نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

آموزشگاه موسیقی

در این مقاله وب‌سایت آموزشگاه موسیقی پارسه می‌خواهیم به شرح بیوگرافی و متد زولتان کدای برای آموزش موسیقی بپردازیم. زولتان کدای موزیسین مجاری است که با متدش راهی برای توسعه مهارت‌های موسیقی و آموزش مفاهیم موسیقی به خصوص به کودکان ارائه می‌کند.

در متد زولتان کدای مهارت‌ها با توجه به توانایی‌های کودک آموزش داده می‌شود. اصل اساسی در متد کدای استفاده از حرکات ریتمیک است. با توجه به اینکه متد کدای در واقع برگرفته از مجموعه روش‌های خوب قبلی آموزش موسیقی کودک است؛ باید بگوییم او توانسته است ارتباط خوبی بین آنها ایجاد کند و با خلاقیت خودش روشی نوین را پایه‌گذاری نماید. متد زولتان کدای توسط او به صورت کاملا فرموله شده در اختیار علاقمندان حوزه آموزش موسیقی قرار گرفته است؛ تا به عنوان شیوه‌ای قدرتمند به تدریس موسیقی به کودکان سراسر جهان بپردازد.

برخی از نکات اصلی فلسفه زولتان کدای

 

  • هرکسی حق دارد سواد موسیقی داشته باشد و از آن لذت ببرد!
  • آواز می‌تواند و باید پایه‌ای برای همه انواع موسیقی فراهم کند
  • آموزش موسیقی باید در اولین فرصت ممکن آغاز شود
  • فرهنگ شخصی کودک را "زبان مادری" می‌سازد. موسیقی محلی موسیقی مادری کودک است. پس آهنگ‌های عامیانه فرصتی ایده‌آل برای آموزش موسیقی فراهم می‌کنند.

 

بیوگرافی زولتان کدای

زولتان کدای در 16 دسامبر 1882 میلادی در مجارستان متولد شد؛ و در 6 مارس 1967 میلادی در بوداپست، چشم از جهان فرو بست. او یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های فرهنگی مجارستان در قرن 20 بود. دانشمندی آهنگساز، قوم شناس، معلم موسیقی و فلیسوف، که پایه‌گذار متد کدای در آموزش موسیقی کودک بود.

او نقش مهمی در سبک آموزش موسیقی حرفه‌ای در مجارستان و سایر نقاط جهان ایفا کرده است. زولتان کدای معتقد بود که آموزش موسیقی باید در اولین فرصت ممکن آغاز شود. او معتقد بود که این متد می‌تواند تعداد افراد حرفه‌ای در حوزه موسیقی را افزایش دهد. همچنین کدای هنر موسیقی را به عنوان یک ارزش ذاتی برای کودکان مناسب می‌دانست. نقل قول زیر از زولتان کدای گواه این دیدگاه اوست:

"ما باید موسیقی را همانطور که بزرگسالان تحصیل کرده یک کتاب می‌خوانند به کودکان بیاموزیم: خواندن در سکوت، اما تصور کردن صدا"

نشانه‌های دست، در متد زولتان کدای

نشانه‌های دست بخش مهمی از متد زولتان کدای را شامل می‌شود. او برای آموزش موارد مختلفی از نشانه‌هایی که با دست ایجاد می‌شدند استفاده کرده است. در عمل این نشانه‌ها برای آموزش فواصل و رابطه میان نت‌های موسیقی استفاده می‌شود. این روش فهم دقیق و به خاطر سپردن رابطه بین فاصله‌ها را آموزش می‌دهد. کدای به کمک این روش آموزشی "سی بمل"، "سل دیز" و "فادیز" را آموزش می‌دهد. همچنین در این روش کودک با خواندن در گام‌های مختلف مینور و مدولاسیون آشنا می‌شود.

روش کدای تاکید زیادی روی آواز دارد. او معتقد است که هیچ نوآموزی نباید پیش از یادگیری سلفژ و نت خوانی، اقدام به نواختن ساز کند.

در نهایت باید گفت به دلیل علاقه وافر زولتان کدای به موسیقی‌های کلاسیک و ملی مجارستان، روش او بر اساس سه مرحله زیر شکل گرفته است:

 

  1. آموزش بازی‌های آوازی به کودکان
  2. آموزش خواندن موسیقی به کمک ملودی‌های ملی و محلی
  3. آموزش موسیقی به کمک ملودی‌های کلاسیک و با کیفیت بالای بین‌المللی

 

پس مواد اولیه این آموزش به شدت از دو منبع دریافت شده است: اول موسیقی محلی معتبر و دوم موسیقی با کیفیت بالا. از نظر کودای برای آموزش اولیه موسیقی، موسیقی محلی به خاطر اصطلاحات کوتاه و زبان ساده ایده‌آل است. او جمع‌آوری، تهیه و ترتیب آهنگ‌های زیادی از کودکان و والدین را برای استفاده آموزشی انجام داده است. موسیقی با کیفیت بالا در فرم‌های کوتاه و ساده نیز برای این سبک آموزش مورد نیاز بود؛ تا شکاف بین موسیقی محلی و آثار کلاسیک را از بین ببرد. به این ترتیب دانش‌آموزان را می‌توان به موسیقی علاقمند کرد و آنها را آموزش داد. مطالعات همچنین نشان داده است که روش کدای باعث بهبود ذهنیت، مهارت‌های ریتم، سواد موسیقی و توانایی خواندن قطعات به طور فزاینده پیچیده می‌شود. شکل‌گیری مفهوم، مهارت‌های حرکتی و عملکرد نیز از طریق روش کدای در حال توسعه است.

به طور خلاصه روش کدای زبان بین المللی موسیقی است. با توجه به این که این روش با هر فرهنگی سازگار است؛ و به شدت به توسعه موسیقی و آموزش آن اشاره دارد؛ امروزه روش‌های مبتنی بر متد کدای در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد.



:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 12 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

آموزشگاه موسیقی

در ادامه سلسله مقالات معرفی متدهای معتبر آموزش موسیقی کودک، در این مطلب وب‌سایت آموزشگاه موسیقی هنر پارسه به معرفی اجمالی روش شینیچی سوزوکی برای آموزش موسیقی به کودکان می‌پردازیم.

به زبان ساده روش شینیچی سوزوکی مبتنی بر این اصل است که تمام کودکان دارای توانایی هستند؛ و این توانایی را می‌توان از طریق محیط مناسب یادگیری، توسعه داد و تقویت کرد. همه کودکان به راحتی یاد می‌گیرند که چگونه زبان مادری خود را با سهولت نسبی صحبت کنند؛ و اگر همین روش آموزش یادگیری طبیعی در آموزش مهارت‌های دیگر اعمال شود؛ می‌توان آن مهارت‌ها را نیز به صورت موفقیت آمیزی بدست آورد. شینیچی سوزوکی به این روش به عنوان روش زبان مادری اشاره کرده است؛ و کل نظام درست آموزشی را به عنوان آموزش مهارت‌ها در نظر می‌گیرد.

شینیچی سوزوکی در سال 1898 میلادی در ژاپن متولد شد؛ و در دهه 1920 موسیقی غربی را در آلمان آموخت. او برای اولین بار در دهه 1930 آموزش موسیقی کودک را در ژاپن آغاز کرد؛ و در طول دوران پس از جنگ، ایده‌های خود برای آموزش به کودکان و فلسفه تدریس خود را توسعه داد. رویکرد شینیچی سوزوکی به تدریس در حال حاضر در بسیاری از نقاط جهان گسترش یافته و در همه جا به طور فزاینده‌ای موفقیت‌آمیز بوده است. از آنجایی که او یک ویولونیست بود؛ در ابتدا ایده‌های خود را در روش‌های تدریس ویولن اعمال کرد. اما از آن زمان به بعد و با توسعه جزئیات متد شینیچی سوزوزکی با بسیاری از ابزارهای دیگر، این متد در آموزشگاه‌های مخصوص کودکان و مهدکودک‌های مختلف، برای آموزش موارد گوناگونی به کار می‌رود.

عناصر مهم رویکرد سوزوکی به آموزش موسیقی

 

  • شروع اولیه (3-4 سال در اکثر کشورها طبیعی است)
  • اهمیت گوش دادن به موسیقی
  • یادگیری برای اجرا قبل از یادگیری برای خواندن
  • همکاری والدین
  • محیط پرورش و آموزش مثبت
  • استانداردهای بالای آموزش توسط معلمان آموزش دیده
  • اهمیت تولید یک صدای خوب از ساز، به روش متعادل و طبیعی
  • گزارش اصلی که توسط دانش‌آموزان متد سوزوکی در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد
  • تعامل اجتماعی با سایر کودکان: دانش آموزان سوزوکی از سراسر جهان می‌توانند از طریق زبان موسیقی با هم ارتباط برقرار کنند

 

اهداف روش سوزوکی

روش شینیچی سوزوکی بسیاری از کودکان را قادر می‌سازد تا موسیقی را با استانداردهای بالا اجرا کنند. تعداد قابل توجهی از دانش‌آموزان آموزش دیده با متد سوزوکی تبدیل به نوازندگان حرفه‌ای بسیار معتبری شده‌اند. با این حال، آموزش حرفه‌ای‌ها هدف اصلی نیست. بلکه در سراسر این متد تاکید بر توسعه عمومی کودک، در آموزش و پرورش از طریق موسیقی است. دکتر سوزوکی همیشه می‌گوید که آرزویش این بود که کیفیت‌های انسانی را در کودک تقویت کند. او در هر فرصتی از سیاست‌مداران، معلمان و والدین می‌خواست تا اطمینان حاصل کنند که پتانسیل کامل هر کودک توسعه یافته است. در پایان جملات دکتر شینیچی سوزوکی را در این بار می‌خوانید:

من می‌خواهم -اگر بتوانم- روش آموزش و پرورش را تغییر دهم. ایجاد آموزش و پرورش به معنای واقعی کلمه که باعث ایجاد و توسعه پتانسیل انسانی، بر اساس زندگی در حال رشد کودک باشد، هدف من است. به همین دلیل است که تلاش‌های من بر ارتقای استعدادهای آموزشی متمرکز است. عقیده من این است که نحوه تحصیل کودکان بسیار مهم است. عقیده من این است که همه کودکان در این جهان می‌توانند انسانهای خوب، افراد خوشحال و دارای توانایی های برتر باشند. من تمام انرژی‌هایم را برای این که به این امر برسم، اختصاص می‌دهم؛ زیرا اطمینان دارم که همه کودکان با این توانایی متولد می‌شوند.



