زیروبمهای انرژی باشند- حقیقتی که به اثبات این مطلب کمک میکند، که تا چه حد زیادی باروری خلاقیت ما به کوشش آگاهانه بستگی دارد. (اسبوران، ۱۳۶۸: ۱۶۵) امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند. نتیجهگیریکودک زمانی که در رحم مادر است با موسیقی قلب و تنفسهای مادرش زندگی را شروع میکند. لالایی برای کودکان شبیه به جادوست، لالایی مادران میتواند موجب خواب توام با آرامش برای کودک باشد، و آواز پر شور پدر میتواند برای تمام اعضای خانواده آرامش را نوید دهد. کودک از همان آغاز با لالایی مادرش اخت میگیرد. این کار باعث میشود تا خودش نیز از مادرش تلقید کند و برای عروسکش لالایی بخواند. گهگاهی نیز خلاقیت به خرج میدهد و از خودش لالایی را میسازد و میخواند. موسیقی و ترانههای کودکانه آن قدر اهمیت فراوانی دارد که وقتی کودکان کم رو و خجالتی ترانهها را میخوانند، به اعتماد به نفس بیشتری دست مییابند. اعتماد به نفس بالا هم باعث بروز خلاقیت در کودک میشود. بارها مشاهده شده است که کودکان پرخاشگر و بد رفتار نیز با پخش موسیقی به آرامش میرسند و رفتار و ادراک خود را کنترل میکنند. با توجه به موارد ذکر شده، موسیقی فواید زیادی برای کودکان دارد؛ از جمله ایجاد ذهن خلاق، بالا بردن قدرت درک، بالا بردن اعتماد به نفس، بالا بردن مهارتهای حرکتی، برنامه ریزی، خوش اخلاق بار آوردن، کاهش استرس و از بین بردن کم رویی. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی,آموزشگاه,موسیقی,آموزشگاه موسیقی پارسه , :: بازدید از این مطلب : 54 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
سازهای کیبوردی از سه قرن قبل از میلاد مسیح هم وجود داشته اند که به ارگ های لوله ای تکامل پیدا کردند تا بعدهعا که به سازهای قابل حمل نظیر پورتیتو و ارگ پوزیتیو رسیدند. سازهای کلاویکورد و هارپسیکورد در قرن چهاردهم ساخته شدند. زمانی که تکنولوژی بهبود یافت کیبوردهای پیچیده تر ساخته شدند. شامل کیبورد و ارگ 12 صدایی که هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد. در ابتدا صفحه کیبورد یک ساز، فقط می توانست یک مقدار خاص صدا تولید کند. در قرن هجدهم پیانوفورت اختراع شد که طریقه جدیدی از کنترل میزان و شدت صدا را توسط میزان فشار اعمال شده توسط فشار دادن کلید را ارائه می کرد. قدم بعدی طراحی تکنولوژی صدای الکترونیک بود. اولین ساز، دنیس دور بود که توسط واکلاو پروکاپ داویس در سال 1753 ساخته شده بود. این ارگ (کیبورد) با 700 سیم موقتا الکترونیک شده بود تا کیفیت صوتی آن را تقویت کند. 7 سال بعد جین بپتایس، کلاوسین الکتریک را درست کرد. این ارگ و کیبورد موسیقی با پلاکترا و فعالی سازی توسط الکتریسیته ارائه شده بود. هر دو این ارگ ها از الکتریسیته برای تولید صدا استفاده نمی کردند. الیشا گری یک ساز موسیقی الکترونیک به نام تلگراف موزیکال اختراع نمود. این ارگ از ارتعاش مدار الکترومغناطیس، صدا تولید می کند. او یک اوسیلاتور (نوسانگر) تک نت ابتدایی برای آن ارائه کرد. در قدم بعدی او یک بلندگو شامل دیافرام برای قابل شنیده شدن دیتا به آن اضافه کرد. در سال 1906 ، لی دی فارست، ترایود الکترونیک والو را اختراع کرد. در 1915 او اولین ساز لامپ خلاء، پیانوی صوتی را اختراع کرد. تا زمان اختراع ترانزیستور، لامپ خلاء جزئی ضروری در سازهای الکترونیک بود. در سال 1935 ، ارگ اسطوره ای همند معرفی شد. این ارگ قادر به تولید صداهای پلی فونی و چندصدایی بود. توسعه های