:: بازدید از این مطلب : 7
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 7 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

متد ارف که ترجمه اصطلاح آلمانی Orff-Schulwerk است؛ یک رویکرد به آموزش موسیقی را ارائه می‌کند که کاربرد آن در درجه اول برای کودکان است. هرچند در سایر زمینه‌ها هم می‌تواند به همان اندازه مفید باشد. این متد در دهه 1920 با اجرا روی دانش‌آموزان موسیقی و رقص بزرگ‌سالان در آلمان (شهر بایرن) و توسط کارل ارف آغاز شد؛ و در حدود سال 1950 از طریق تلاش همکاران ارف برای استفاده در زمینه آموزش موسیقی به کودکان، احیا شد.

در این مقاله وب‌سایت آموزشگاه موسیقی پارسه می‌خواهیم شما را با متد ارف و ویژگی‌های آن آشنا کنیم.

آموزشگاه موسیقی

فلسفه متد ارف

انگیزه متد ارف بررسی چگونگی رفتار کودکان در بازی گروهی است. ریتم که از زبان مادری کودک گرفته شده، پایه و اساس این متد را تشکیل می‌دهد. در واقع متد ارف یک مدل پداگوژیکال (پداگوژی به معنای تعلیم) یا چارچوب‌دار را فراهم می‌کند؛ که آموزش موسیقی را در هر سنی یا هر سطح تجربه‌ای امکان پذیر می‌نماید. در متد ارف وظیفه معلم طراحی و تسهیل فعالیت‌های مناسب برای نوآموزان است؛ تا باعث موفقیت، رضایت، لذت و کسب تجربه آنها شود. اگرچه بعضی افراد استعداد بیشتری برای فراگیری در این روش دارند؛ اما متد ارف بر مبنای فعالیت گروهی شکل می‌گیرد.

اجزای فعالیت در متد ارف

ریتم، ملودی و بداهه عناصر جدانشدنی متد ارف هستند. این متد رویکردی جدی به مبحث تجربه در موسیقی دارد؛ و می کوشد از هنرجو پاسخ‌هایی خلاقانه و طبیعی را در قالب، رقص، آواز، حرکت و موسیقی دریافت کند. فراموش نکنید که برای یک کودک آواز، موسیقی حرکت و صحبت کردن دارای زنجیره اتصالی مشخص است. به همین دلیل می‌توان گفت ریتم اساسی‌ترین عنصر یادگیری موسیقی در متد ارف است. کاری که در متد ارف انجام می‌شود به زبان ساده ارتباط دادن الگوهای گفتاری به ریتم است. این کار خلاقیت را در کودک افزایش داده و این ارتباط به الگوهای حرکتی نیز گسترش می‌یابد.

پس از ریتم، ملودی دومین جزء فعالیت در متد ارف است. شیوه تدریس ملودی هم مشابه ریتم است. در این زینه کارل ارف می‌گوید در قدم اول باید کودک تجربه ناخودآگاه از ملودی و ریتم را به دست آورد؛ و سپس یادگیری آگاهانه را آغاز کند. اما بداهه تکمیل‌کننده دو بخش قبلی است. این بخش کودکان را آزاد می‌گذارد تا در چارچوب مشخصی واکنش‌هایی خلاقانه به ریتم و ملودی داشته باشند.

برای درک بهتر متد ارف جالب است که نگاهی تمثیلی داشته باشیم به یک جلسه از این کلاس موسیقی، در این جلسه استاد داستانی کودکانه را مطرح می‌کند؛ و از کودکان می‌خواهد در گروه‌های مختلف عهده‌دار موضوعی باشند. مثلا از عده‌ای می‌خواهد صدای عناصر طبیعیت را با استفاده از ساز به داستان اضافه کنند؛ و از گروهی دیگر می‌خواهد بنا بر شرایط داستان صدایی شاد، هیجانی یا... از ساز خود ارائه کنند. در نظر داشته باشید که اگرچه این متد وابسته به ساز خاصی نیست؛ اما سازهای ریتمیک و مناسب کودکان در آن کارایی بهتری دارد.

کارل ارف کیست؟

کارل ارف استاد موسیقی آلمانی و مبدع متد ارف است. او این متد را در کتابی با همین نام نیز منتشر کرده است؛ و در عمل نیز در سال‌های دهه 1920 الی 1930 میلادی، این متد را در کلاس‌های خود اجرا نموده است. کارل ارف معتقد است که موسیقی تنها نواختن نیست و ریتم و بیان و حرکت نیز در آن موثر است. کارل ارف معتقد است کودکان علاقه‌ای به یادگیری از طریق مطالعه ندارند؛ آنها بیشتر بازی می‌کنند و اگر بتوانید در قالب بازی چیزی به آنها بیاموزید از آن استقبال خواهند کرد.



:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 28 شهريور 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
امیل ژاک دالکروز یکی از موسیقی دانان مطرح سوئیسی است؛ که زمینه ساز شکل گیری مطالعات بسیاری در آموزش موسیقی به کودکان است. امیل خود استاد هارمونی بوده است و در نتیجه تنها یک تئوریسین موسیقی نیست. در این مقاله آموزشگاه موسیقی پارسه، به بررسی ویژگی های متد دالکروز در آموزش موسیقی کودک می پردازیم.
 
موسیقی کودک

متد دالکروز

متد دالکروز مبتنی بر دو اصل اساسی است. اول اینکه او معتقد است آموزش موسیقی در دوران کودکی اثرات بسیاری بر قدرت درک فرد از مهارت های پایه ای موسیقی دارد. در نتیجه این متد تاکید زیادی بر شروع آموزش ها در همان سال های ابتدایی تولد کودک می نماید.
دومین اصل اینکه امیل معتقد است آموزش موسیقی به کودک باید بر مبنای بداهه باشد. به همین دلیل هم متد طراحی شده توسط او مبتنی بر بداهه خوانی در سلفژ است.
امیل ژاک دالکروز حتی پا را فراتر از آموزش موسیقی به کودکان می گذارد؛ و می گوید که زیرساخت های تعلیم و تعلم کودکان می تواند بر اساس رشد شعور موسیقیایی کودک شکل بگیرد.
در نهایت متد طراحی شده توسط امیل، توسط خود او به نام Eurhythmic شناخته شده است.
این متد در عمل بر پایه مجموعه ای حرکات فیزیکی است که کودکان را در درک مفاهیم عناصر مختلف موسیقی مثل ریتم، هارمونی، ملودی، سبک و فرم، کمک می کند.
سبک یوریتمیک می کوشد با استفاده از حرکات فیزیکی مثل بالا و پایین پریدن، حرکت دادن دست ها و پاها، آواز خواندن، قدم زدن، تلوتلو خوردن و... مفاهیم موسیقی را به کودکان منتقل کند. در عمل این متد بدن انسان را به یک ساز موسیقی تشبیه می کند؛ و بنا دارد به این وسیله فهم موسیقیایی را در ذهن کودکان افزایش دهد.
یکی دیگر از ویژگی های متد دالکروز تاکید بالا روی آواز خواندن کودکان به صورت بداهه و با نت های مختلف است. او معتقد است که این کار باید جزئی از برنامه روزانه نوآموز باشد.
دالکروز با استفاده از این متد توانست جسم و ذهن را با هم درآمیزد؛ و روشی برای انتقال و آموزش مفاهیم ذهنی با استفاده از حرکات فیزیکی بیافریند. در نهایت باید گفت این متد بر اساس سه آموزش یوریتمیک، سلفژ و بداهه، به پیگیری آموزش موسیقی به کودکان می پردازد.
جالب است بدانید که امیل ژاک دال کروز تنها یک تئوریسین موسیقی نیست؛ و خود دارای سابقه عملی تدریس سلفژ و هارمونی است. او از گذر همین کلاس ها که در کنسرواتوار ژنو برگزار می شد؛ توانست متد خود را تکمیل و ارائه کند. متد دالکروز برای اولین بار به عنوان کلاس های آموزش موسیقی با حرکت، در کشور انگلستان اجرا شد و مورد توجه قرار گرفت.
اگرچه هدف اصلی دالکروز از ارائه این متد، آموزش موسیقی به کودکان بود؛ اما این متد بعدها گسترده تر شد و در سایر هنرها، بخصوص هنر بازیگری بسیار مورد توجه قرار گرفت.
علت استقبال کلاس های بازیگری از این متد نیز ساختار آن است؛ که به تسلط بازیگر بر بدنش کمک می کند. در عمل این متد طوری طراحی شده است که فرد را به سمت ریتم های طبعی سوق می دهد؛ حرکات اضافه بدن را می گیرد و تک های عصبی را کاهش می دهد. در نتیجه بازیگر می تواند با قدرت بیشتری با استفاده از بدنش به اجرای نقش های مختلف بپردازد و کنترل بیشتری روی آن داشته باشد.


:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 شهريور 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

در میان چالش های متعدد که پدر و مادر در برخورد با درس های موسیقی کودک با آن مواجه می شوند، از جمله انتخاب ابزار، پیدا کردن یک معلم خوب و... در کنار هم قرار دادن و متمرکز کردن بچه ها برای انجام تمرینات موسیقی از همه سخت تر است. با این مطلب آموزشگاه موسیقی پارسه همراه ما باشید.
تمرین موسیقی کودک در خانه
شدت مشکل و اهمیت تمرین باعث می شود که مقالات بسیار کمی برای این موضوع وجود داشته باشد. بیشتر معلمان و والدین و موسیقیدان اغلب با تاکتیک های شکست خورده که از دوران کودکی به یاد می آورند تلاش می کنند تا انگیزه بچه ها را برای تمرین افزایش دهند.
یک مثال معمول از این مسئله، قانون "تمرین 30 دقیقه" است، که یک معلم موسیقی توصیه می کند که کودک 30 دقیقه در روز باید تمرین کند؛ و به طور کلی به مرور این زمان را افزایش می دهد. در تلاش برای پیروی از این تعهد خودسرانه، والدین اغلب "کودک" را برای 30 دقیقه "کار" با چیزهایی مانند لذت بردن از تماشای تلویزیون، بازی کردن در خارج و بازی کردن بازی های ویدئویی ترغیب می کنند. مشکل این روش این است که 30 دقیقه تمرین به این شکل در واقع تحمل چیزی است برای رسیدن به چیز دیگری که ارزشش را دارد. اما آیا 30 دقیقه تمرین عددی مقدس است؟ این واحد استاندارد از کجا آمده است؟ چرا این عدد از 27 دقیقه یا 34 دقیقه بهتر است؟
والدین باید برای تحقق بخشیدن به یک فعالیت، به اهداف موسیقی روزانه دست یابند. به عنوان مثال، به جای اینکه بگویند 30 دقیقه تمرین، صرف نظر از آنچه که به دست می آید، به اندازه کافی، کافی است. ممکن است بگویید: «امروز هدف تمرین این است که هشت مرحله اول قطعه خود را بدون هیچ اشتباهی انجام دهید.» اینکه رسیدن به این هدف 12 دقیقه یا 40 دقیقه زمان می برد مهم نیست. مهم این است که کودک اهداف موزیکال هر جلسه تمرین روزانه را می داند و احساس می کند انگیزه ای برای رسیدن به این هدف دارد و در عین حال به عنوان یک تمرین کارآمد در انجام آن عمل می کند.
اگر هدف این است که هشت قدم اول را در روز دوشنبه انجام دهد، هدف منطقی سه شنبه این است که هشت قدم بعدی را بازی کند. به زودی، کودک هدف تجمعی هفته را تصدیق می کند و تمام قطعه را بدون اشتباه اجرا می کند. این روش منجر به انگیزه بیشتر، تلاش بیشتر در طول تمرین و مهمتر از همه افتخار به آنچه انجام داده اند می شود.
این روش نتنها موفقیت بیشتری به دست می آورد؛ بلکه والدین نیز تلاش بیشتری می کنند. در واقع تمرینات مرتبط با هدف به معنی تعیین اهداف روزانه برای فرزندان شما، نظارت بر تمرین و کودک را ساده تر می کند.



:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 تير 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

آیا باید در کلاس های گروهی یا جلسات خصوصی برای یادگیری موسیقی شرکت کنم؟

تمامی هنرجویان آینده نگر بارها این پرسش ساده را از من کرده اند. آیا کلاس های موسیقی گروهی یا جلسات خصوصی را توصیه می کنید؟ این بستگی به اهداف شما دارد.

هر یک از این روشهای آموزش موسیقی مزایا و معایبی دارند. جلسات خصوصی معمولا برای پیشرفت شما بسیار بهتر است. کلاس های گروهی معمولا به شما کمک می کنند تجربه های اجتماعی بهتری داشته باشید و برخی از مهارت های مورد نیاز در موسیقی را نیز در کنار آن یاد بگیرید.

شما هر دو نوع کلاس آموزشگاه موسیقی را در آموزشگاه موسیقی خود خواهید یافت. جلسات خصوصی به شما در دستیابی به اهداف شخصی تان کمک می کنند. وقتی با یک معلم حرفه ای خصوصی کار می کنید، شما توجه و تمرکز کامل معلم را در کل زمان درس دریافت خواهید کرد.

شما از درسهایی که برنامه ریزی شده و متناسب با نیازهای خاص، اهداف و شیوه یادگیری شما هستند، بهره مند خواهید شد. شما به سرعت و به آسانی پیشرفت خواهید کرد، زیرا جلسات فقط برای شما برنامه ریزی می شوند.

شما پیشرفت پایدار به سوی اهداف شخصی خودتان را تجربه خواهید کرد. شما احساس غرور کرده و مهارت های خود را به سرعت توسعه خواهید داد.

کلاسهای موسیقی گروهی نمیتوانند این گونه آموزشهای فردی را ارائه دهند. چرا؟ معلم معمولا از یک برنامه درسی از پیش تعیین شده پیروی می کند و باید نیازهای بسیاری از دانش آموزان را که ممکن است توانایی های متفاوت، سبک های یادگیری، اهداف و یا سن های مختلف داشته باشند را با رعایت تعادل برطرف کند.
 


جلسات خصوصی باعث رشد بهتر دانش آموزان می شوند

دانش آموزان مختلف به شیوه های متفاوتی یاد می گیرند و ارتباط اجتماعی برقرار می کنند. این تفاوت ها می تواند به ویژه در بین کودکان 4-15 ساله، یا بین 20 سال و سن بازنشستگی بسیار گسترده باشد.

این یک امر محال است که کلاسی از هنرجویانی داشته باشید که دارای نیازهای مشابه و سبک یادگیری یکسان باشند بنابراین معلم های کلاس های گروهی باید با این تفاوت ها روبرو شوند. آنها نیازهای هر یک از دانش آموزان را در کنار نیازهای کل کلاس باید به تعادل پیش ببرند.

تصور کنید که یک هنرجو در حال مبارزه برای یادگیری چیزی است که بقیه کلاس آن را به سادگی یاد گرفته اند. معلم می تواند به او کمک کند در حالی که هنرجویان دیگر منتظر هستند، یا معلم می تواند به درس خود ادامه دهد، زیرا بیشتر کلاس آماده پیشروی هستند و از دانش آموزی که در حال مبارزه برای یادگیری است چشم پوشی کند. هیچ یک راه حل خوبی نیست، اما یک مشکل معمول در یک کلاس گروهی است.

هیچکدام از این موارد در کلاس های موسیقی خصوصی رخ نمی دهد و آن را به بهترین انتخاب برای شما تبدیل می کند اگر به دنبال پیشرفت سریع و آسان به سمت اهداف خود هستید.

هنرجویانی که در کلاس های گروهی یک آلت موسیقی را یاد می گیرند، اغلب عادت های بدی را به خود می گیرند، زیرا آنها توجه شخصی و تمرکز ندارند. اشتباهات آنها دیده نمی شود و در نهایت اصلاح نشده باقی می ماند.

جلسات خصوصی، شخصی هستند

بسیاری از هنرجویان جدید به مهارت های خود اعتماد ندارند و نمی خواهند موسیقی را در مقابل دیگران بنوازند. در آموزشگاه موسیقی ، کلاس های گروهی می تواند برای این دانش آموزان نوعی تهدید باشد.

ادامه مطلب در منبع : آموزش موسیقی به صورت خصوصی یا در کلاس های گروهی



:: بازدید از این مطلب : 27
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : دو شنبه 31 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

آواز و موسیقی نقش مهمی در فرهنگ ما ایفا می کنند. شما در بسیاری از جنبه های زندگی خود آنها را خواهید یافت. تئاتر، تلویزیون، فیلم، عبادت، تعطیلات، جشن ها و مراسم های دولتی و نظامی. در خانه، موسیقی می تواند بخشی از فرهنگ خانواده ما بخشی طبیعی از تجربیات روزمره ما باشد.

از زمان تولد، والدین به طور غریزی از موسیقی کودک برای آرام کردن و تسکین فرزندان استفاده می کنند تا عشق و شادی خود را بیان کنند و به تعامل و برقراری ارتباط برسند.

والدین می توانند به این غرایز طبیعی اهمیت دهند و یاد بگیرند که چگونه موسیقی می تواند بر رشد کودک آنها تاثیر بگذارد، مهارت های اجتماعی را بهبود بخشد، و بر رشد کودکان در تمام سنین تاثیرگذار باشد.

 مزایای موسیقی در رشد مغز کودکان

یک مطالعه در سال 2016 در موسسه مغز و خلاقیت دانشگاه کالیفرنیا جنوبی نشان داد که تجربیات موسیقی در دوران کودکی در واقع می تواند سرعت رشد مغز را افزایش دهد، به ویژه در زمینه مهارت های زبان و مهارت خواندن.

با توجه به انجمن ملی بازرگانان موسیقی (بنیاد NAMM)، یادگیری نواختن یک ابزار موسیقی می تواند یادگیری ریاضی را بهبود بخشد و حتی سطح نمرات را افزایش دهد.

اما پیشرفت تحصیلی تنها مزیت یادگیری نواختن آلات موسیقی نیست.

موسیقی تمام زمینه های توسعه کودک و مهارت های لازم برای آمادگی در مدرسه را برای آنها به ارمغان می آورد. فکری، اجتماعی و احساسی، حرکتی، زبان و سواد کلی.

این به بدن و ذهن کمک می کند با هم کار کنند. در معرض قرار دادن کودکان به موسیقی در طول توسعه زودرس به آنها کمک می کند تا آواها و معانی کلمات را بیاموزند.

رقصیدن به همراه موسیقی به کودکان کمک می کند تا مهارت های حرکتی خود را تقویت کنند، در حالی که اجازه می دهند تا خود را مطرح کنند. در کودکان و بزرگسالان، موسیقی به تقویت مهارت های حافظه نیز کمک می کند.

علاوه بر مزایای مرتبط با رشد و توسعه، چرا موسیقی مهم است؟ به سادگی، باعث ایجاد شادی در ما می شود. به گوش دادن به یک آهنگ خوب در رادیو ماشین یا در کنار پنجره در یک روز زیبا فکر کنید. این تعریف شادی است.
 

بازی های مرتبط با موسیقی برای کودکان در تمام سنین

کودکان در تمام سنین خود را از طریق موسیقی مطرح می کنند. پخش موسیقی کودک ثابت کرده است که حتی در سن کودکی، کودکان در پاسخ به موسیقی که می شنوند، گهگاه، عکس العمل نشان می دهند و دستان خود را حرکت می دهند.

بسیاری از کودکان پیش دبستانی آهنگ های مخصوص خود را ایجاد می کنند و بدون داشتن خودآگاهی، به همراه نواختن موسیقی، آواز نیز می خوانند. کودکان در آموزشگاه موسیقی می آموزند که با هم به عنوان یک گروه آواز بخوانند و احتمالا یاد بگیرند که یک ساز موسیقی بنوازند.

کودکان بزرگتر با موسیقی گروه های مورد علاقه خود می رقصند و از موسیقی برای ایجاد دوستی و به اشتراک گذاری احساسات استفاده می کنند. این فعالیت ها و بازی ها را با کودکان خود امتحان کنید تا لذت و یادگیری موسیقی را تجربه کنید.

نوزادان و موسیقی

نوزادان ملودی یک آهنگ را قبل از اینکه کلمات را درک کنند، متوجه می شوند. آنها اغلب سعی می کنند صداهای آنها را تقلید کنند و زمانیکه قادر به تحرک جسمی می شوند، متناسب با موسیقی بدن خود را تکان می دهند.

موسیقی آرام می تواند برای نوزادان، مخصوصا در زمان خواب، آرامش بخش باشد. موسیقی با صدای بلند ممکن است نوزاد را با افزایش سطح پارازیت در اتاق به شدت تحریک کند.

آوازهای ساده و کوتاه برای نوزادان با یک صدای عالی و منعطف، بهترین حالت است. در حالی که این فعالیت ها را انجام می دهید، یک یا دو خط را در مورد حمام کردن، پوشش یا خوردن غذا بخوانید تا موسیقی را به همراه آنها برای نوزادان خود پخش کنید.

کودکان نوپا و موسیقی

کودک نوپا دوست دارد که در واکنش به موسیقی برقصند و بدن خود را حرکت بدهند. نکته کلیدی در موسیقی برای کودکان نوپا، تکرار آهنگ است که استفاده از کلمات و حفظ کردن آنها را تقویت می کند.