بیشتری در صنعت ارگ و کیبورد توسط “موسیقی ساز چمبرلین” در سال های 1940 و ملوترون در اوایل سالهای 1950 انجام شد. اولین قدم بسوی پیانو الکترونیک توسط رودز با پری پیانو برداشته شد. یک ساز سه و نیم اکتاو. نسل بعدی این ساز قادر به انجام خود تقویت سازی صدا بود. در سال 1955 کمپانی وارلیتزر اولین پیانوی الکتریک را بنام 100 عرضه نمود. اختراعات سینتی سایزرهای موسیقی در سالهای 1960 قدمی به سوی ارگ مدرن امروزی بود. هرچه تکنولوژی توسعه بیشتری یافت، سینتی سایزرهای بزرگ به سازهای قابل حملی تبدیل شدند که می توانستند در اجراهای زنده نیز بکار برده شوند. این امر از سال 1964 وقتی باب موگ سینتی سایزر موگ خود را تولید می کرد، شروع شد. این سینتی سایزر کلیدهای خودش را نداشت ولی نسل بعدی با کیبوردهای سرخود مجهز شدند. این ارگ (کیبورد) مونوفونیک بود و فقط قادر به تولید یک نت در یک زمان واحد بود. بعضی از سازها مانند EML 101 و ARP Odyssey و موگ سونیک 6 پلی فونی بوند که به این معناست که می توانستند بیشتر از یک یا دو و یا بیشتر کلید را همزمان با آنها فشرد و صدا تولید کرد. نسل های بعدی ارگ های الکترونیک تلفیقی از مدارهای ارگ و سینتی سایزرها بودند. مانند پولی موگ ، Opus 3 و آرپ آمنی. ساخت رابط دیجیتال سازهای موسیقی MIDI به عنوان یک استاندارد برای انتقال کدهای دیجیتال تحول بزرگی در تکنولوژی ارگ ها و کیبورد ها به وجود آورد. طبقه بندی ارگبعضی از سازندگان و فروشندگان، محصولات ارگ و کیبورد خود را در این گروه بندی های زیر تقسیم می کنند : دیجیتال پیانو : یک ارگ و کیبورد الکترونیک که برای تولید صدا و احساس نوازندگی به مانند پیانوی آکوستیک طراحی شده است. پیانوی استیج : یک نوع از دیجیتال پیانو که برای استیج یا اجرای زنده طراحی شده است. سینتی سایزر : ارگ های الکترونیکی که از سینتی سایزرهای صدای گوناگون برای تولید محدوده وسیعی از صداها استفاده می کنند. تنظیم کننده : ارگ های الکترونیکی که می توانند یک محدوده از صداها را به خوبی برای همراهی اجرا کننده تولید کنند و معمولا توسط دست چپ نواخته می شوند. یک ارگ تنظیم کننده معمولا گروه های تک نفره نیز خوانده می شود. در مقایسه با دیجیتال پیانوها یا پیانوهای دیجیتال، ارگ های (کیبوردهای) الکترونیک معمولا قیمت پایین تری دارند و کلیدهای کمتر شبیه به پیانو و سبک تر دارند ولی کنترل های بزرگ فرعی بسیار بیشتری دارند و معمولا شامل یک بلندگو روی ارگ هم هستند. برخلاف سینتی سایزر، هدف اصلی ارگ تمرکز بر روی جزئیات کنترل صدای پارامتری سینتی سایزری نیست. :: برچسبها: آموزشگاه موسیقی،آموزشگاه،موسیقی،آموزشگاه موسیقی پارسه , :: بازدید از این مطلب : 45 نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
با سلام.به دنیای لوکس بلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز لوکس بلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در لوکس بلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید.
در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام را حذف نمایید.جهت حذف این مطلب وارد مدیریت وب خود شوید و از قسمت ویرایش مطالب قبلی ،مطلبی با عنوان به وبلاگ خود خوش امدید را حذف نمایید.امیدواریم لحظات خوبی را در لوکس بلاگ سپری نمایید... :: بازدید از این مطلب : 37 |
|
آرشیو مطالب آخرین مطالب پیوند های روزانه مطالب تصادفی مطالب پربازدید چت باکس
تبادل لینک هوشمند پشتیبانی LoxBlog.Com
|