سعی کنید آوازهای آشنا را برای آنها پخش کنید .اجازه دهید آنها ریتم ها را با دست زدن یا ضربه زدن به اشیاء ایجاد کنند.

کودکان پیش دبستانی و موسیقی

کودکان پیش دبستانی فقط آواز خواندن را دوست دارند. آنها در مورد توانایی های خود آگاه نیستند و اکثرا مشتاق هستند که آوازها را به صورت مشابه با نسخه اصلی بخوانند. آنها ترانه هایی را دوست دارند که کلمات و ملودی های تکراری دارند، از ریتم های با ضرب مشخص استفاده کنید یا از آنها بخواهید این کارها را انجام دهند.
 


کودکان پیش دبستانی از آهنگ های مهد کودکی و آهنگ هایی در مورد چیزهای آشنا مانند اسباب بازی ها، حیوانات، فعالیت های بازی و افراد لذت می برند. آنها همچنین اشعار انگشتی با قافیه های بی معنی با و یا بدون موسیقی را دوست دارند.

کودکان مدرسه ای و موسیقی

اکثر کودکان جوان مدرسه ای با ترانه های آوازخوانی بچه ها که شامل اشعار شمارشی، املایی یا به یاد آوردن یک سری رویدادها هستند، مجذوب می شوند. کودکان مدرسه ای شروع به ابراز علاقه و نفرت خود به انواع مختلف موسیقی می کنند. آنها ممکن است علاقه مند به آموزش موسیقی باشند.

نوجوانان و موسیقی

نوجوانان ممکن است از تجربیات موسیقی برای ایجاد دوستی و جداسازی روابط خود با والدین و بچه های جوان تر استفاده کنند. آنها اغلب به تفریح می پردازند و بعد از مدرسه با یک گروه از دوستان خود به موسیقی گوش می دهند.

هیچ ایرادی برای ترکیب کودکان و موسیقی با هم در فعالیت های سرگرم کننده وجود ندارد. ما از لحظه ای که متولد می شویم قادر به لذت بردن از مزایای موسیقی می باشیم، زیرا موسیقی می تواند کودکان را آرام کند و رشد کودک را تحریک کند.

اگرچه گوش دادن به قطعات خوب موتزارت احتمالا قدرت مغز ما را افزایش نمی دهد، اما لذت بخش و زیبا است.

از لذت خالص گوش دادن به آوازهای تسکین دهنده و هارمونی های ریتمیک، تا یادگیری زبان جدید و مهارت های اجتماعی، یا هر چیز دیگری مانند یک اتاق آرام در خانه با خانواده، یک چمنزار بزرگ پر از مردم یا آموزشگاه موسیقی پارسه می تواند زندگی کودکان و افرادی که برای آنها اهمیت دارد را غنی و سرزنده و شاداب کنند.



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی, موسیقی کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 6
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 22 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

تقریبا همه از موسیقی لذت می برند، چه از طریق گوش دادن به آن، آواز خواندن، و یا نواختن یک آلت موسیقی. اما با وجود این علاقه تقریبا همه جانبه، بسیاری به کنار گذاشتن برنامه های آموزش موسیقی از برنامه های آموزشی خود هستند. این یک اشتباه است؛ با این کار نه تنها یک موضوع لذت بخش را از دست می دهند، بلکه موضوعی که می تواند زندگی و آموزش دانشجویان را غنی کند را مورد اغماض قرار داده اند.

با خواندن ادامه مطلب متوجه شوید که چرا آموزش موسیقی بسیار مهم است و چگونه می تواند مزایایی حتی فراتر از خود ارائه دهد.

 


 

1. آموزش موسیقی وتوسعه توانایی زبان و استدلال شما

دانش آموزانی که از سنین پایین به یادگیری موسیقی در آموزشگاه موسیقی می پردازند، بخش هایی از مغز آنها که مربوط به زبان و استدلال است توسعه بیشتری پیدا می کند. نیمکره چپ مغز آنها با یادگیری موسیقی پیشرفته بهتری خواهد داشت و آهنگ ها می توانند به ثبت اطلاعات در ذهن جوانان کمک کنند.
 

2. تسلط بر حفظ مطالب

حتی هنگام نواختن موسیقی از روی نوشته های ملودی، نوازندگان به طور مداوم از حافظه خود برای انجام کار خود استفاده می کنند. مهارت حفظ کردن مطالب می تواند به دانش آموزان در آموزش و پرورش و فراتر از آن، کمک کند.
 

3. دانش آموزان می آموزند که کار خود را بهبود ببخشند

یادگیری موسیقی باعث ارتقاء مهارت ها می شود و دانش آموزان می خواهند که به جای کار متوسط، کار بهتری انجام دهند. این تمایل می تواند در همه ابعاد تحصیلی اعمال شود.
 

4. افزایش هماهنگی

دانش آموزانی که با آلات موسیقی کار می کنند می توانند هماهنگی دست و چشم خود را بهبود بخشند. درست مثل ورزش کردن، کودکان هنگام نواختن موسیقی می توانند مهارت های حرکتی خود را توسعه دهند.
 

5. حس موفقیت

یادگیری نواختن قطعات موسیقی با یک ابزار جدید می تواند یک هدف چالش برانگیز اما قابل دستیابی باشد. دانش آموزانی که حتی به کوچکترین هدف در موسیقی دست می یابند قادر به افتخار کردن به دستاوردهای خود خواهند بود.
 

6. بچه ها در مدرسه مشغول به تحصیل می شوند

یک موضوع لذت بخش مانند موسیقی کودک می تواند بچه ها را سرگرم کند و آنها را به حضور در مدرسه ترغیب کند. به نظر می رسد که نوازندگان هنرجو در مدرسه به تحصیل در موضوعات دیگر نیز ادامه خواهند داد.
 


7. موفقیت در جامعه

موسیقی پوششی از جامعه ما است و موسیقی می تواند توانایی ها و شخصیت افراد را شکل دهد. دانش آموزان حاضر در یک گروه موسیقی و یا ارکستر احتمالا در طول عمر خود کمتر از مواد سوء استفاده می کنند.

آموزش موسیقی کودک می تواند تا حد زیادی به توسعه فکری کودکان کمک کند.
 

8. رشد عاطفی

دانش آموزان در آموزشگاه موسیقی می توانند بیشتر از لحاظ احساسی توسعه یافته و به همدلی نسبت به سایر فرهنگ ها تمایل داشته باشند و عزت نفس بالاتری داشته و در مقابله با اضطراب بهتر عمل کنند.
 

9. دانش آموزان الگوهای یادگیری را فرا می گیرند

کودکان با کمک آموزش موسیقی کودک می توانند مهارت های ریاضی و شناخت الگویی خود را توسعه دهند. نواختن موسیقی فرمت سرگرم کننده ای از تکرار و تمرین می باشد.
 

10. نمرات بهتر

دانش آموزانی که دارای تجربه یادگیری موسیقی هستند قادر به دریافت نمرات بالاتر خواهند بود. نتایج یک گزارش، 63 امتیاز بالاتر در مهارت کلامی و 44 امتیاز بیشتر در ریاضی را برای دانش آموزانی که دوره های موسیقی را گذرانده اند، اعلام کرده است.
 

11. مهارت های شنیداری دقیق

موسیقیدانان می توانند عناصر معنی دار، اطلاعاتی در صداها، مانند معنای عاطفی در گریه نوزاد را تشخیص دهند. دانش آموزانی که موسیقی را تمرین می کنند توجه بیشتری به حس شنوایی خواهند داشت و الگوهای قابل پیش بینی از سر و صدای اطراف را انتخاب می کنند.
 

12. موسیقی تخیل و کنجکاوی فکری را ایجاد می کند

معرفی موسیقی در سال های اولیه کودکی می تواند به ایجاد نگرش مثبت به یادگیری و کنجکاوی کمک کند. آموزش هنری تمام مغز را توسعه داده و تخیل کودک را رشد می دهد.
 

13. موسیقی می تواند آرامش بخش باشد

دانش آموزان می توانند با یادگیری نواختن موسیقی با استرس مبارزه کنند. موسیقی آرامش بخش به خصوص برای کودکان لذت بخش است.
 

14. آلات موسیقی می توانند نظم را آموزش دهند

کودکانی که یاد می گیرند یک ابزار موسیقی را بنوازند، می توانند یک درس ارزشمندی در زمینه نظم بیاموزند. آنها مجبور خواهند بود زمان را صرف تمرین کنند و با چالش یادگیری نظم و انضباط برای کسب مهارت در نواختن ابزار خود روبرو شوند.
 

15. آمادگی برای اقتصاد خلاق

سرمایه گذاری در آموزش خلاق می تواند دانش آموزان را برای تبدیل شدن به یک نیروی کار خلاق آماده کند. اقتصاد جدید حرفه های هنری بیشتری را ایجاد کرده است و این شغل ها ممکن است در آینده سریعتر از دیگران رشد کنند.
 

16. توسعه تفکر خلاق

کودکان و نوجوانانی که هنر را فرا می گیرند می توانند خلاقانه فکر کنند. این نوع آموزش و پرورش می تواند به حل مسائل با تفکر خارج از جعبه کمک کند و درک کنند که ممکن است بیش از یک پاسخ درست وجود داشته باشد.
 


17. موسیقی می تواند اطلاعات فضایی را توسعه دهد

دانش آموزانی که موسیقی را یاد می گیرند، می توانند هوش فضایی خود را بهبود ببخشند، که به آنها اجازه می دهد تا دقت جهان را درک کنند و تصاویر ذهنی خود را شکل دهند. هوش فضایی برای درک ریاضیات پیشرفته مفیدتر است.
 

18. بچه ها می توانند کار گروهی را بیاموزند

بسیاری از برنامه های آموزشگاه موسیقی پارسه ، کار گروهی برای نواختن یک آلت موسیقی را در قالب بخشی از یک گروه یا ارکستر ارائه می کنند. در این گروه ها دانش آموزان یاد خواهند گرفت چگونه با هم کار کنند و همکاری داشته باشند.
 

19. مسئولیت و ریسک پذیری

اجرای یک قطعه موسیقی می تواند ترس و اضطراب را به همراه داشته باشد. انجام این کار به بچه ها آموزش می دهد که چگونه ریسک کنند و با ترس روبرو شوند، که به آنها کمک می کند موفق شوند و از پتانسیل خود استفاده کنند.
 

20. اعتماد به نفس بیشتر

با تشویق معلمان و والدین، دانش آموزان با نواختن یک ابزار موسیقی می توانند به غرور و اعتماد به نفس برسند.

آموزش موسیقی نیز احتمالا ارتباطات بهتر را برای دانش آموزان فراهم می کند.



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی , موسیقی کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 11
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 15 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

چگونه نواختن موسیقی می تواند رشد مغز کودک را تحت تاثیر قرار دهد

به فکر شروع کلاس های موسیقی برای کودک خود هستید؟ و اگر نه، چرا به این موضوع فکر نکرده اید؟ این می تواند بهترین هدیه از شما به فرزند شما باشد!

وقتی ما یک نوازنده پیانو را در حال نواختن یک قطعه موسیقی می بینیم، ممکن است فکر کنیم که کاری که انجام می دهد خیلی ساده است. به نظر می رسد او فقط از دو دست برای فشردن کلیدهای پیانو استفاده می کند، در حالی که یادداشت های خود را در همان زمان می خواند. اما آنچه او (یا بهتر است بگوییم، مغز او) انجام می دهد، بسیار پیچیده تر از آن است.

به طور همزمان، مغز او، هماهنگی دستان را در حین نواختن دو حرکت متفاوت مدیریت می کند ، زبان یادداشت ها (زبان دیگری نسبت به آنکه صحبت می کند) را می خواند.

تمرکز بر اجرای ریتمیک را حفظ می کند، تفسیر موسیقی برای نشان دادن احساسات خود با بازی با صدای بلندتر یا آرام تر، کندتر یا سریعتر را انجام می دهد. گوش دادن و تجزیه و تحلیل آنچه که در حال پخش است، در حالی که به نواختن ادامه می دهد.

هنگامی که این فرایند اتفاق می افتد، مغز او همزمان در چندین زمینه مختلف فعال می شود. این کار، ارتباطات منحصر به فرد بین بخش های مختلف مغز ایجاد می کند و باعث می شود مغز سازگارتر عمل کند.

هیچ فعالیت دیگری (ذهنی یا فیزیکی) نمی تواند به اندازه نواختن موسیقی بخش های مختلف مغز را به طور همزمان درگیر کند.

اساسا، تحقیقات نشان می دهد که نواختن پیانو یا هر وسیله دیگری، مغز را تمرین ذهنی می دهد. این، به نوبه خود، می تواند به ایجاد تعداد قابل توجهی از مهارت ها کمک کند، به همین دلیل است که می تواند برای کودکان مفید باشد.

آیا می دانستید که پخش موسیقی کودک کمک می کند که در ریاضی بهتر باشد؟ یا اینکه می تواند او را در برنامه ریزی و حل مشکل بهتر کند؟ آیا می دانستید که نواختن آلات موسیقی مانند یک فعالیت کامل برای مغز است؟

دانشمندان علوم اعصاب همچنان تحقیقات بیشتری را منتشر کرده اند که نشان می دهد که چگونه برای کودکان مهم است که آموزش موسیقی ببینند. این باعث پیشرفت مغز در بسیاری از موارد می شود و شخصیت آنها را شکل می دهد.

مزایای ذهنی اصلی نواختن موسیقی بر کودک

زبان و توسعه حافظه

با توجه به تحقیقات جدید که در مجله اینترنتی The Telegraph منتشر شده است، نواختن موسیقی به طور مرتب می تواند شکل مغز را تغییر دهد و توانایی های آن را افزایش دهد.

این عملکرد بسیاری از مناطق مغز و توابع شناختی ویژه مانند توجه، حافظه و توسعه زبان را افزایش می دهد. پیش از آن که کودک شروع به یادگیری نحوه نواختن ابزار موسیقی کند، مهارت های زبان و حافظه آن قوی تر شده و بهبود می یابد.

شنیدن بهتر و پردازش سریع تر


هنگامی که یک موسیقیدان به ارکستر گوش می کند، او قادر به شنیدن چیزهای زیادی به طور همزمان است. برای مثال، او می تواند ابزارهای مختلف، تغییر ریتم ها، ترتیبات موسیقی یا برخی تنظیمات را تشخیص دهد. این توانایی تشخیص اجزای مختلف موسیقی همان مهارتی است که اجازه می دهد تا فرزند شما به طور همزمان به همان شیوه با چندین دسته اطلاعات مواجه شود. بنابراین این مهارت می تواند به توانایی درک و پردازش اطلاعات سریعتر، و همچنین بهبود شنوایی تبدیل شود.

در زیر اطلاعاتی مبنی بر تحقیقات نینا کراوس، آزمایشگاه علوم عصب شنوایی در دانشگاه شمال غربی ایوانستون آورده شده است:

بهبود در خواندن و مهارت های درک مطلب


خواندن ملودی موسیقی اساسا خواندن زبان دیگری است. این به اندازه یادگیری زبان فرانسه دشوار نیست، اما با این حال یک زبان است.

هنگامی که یک موسیقیدان خواندن یادداشت های موسیقی و دیگر نمادهای موسیقی و همچنین ریتم های پیچیده را شروع می کند، او همان قسمت هایی از مغز را که مسئول خواندن و درک مطلب هستند، درگیر می کند.

طبق اعلام انجمن ملی آموزش موسیقی، مطالعات نشان داده است که کودکان پیش دبستانی که به آموزش موسیقی نواختن کیبورد معرفی شده اند، نمرات بالاتری در آزمون های درک مطلب داشتند.

مهارت های تمرکز بهتر و همچنین مهارت های چندگانه


اگر ما به توصیف آنچه که یک نوازنده پیانو در حین نواختن یک قطعه موسیقی انجام می دهد بپردازیم، مشاهده خواهیم کرد که نیاز به توانایی بالاتری برای تمرکز و انجام چند کار به طور همزمان دارد. کودکان می توانند از این مهارت ها در طول زندگی و نه تنها در هنگام نواختن موسیقی استفاده کنند.

قدرت مغز برای تغییر و به روز رسانی سریعتر در زمان حل مسأله


موسیقیدانان معمولا دو قطعه موسیقی مختلف با دو دست متفاوت می نوازند. این باعث ایجاد ارتباط جدید عصبی در مغز آنها بین نیمکره چپ و راست می شود.

توانایی استفاده از سمت راست مغز، بخش خلاق و بخش منطقی چپ، به طور همزمان یک مهارت بسیار ارزشمند است.

بعضی افراد آن را مهارت " تفکر خارج از جعبه " می نامند. با توجه به روانشناسان دانشگاه واندربیلت، این مهارت می تواند در ادامه زندگی آنها نیز مورد استفاده قرار گیرد زیرا کودکان می توانند هر چه سریع تر یاد بگیرند که چگونه مشکلات را سریعتر حل کنند و راه های مختلفی برای حل مسئله پیدا کنند.

نواختن موسیقی برای مغز مفید است و می تواند منجر به افزایش ضریب هوشی شود. طبق گفته لتز یانک، یک روانشناس دانشگاه زوریخ بعضی از مطالعات نشان داده است که نواختن موسیقی می تواند به طور میانگین 7٪ IQ را در کودکان افزایش دهد.

بهبود درک احساسی


طبق نظر نادین گاب، از آزمایشگاه های علوم اعصاب شناختی در بیمارستان کودکان بوستون در ماساچوست، درک احساسی موسیقی می تواند به بهبود عملکرد اجرایی منجر شود.

عملکرد اجرایی انواع مهارت های ذهنی است که به مردم کمک می کند تا کارها را انجام دهند. این مهارت ها به شما کمک می کند تا چیزهایی مانند برنامه ریزی و سازماندهی، مدیریت زمان خود و توجه به جزئیات را انجام دهید.

این مهارت ها نیاز به یک ارتباط قوی بین عملکرد های شناختی و عاطفی دارند که دقیقا همان چیزی است که موسیقی می تواند نقش مهمی را در آن بازی کند .

توسعه استحکام و پشتکار.


شواهدی وجود دارد که نشان می دهد که پشتکار و یادگیری یک ابزار موسیقی به هم مرتبط هستند. اما محققان نمی دانند، که کدامیک اول می آید ( پشتکار یا نواختن موسیقی ).

با این حال، یک کودک باید پایدار، متعهد و انعطاف پذیر باشد تا بتواند یاد بگیرد که چگونه یک آلت موسیقی را بنوازد.

بله، یادگیری نواختن یک ابزار موسیقی می تواند تا حد زیادی بر پیشرفت مغز کودک شما کمک کند. این می تواند در بسیاری از جنبه های زندگی او تاثیرگذار باشد.

کودکانی که از سنین نوجوانی به آموزشگاه موسیقی می روند، می توانند نه تنها از لحاظ تحصیلی بهتر عمل کنند، بلکه مهارت های بسیار مهمی نیز کسب می کنند که می تواند به آنها کمک کند تا در زندگی موفق باشند.

آنها همچنین یاد می گیرند که این مهارت ها و دستاوردهای موسیقی آنها پاداش سخت کوشی، انضباط و پشتکار آنها است.



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 4
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 8 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

 


آموزش موسیقی باعث افزایش سرعت رشد مغز در کودکان می شود

طبق سخنان یک نوازنده پیانو در یک سخنرانی، تبدیل نمادهای موسیقی به حرکت دقیق انگشتان برای نواختن پیانو می تواند یک تجربه عاطفی قدرتمند باشد.

من خودم به عنوان یک محقق علوم اعصاب و یک نوازنده پیانو متوجه شدم که تسلط بر این مهارت نه تنها نیازمند تمرین است، بلکه نیاز به هماهنگی پیچیده بسیاری از مناطق مختلف مغز دارد.

 

آموزش موسیقی و مغز

در طی دو دهه گذشته، چندین محقق، تفاوت های مغزی و رفتاری نوازندگان را با افراد غیرنوازنده گزارش کرده اند.

یافته های مربوط به آموزش موسیقی نشان می دهد این مهارت منجر به مهارت های بهتر زبان و ریاضی، IQ بالاتر و پیشرفت تحصیلی بالاتری می شود. همچنین تفاوت بین نوازندگان و غیرنوازندگان در زمینه مغز مربوط به مناطق مسئول شنوایی و حرکت، می شود.

 

 

تأثیر آموزش موسیقی بر رشد کودک

در سال 2012، گروه تحقیقاتی ما در موسسه مغز و خلاقیت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی یک مطالعه پنج ساله را آغاز کرد که به این موضوع پرداخته بود.

ما شروع به بررسی تأثیر آموزش موسیقی بر گروهی از کودکان کردیم که شامل 80 کودک 6 تا 7 ساله بود. ما همچنان به دنبال آنها هستیم تا اثرات چنین آموزش هایی را بر رشد مغز، آگاهی، قابلیت های اجتماعی و عاطفی آنها بررسی کنیم.

ما این مطالعه را شروع کردیم که یک گروه از کودکان در حال برنامه ریزی آموزش موسیقی کودک از طریق برنامه ارکستر جوان لس آنجلس بودند. این برنامه رایگان موسیقی اجتماعی از El Sistema، یک برنامه موسیقی که در ونزوئلا آغاز شده بود، الهام گرفته بود که ثابت شده بود در تغییر زندگی کودکان محروم، به شکل «ترانسفورماسیون» تاثیرگذار بوده است.

گروه دوم بچه ها شروع به برنامه ی آموزشی ورزشی با یک برنامه فوتبال کردند. آنها در آموزش موسیقی شرکت نکرده بودند.

گروه سوم از کودکان از مدارس دولتی و مراکز اجتماعی در مناطق نزدیک لس آنجلس بودند. هر سه گروه از کودکان از جوامع محروم قومی لس آنجلس بودند.

هر ساله ما تمام اعضای خانواده و اقوام آنها را در آموزشگاه موسیقی خود برای یک دوره آزمایشی دو تا سه روز ملاقات می کنیم. در طی این بازدید، ما توانایی های زبان و حافظه، ظرفیت پردازش موسیقی و گفتار و رشد مغز هر کودک را اندازه می گیریم. ما همچنین مصاحبه مفصلی با خانواده هایشان انجام می دهیم.

 

***برای بازدید ادامه مطلب روی کلمه آموزشگاه موسیقی کلیک کنید***

تماس با آموزشگاه موسیقی هنر پارسه : 021 88302969

 



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 4
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

سوالی که برای بسیاری از هنرجویان کیبورد پیش می آید این است که: برای یادگیری کیبورد باید از کجا شروع کرد؟

هنرجویان بسیاری را می شناسم که بخاطر اطلاعات غلط و یا انتخاب غلط، سالهای زیادی را صرف نوازندگی کیبورد و یادگیری کیبورد ( ارگ) نموده اند اما از شیوه نوازندگی خود راضی نیستند و یا اینکه کلاً سرخورده شده اند و قید پیشرفت را زده اند و پذیرفته اند که در همین سطح باقی بمانند.

مطلبی که زیاد دیده ایم و می بینیم این است که خیلی از افراد می پرسند که: برای یادگیری کیبورد باید چه کنیم؟ آیا باید با پیانو شروع کنیم؟ آیا درست است که کسی که پیانو می نوازد، کیبورد هم می تواند بنوازد؟ آیا کتاب Beyer برای یادگیری کیبورد مناسب است؟

این ذهنیت غلط که برای یادگیری کیبورد باید پیانو را آموخت را عمدتاً سه دسته از افراد می گویند:

دسته اول افرادی هستند که در کل اطلاع کمی از موسیقی دارند و سازها را فقط در حد اسم و شکل می شناسند و از بحث های تخصصی بی اطلاعند (اگرچه اظهار نظرهای تخصصی می نمایند). این دسته از کارشناسان به لحاظ اینکه کیبورد و ارگ و پیانو به هم شبیهند و به این دلیل که پیانو معمولاً بزرگتر از کیبورد است تصور می کنند که پیانو کامل تر از کیبورد است و یادگیری پیانو باعث یادگیری کیبورد و ارگ و احتمالاً آکاردئون و... خواهد شد!!!

دسته دوم پیانیست هایی هستند که کیبورد نواز نیستند و از تکنیکهای نوازندگی کیبورد و همچنین تفاوتهای نوازندگی پیانو و کیبورد بی اطلاعند و یا می دانند که تفاوتهایی هست اما به سبب تعصبی که با ساز خود دارند، آن را برتر از همه سازها می دانند.

دسته سوم از کارشناسان نیز کسانی هستند که هم کیبورد و هم پیانو می نوازند اما در حقیقت هیچ یک را در سطح تخصصی نمی نوازند تا تفاوتهای این دو درک کنند. این دسته از نوازندگان پیانو را در حد پیانو عمومی و همچنین کیبورد را در حد مقدماتی و یا متوسطه می نوازند.

این نظرات فقط در مورد ساز کیبورد نیست و بسیار دیده ایم که می گویند برای یادگیری گیتار الکتریک باید با گیتار کلاسیک شروع کرد!!! و یا برای یادگیری تار باید ابتدا سه تار را آموخت!!! و...

این راهمایی های غلط می تواند آسیبهای جبران ناپذیری به یادگیری هنرجو وارد نماید و حتی ممکن است سرنوشت موسیقایی یک انسان علاقه مند و عاشق موسیقی را تغییر دهد.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 مرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

MIDI چیست؟ MIDI چکار میکند؟ طریقۀ تبدیل فایل های MIDI ، طرز ساختن فایل MIDI و... اینها سوالاتی است که در این مقاله به آنها پاسخ خواهیم داد
همانطور که می دانید MIDI استانداردی صنعتی برای برقراری ارتباط میان دستگاه های مختلف موسیقی با یکدیگر و کامپیوتر است. مهمترین ویژگی MIDI که باعث موفقیت آن نیز شده است عدم ارسال محتویات صدا بصورت آنالوگ بین دستگاه های موسیقی است. در واقع در این استاندارد برای اجرای هر نت پارامترهای لازم کیفی و کمی، تهیه و بصورت دیجیتال به دستگاه های موسیقی ارسال می شود.

هرچند نیاز به بوجود آمدن چنین استانداردی به زمانی دهه های ۷۰ و ۸۰ برمیگردد که نوازندگان کیبرد مجبور بودند برای اجرای کنسرت تعداد زیادی کیبرد اطراف خود داشته باشند، اما امروزه کاربرد MIDI در تهیه موسیقی و افکت های صوتی به جایی رسیده است که در کمتر استودیویی می توان تجهیزاتی را پیدا کرد که با این استاندارد صنعتی سازگار نباشند. کارتهای صدای کامپیوتری، سینتی سایزها، انواع سمپلر، ماشین های درامز و … همگی به این استاندارد مجهز هستند.

چندی پس از معرفی این استاندارد ارتباطی، ایده تهیه Sequencer های نرم افزاری که بر روی کامپیوترها اجرا می شوند بوجود آمد و امروزه ما شاهد وجود نرم افزارهای بسیار حرفه ای برای تولید موسیقی و انواع افک های صوتی هستیم که بسادگی توانایی کنترل چندین ساز با رابط MIDI را بصورت یکجا دارند.

 

برای برقراری ارتباط میان ساز و کامپیوتر به چه چیزهایی احتیاج است؟

این موضوع کاملآ بستگی به کاری دارد که می خواهید انجام دهید. در این مطلب سعی می کنیم بطور خلاصه توضیح دهیم اگر بخواهید از کامپیوتر خود بعنوان یک Sequencer استفاده کنید به چه چیزهایی نیاز دارید.

کارت صدا و پورت MIDI
اول از همه کامپیوتر شما باید کارت صدایی داشته باشد که دارای پورت MIDI یا Game Port باشد. این پورت ممکن است روی کارت صدای شما باشد و یا پنل پورت آن پشت کامپیوتر شما نصب شده باشد و کنترلر آن بصورت On-Board روی کامپیوتر قرار گرفته باشد. این پورت دقیقآ همان پورتی ۱۵ پینی است که هنگام انجام بازیهای کامپیوتری Joystick را به آن متصل می کنید.

چنانچه کامپیوتر شما چنین پورتی ندارد و یا از نوت بوکهایی استفاده می کنید که Game Port ندارند می توانید از آداپتورهایی که بصورت USB در بازار موجود است استفاده کنید. تحت این شرایط پس از اتصال این آداپتور و نصب احتمالی درایور آن نوت بوک شما دارای پورت MIDI یا Game خواهد شد.


نمونه کابل USB-MIDI

نکته مهم

در حالت استاندارد اطلاعات MIDI بر روی کانکتورهای دایره ای شکل و پنج پین (din) منتقل می شوند، اما امروزه بسیاری از کیبردها و دستگاههای موسیقی جدید دارای رابط USB هستند که بدون نیاز به پورت MIDI می توانید دستگاه خود را به کامپیوتر متصل کنید.

بنابراین با توجه به این موارد و نوع پورتی که کامپیوتر یا ساز شما دارد، ارتباط کامپیوتر با دستگاه موسیقی می تواند MIDI به MIDI ، MIDI به USB ، USB به MIDI و نهایتآ یا USB به USB باشد.

کابل ارتباطی

کابل های ارتباطی کامپیوتر به وسیله موسیقی معمولآ در طرف کامپیوتر دارای یک پورت و در طرف دیگر دارای دو پورت MIDI هستند. شما برای کار خود ممکن است به یکی از انواع کابلهای زیر احتیاج داشته باشید.

MIDI-MIDI : در این حالت نیاز به کابلی دارید که از یک طرف باید به کانکتور ۱۵ پین کامپیوتر متصل شود و از یک طرف به پورت های MIDI دستگاه موسیقی شما که بصورت din-5 هستند. این کابل را می توانید از فروشندگان لوازم و تجهیزات کامپیوتری تهیه کنید و یا اگر کمی معلومات فنی دارید خود آنرا بسازید.

MIDI-USB : دراین حالت به کابلی احتیاج دارید که در یک طرف کانکتور ۱۵ پین کامپیوتر داشته باشد و در یک طرف پورت – یا پورتهای – USB. این مورد بندرت مورد نیاز خواهد بود و به دلیل کاربرد کم اگر مورد نیاز باشد در داخل بسته بندی اصلی وسیله موسیقی، چنین کابل ارتباطی وجود خواهد داشت.

عادی ترین نوع کابل MIDI

USB-MIDI : در این حالت کابلی می خواهید که از طرف کامپیوتر به پورت USB متصل شود و از طرف دیگر دارای پورتهای آشنای ۵ پین MIDI باشد. این آداپتور (یا همان کابل) را می توانید از فروشندگان لوازم و تجیهزات کامپیوتری خریداری کنید.

USB-SUB : که ساده ترین حالتی است که می تواند امروزه برای یک شخص درگیر با مسائل کامپیوتری رخ دهد، در این حالت به یک کابل USB معمولی نیاز دارید که از یک طرف به کامپیوتر و از طرف دیگر به ساز شما متصل شود. انواع کابلهای USB در بازار لوازم کامپیوتری موجود است.

برقراری ارتباط

طرفی که پورت USB دارد کاملآ مشخص است و نگرانی خاصی در متصل کردن کابل به آن وجود ندارد. اما در طرفی که دارای کانکتور ۵ پین است باید رعایت جهت اطلاعات ورودی و خروجی صورت بگیرید. به این معنا که از طرف کامپیوتر کانکتوری که با عنوان OUT مشخص شده باید به قسمت IN در وسیله موسیقی متصل شود و کانکتوری که با عنوان IN مشخص شده باید به قسمت OUT ساز متصل شود.

بدیهی است که با برقراری این ارتباط دو طرفه هم می توانید اطلاعات ساز را به کامپیوتر منتقل کنید و هم ساز می تواند اطلاعاتی که برنامه Sequencer شما به خروجی می فرستد را دریافت کند.


نحوه برقرار ارتباط میان کامپیوتر (USB) با ساز (MIDI)

نرم افزار کنترل وسیله موسیقی

نرم افزارهای کوچک و بزرگ زیادی وجود دارند که می توانید از آنها برای کنترل ساز خود استفاده کنید که در این میان می توان به CakeWalk ، Sonar ، Finale ، Ableton LIVE و … اشاره کرد که هریک مزایای خود را دارند.

MPU-401 چیست ؟
پس از نصب نرم افزار لازم است که نرم افزار بداند توسط کدام پورت می تواند با ساز شما تبادل اطلاعات کند. MPU مخفف اصطلاح MIDI Processing Unit به معنای واحد پردازش اطلاعات MIDI است که در ابتدا توسط شرکت رولند (Roland) طراحی شد و امروزه بصورت استاندارد همه آنرا رعایت می کنند.

MPU-401 نوع خاصی از این استاندارد است که برای کامپیوترهای سازگار با IBM (همانهایی که امروزه اغلب ما از آن استفاده می کنیم) در نظر گرفته شده است. این درگاه اطلاعاتی که پورت آن بصورت همان ۱۵ پین در کامیپوتر استفاده می شود چیزی جز یک رابط برقرار ارتباط سریال نیست که دریافت و ارسال اطلاعات MIDI را مدیریت می کند.

بنابراین پس از نصب نرم افزار برای ارسال یا دریافت اطلاعات معمولآ باید پورت یا پورتهایی را که نرم افزار از طریق آن باید با ساز صحبت کند را مشخص کنید. که این پورت به جز مواردی که از کارتهای صدای حرفه ای استفاده می کنید همان MPU-401 است.

دقت کنید که اگر پورت را درست انتخاب نکنید، ممکن است صدای موسیقی ای که روی نرم افزار نوشته اید بجای اینکه از ساز شما درآید از بلندگوی های کامپیوتر شما درآید و یا اینکه ممکن است هنگام ضبط اطلاعات MIDI، کامپیوتر نتوان event های کیبرد شما را دریافت کند.

فراموش نکنید که برخی از نرم افزارها بجای MPU-401 از اصطلاح های دیگری مانند External MIDI و … ممکن است استفاده کنند.

MIDI چیست؟

Musical Instrument Digital Interface، رابطی است سخت افزاری ، نرم افزاری برای صحبت کردن نرم افزارهای موسیقی و دستگاههای موسیقی دیجیتال با یکدیگر. در واقع همانگونه که یک نوازنده موسیقی با نگاه کردن به نت موسیقی از روی علائم تشخیص می دهد کدام نتها را با چه حسی باید اجرا کند (که در واقع پیام آهنگساز را متوجه می شود)، لازم است زبان مشترکی وجود داشته باشد تا وسایل دیجتال موسیقی نیز بتوانند با یکدیگر در زمینه موسیقی تبادل اطلاعات کنند.

هر نت موسیقی برای خود می تواند یک فایل کامپیوتری حاوی پیام ها و اطلاعات MIDI داشته باشد که شما می توانید با اجرای آن روی کامپیوتر یا یک سینتی سایزر، موسیقی ای که آن نت مشخص می کند را بشنوید.

دقت کنید همانطور که شما با دیدن یک نت سیاه مثلآ دو (C) و تمپوی موسیقی تشخیص می دهید کدام کلید روی پیانو را به چه نحو بنوازید، تبادل اطلاعات از طریق MIDI نیز به همین صورت است؛ یعنی فرستنده اطلاعات لازم مانند شماره نت، مدت زمان کشش، شدت صدا و … را بصورت اطلاعات دیجیتال (که حجم بسیار کمی – مثلآ چند بایت – دارند) به گیرنده ارسال می کند و گیرنده از این طریق نت مورد نظر را با یکی از مجموعه بانک های صوتی که در اختیار دارد اجرا می کند. بنابراین در این تبادل اطلاعات هیچ گونه سیگنال صوتی آنالوگ منتقل نمی شود.

MIDI چگونه کار می کند؟

سناریو اصلی کار همان است که در پاراگراف قبل توضیح دادیم، در اینجا کمی بیشتر موضوع را بررسی می کنیم.

فرستنده – که می تواند یک کامپیوتر یا سازی که حالت Master را دارد، باشد – می خواهد بر روی یک دستگاه موسیقی دیجیتال – که می تواند یک کیبرد یا ماشین درام باشد – قطعه ای را اجرا کند. این قطعه موسیقی بدون شک از تعدادی نت موسیقی با نوانس های خاص تشکیل شده است که لازم است در زمانهای مشخص اجرا شوند.

همانطور که می دانید در دنیای دیجیتال اطلاعات بصورت بیت های صفر و یک ارسال می شوند. ارسال اطلاعات در MIDI ذاتآ بصورت سریال است هر چند ممکن است فرستنده و گیرنده آنها را اینگونه تشخیص ندهند. در واقع برای دستور اجرای هر نت تعداد زیادی از بیت های صفر و یک به سمت گیرنده از طریق کابل MIDI ارسال می شود.

هر مجموعه از این بیت ها عملکرد خاصی را از گیرنده انتظار دارند، برخی مشخص می کنند کدام نت باید اجرا شود، برخی شدت صدا را مشخص می کنند و …

بیت ها با سرعت بسیار بالا (حدود ۳۱,۰۰۰ عدد بیت در ثانیه در حالت استاندارد) تبادل می شوند و هر ۱۰ عدد از آنها مشخص کننده یک پیام یا Message خاص هستند. البته نباید شبهه ای بوجود بیاید! هر Message همان ۸ بیت یا یک بایت است که در حالت ارسال سریال یک بیت آغازین (Start Bit) و یک بیت پایانی (Stop Bit) به آن افزوده می شود.

Message ها انواع مختلف دارند که قبلآ به آنها اشاره شد، نوع نت را مشخص می کنند، زمان و طول مدت اجرا را مشخص می کنند، نوع صدا را مشخص می کنند یعنی اینکه پیانو باشد یا فلوت و …


یک پیام MIDI از ۱۰ بیت تشکیل شده است که بصورت سریال بین دستگاه ها منتقل می شود.

موضوع کمی پیچیده تر است
برای اجرای یک قطعه که حاوی چندین ساز است و هر ساز ممکن است چند نت را همزمان اجرا کند و اینکه ممکن است قطعه را بیش از یک دستگاه موسیقی دیجیتال بخواهند اجرا کنند و … موضوع به این سادگی ها نیست. درواقع با موجودیتی بنام Message نمی توان به تنهایی چنین انتظاری را از این پروتکل داشت.

MIDI Channels

از مهمترین ویژگیهای MIDI آن است که می تواند در آن واحد پیامهای مختلفی را به سازهای مختلف و یا به یک واحد صوتی ارسال کند. از آنجایی که ذات این استاندارد تبادل اطلاعات بصورت سریال است، تمامی سازهایی که در زنجیره ارتباطی MIDI قرار دارند همه اطلاعات را دریافت می کنند، بنابراین تنها لازم است که هر یک تشخیص دهند که کدام بسته اطلاعاتی به آنها تعلق دارد تا به آن واکنش لازم را نشان دهند.

بنابراین برای هر بسته اطلاعاتی کوچک (Message) مشخصه ای بنام کانال قرار داده می شود و هر دستگاه موسیقی دیجیتال نیز تنظیم می شود که به کدام کانال یا کانالها پاسخ دهد. مشاهده می کنید که با این روش شما می توانید از یک کامپیوتر بیش از یک ساز را کنترل کنید، کافی است آنها را بصورت سری از طریق رابط MIDI به یکدیگر متصل کنید. استانداردهای اولیه MIDI تعداد ۱۶ کانال را پشتیبانی می کردند.

ناگفته نماد که برخی از Message ها هستند که کانال مشخصی ندارند، اینگونه از پیام ها در واقع به تمامی دستگاههای دیجیتالی که در مجموعه به هم متصل MIDI قرار دارد تعلق دارند. بعنوان مثال پیام هایی که حاوی اطلاعات کوک هستند یا پیامی که حاوی اطلاعات کاهش یا افزایش کل حجم صوتی است و …
MIDI Messages
پیامهای MIDI مجموعه دستورالعملهایی هستند که بین دستگاههای دیجیتال موسیقی و نرم افزارها برای برقراری ارتباط ، تبادل می شوند. این پیامها انواع مختلف دارند که به دو دسته اصلی می توان آنها را تقسیم کرد، اول پیامهای مربوط به کانالها که Channel Messages نامیده می شوند و دوم پیامهای سیستمی که System Messages نامیده می شوند.

Channel Message ها آنهایی هستند که برای کانالهای MIDI ارسال می شوند، برای مثال اینکه یک کانال باید چه نتی را اجرا کند – که به آن Note Message گفته می شود – و یا اینکه این کانال باید در کدام لحظه ساز خود را تغییر دهد – که Program Change Message نامیده می شود – و …

اما System Message ها آنهایی هستند که برای تمامی دستگاههای متصل به حلقه ارتباطی MIDI ارسال می شوند و وظیفه تمامی آنها است که این پیامها را گرفته به آنها پاسخ مناسب دهند. این پیامها عمومآ هیچ کاری به نحوه ریز اجرای نت های موسیقی ندارند.

پیامهای MIDI معمولآ توالی دو تا سه بایت اطلاعات هستند. بایت اول که وضعیت پیام یا Status نامیده می شود به گیرنده می گوید که این پیام از چه نوعی می باشد. این بایت حاوی اعدادی بین ۱۲۸ تا ۲۵۵ است. در این بایت پرارزش ترین بیت همواره یک است و چهار بیت کم ارزش شماره کانال را از ۰ تا ۱۶ مشخص می کنند. سه بیت باقیمانده مشخص کننده نوع پیام خواهند بود.

بایت دوم حاوی اطلاعاتی است که بر حسب نوع Status گیرنده به آن نیاز دارد، به این بایت Data گفته می شود. مقادیری که این قسمت از پیام اختیار می کند بین ۰ تا ۱۲۷ است. برخی از پیامهای MIDI نیاز به بایت سومی هم بعنوان Data دارند.

بایت هایی که اطلاعات را در خود نگهداری می کنند دارای پرارزش ترین بیت معادل صفر هستند. به این ترتیب گیرنده بسادگی با آزمایش بیت پرارزش هر بایتی که دریافت می کند می تواند تشخیص دهد که این بایت اطلاعات است یا مشخص کننده نوع پیام.

روشن و خاموش کردن نت ها

هنگام اجرای یک قطعه موسیقی توسط یک نرم افزار و چند ساز دیجیتال MIDI به احتمال بسیار زیاد بیشترین پیامی که نرم افزار به سازها ارسال می کند برای اجرای نت ها است. این پیامها Note On و Note Off نامیده می شوند.

Note On، پیامی است که معادل با فشار دادن روی کلاویه یک کیبرد است و Note Off معادل با هنگامی است که انگشت از روی کلاویه برداشته می شود. وضعیت روشن و خاموش کردن هر نت معادل با اعداد ۹ و ۸ هگز برای بایت Status است.

هنگامی که یک سینتی سایزر پیام Note On را می گیرد، نت مورد نظر را اجرا نمی کند تا سایر اطلاعات برای اجرای نت را دریافت کند. این اطلاعات شامل دو بایت نام نت و شدت یا حجم صوتی آن خواهد بود.

همانطور که اشاره شده قسمت Data مقادیری از ۰ تا ۱۲۷ را اختیار می کند، بنابراین می تواند ۱۲۸ سطح برای حجم صدا – که در فرهنگ MIDI به آن سرعت یا Velocity گفته می شود، – داشته باشد. بنابراین پس از دریافت یک Status = 9 Hex گیرنده ابتدا شماره نت را در بایت بعدی دریافت می کند و سپس حجم صوتی را در بایت دنبال آن. شکل اول نمایش دهنده سه بایتی است که برای روشن کردن هر نت گیرنده آنها را دریافت می کند.

عینآ مراحل بالا برای پیام Note Off نیز صورت می گیرد و پس از آن گیرنده مجددآ به انتظار دو بایت اطلاعات مشابه خواهد بود. در این حالت بایت دوم اطلاعات مشخص می کند که به چه سرعتی کلاویه رها می شود. برخی از سینتی سایزرها که توانایی اجرای After Touch را نداشته باشند معمولآ از این بایت صرفنظر می کنند، اما آنهایی که چنین توانایی اجرایی را داشته باشند پاسخ مناسب به آن می دهند.

مشاهده می کنید که با همین دو پیام Note On و Note Off چگونه می توان به سادگی یک قطعه چند بخشی زیبا را اجرا کرد. در نوشته های بعدی به بررسی بیشتر Message های MIDI خواهیم پرداخت.
پیام تغییر برنامه – Program Change Message
به محض آنکه یک دستگاه موسیقی دیجیتال – مانند یک سینتی سایزر – روشن می شود به حالتی برنامه ریزی می گردد که از پیش برای آن در نظر گرفته شده است. این وضعیت معمولآ در حافظه ROM دستگاه و یا در مدل های پیشرفته تر به حالتی که آخرین بار شما آنرا در حافظه RAM دستگاه ذخیره کرده اید، ثبت شده است.

اما برای آنکه شما توسط کامپیوتر صدای ساز خود را تغییر دهید و با صدای جدید به اجرای موسیقی بپردازید، ساز باید برنامه ای را دریافت کند که با اجرای آن صدایش تغییر کند. این برنامه یا پیام Program Change Message – PCM نام دارد.

PCM ها نیز همانند Note On یا Note Off از انواع پیامهای مربوط به کانال یا Channel Messages هستند. این پیامها بطور جداگانه برای کانالهای مختلف ارسال می شوند و مشخص می کنند که هر کانال کدام نوع ساز را باید برای اجرا انتخاب کنند.

اولین بایتی که ساز یا ماجول سینتی سایزر بعنوان Status دریافت می کند عدد C هگز است. به این ترتیب ساز پس از دریافت آن در انتظار دریافت مشخصات ساز اجرایی خواهد بود که به آن Program Number گفته می شود. بنابراین تنها بایت داده ای که پس از آن دریافت می شود شماره برنامه – نوع ساز – را مشخص می کند.

همانطور که بسیاری از شما می دانید در اینحالت پیانوی آکوستیک بزرگ شماره ۱، پیانو آکوستیک با صدای شفاف شماره ۲ و … را بعنوان بایت داده اختیار می کنند.

پس از دریافت این بایت، ساز دیجیتال یا سینتی سایزر از ROM خود اطلاعات مربوط به اشکال موج صدای ساز را برداشته آماده اجرای صدای ساز می گردد.

پیام تغییر پارامترها – Control Change Message
نوع دیگر از پیامهای مربوط به کانالها است که برای ایجاد تغییر در وضعیت فیزیکی اجرای ساز بکار برده می شود. بعنوان مثال گرفتن پدال کشش Sustain، اعمال مدولاسیون Midulation که در حالت دستی عمومآ با یک چرخ انجام می گیرد و دیگر افکت ها بکار برده می شود. این نوع پیامها دارای Status بایتی معادل عدد B هگز است.

به دنبال بایت Status بایت دیتا ای ارسال می شود که نوع کنترل را مشخص می کند و در صورت نیاز بایت سومی هم برای مقدار کنترل مورد نظر ارسال خواهد شد.

توجه داشته باشید که برخی از افکت ها مانند Sustain شبیه به یک کلید دو حالته روشن و خاموش عمل می کنند، اما برخی دیگر ممکن است مقدار پارامتری را نیز برای اجرا نیاز داشته باشند.

بعنوان مثال همانطور که در حال اجرای دستی، مقدارحرکت دادن کلید Pitch/Bend در شکل اجرای صوت خروجی موثر است برای شبیه سازی اجرای این حالت با MIDI نیاز به اطلاعات لازم در مورد وضعیت Pitch/Bend ضروری است، که در این حالت برای این پیام خاص نیاز به بایت اطلاعاتی نیز هست که مشخصات میزان Pitch/Bend را در آن تعریف می کنند.

نمونه دیگری از انواع کنترل ها که بسیار معروف و کاربردی نیز هست، پیامی است که به cc10 – با کد هگز A – مشهور است. این پیام برای تغییر خروجی میان دو بلندگوی چپ و راست – همان Panning – بکار برده می شود.

محدودیت در اجرای تغییرات

اگر وارد برنامه ریزی جدی MIDI شده اید بد نیست بدانید تمام ماجولهای صوتی به تمام کنترلها پاسخ مثبت نمی دهند. به این دیگر ممکن است آنها برخی از پیامها تغییر کنترل را نپذیرند.

بعنوان مثال cc 120 – با کد هگز ۷۸ – که تمام صدا ها را خاموش می کند و cc 123 – با کد هگز ۷B – که تمام نت ها را خاموش می کند. پیام تغییر کنترل شماره ۱۲۰ بدون توجه به وضعیت نرم افزار به سینتی سایزر اعلام میکند که همه صداها را خاموش کن. cc 120 را همه سازها یا ماجولهای سینتی سایزر پشتیبانی نمی کنند برای همین بهتر است اگر هدف خاموش کردن ناگهانی صدا باشد از cc 123 استفاده کنید. اینکار معادل آن است که انگشت خود را از روی همه کلاویه هایی که درحال اجرا هستند برداریم.

System Messages
همانطور که گفتیم در مقابل پیامهایی که به هر کانال مربوط می شود، گروهی از پیام ها نیز وجود دارند که به همه کانالها تعلق دارند و به همین علت به آن System Message گفته می شود. وقتی این نوع از پیام ارسال می شود تمام سازها و ماجولهای سینتی سایزر به آن پاسخ می دهند مگر حالتهای خاصی که به آن Exclusive Messages گفته می شود که برای ماجولها و سازهای متعلق به یک سازنده خاص ارسال می شوند.

در این حالت لازم است سازنده های مختلف کد مخصوص داشته باشند که اینگونه نیز هست مثلآ عدد مشخصه Kurzweil معادل ۷ یا مشخصه Yamaha معادل ۶۷ و … است.

پیامهای System به سه دسته اصلی تقسیم می شوند Common، Real Time و Exclusive. پیامهای مشترک یا Common برای همه سازها، پیامهای Exclusive یا انحصاری برای سازندگان خواص و Real Time برای سنکرون کردن ساعت سازها با ساعت MIDI با یکدیگر بکار برده می شود.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 19
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

همان طور كه قبلاً نوشتم مشغول مقاله اي با عنوان"كنش جمعي كاربرد موسيقي در راديو" بودم. بالاخره كار تاحد بسياري به سرانجام رسيد، فقط ملاحظات مختصري دارد كه انشاءالله آماده چاپ شود. در حين اين مقاله اي گونه دريافتم كه مطالعه نظري موسيقي بسيار كم و اندك است لذا تقويت كاربري و كاربري صحيح موسيقي منوط به گسترش اين حوزه و البته برخي از ديگر امور ازجمله آموزش و... مي باشد. از اين جهت در اثناي آن مقاله مشغول تهيه مقاله ديگري شدم كه بيشتر مباني نظري جامعه شناسي و مردم شناسي موسيقي را شرح خواهد داد. بخش اعظمي از آن(حدود 100 صفحه) آماده شده است. بهتر ديدم بخش هايي از آن را براي اطلاع علاقمندان خصوصاً دانشجويان راديو و تهيه كنندگان و برنامه سازان راديو به اين شكل ارائه دهم. اميدوارم به تدريج برخي از اين نوشته ها را و سپس كل آن را همراه يكي دو مقاله كه در همين زمينه نوشته شده با عنوان احتمالي"جامعه شناسي، مردم شناسي موسيقي و راديو" بتوانم به چاپ برسانم. آن چه در زير مي خوانيد گزيده از همين كتاب آينده است.

جامعه شناسان تا دهه 1920به کارکرد و نقش موسیقی در جامعه توجه داشتند و تا این که  بعد از جنگ دوم جهانی برخی موسیقی شناسان به وجوه جامعه شناسی موسیقی علاقمند شدند. پس از آن در خلال دهه 1950 شکل جدیدی از موسیقی شناسی بصورت موسیقی اقوام ظاهر شد. این نوع مطالعه به موسیقی فرهنگ ها ی مختلف، مخصوصاً فرهنگ های غیر غربی توجه نشان داد. این گروه از موسیقی شناسان قومی و فرهنگی بعد از مدتی به سرعت مجذوب این امر شدند که چرا موسیقی در تمام فعالیت های زندگی برخی از اقوام و فرهنگ ها از قبیل: مبارزات، بازی ها، کار و فعالیت، آداب و رسوم، مناسک و نظایر آن، وجود دارد.
البته در کشورهای غربی نیز مانند سایر فرهنگ ها موسیقی نقش مهمی دارد. در کشورهای صنعتی، موسیقی می تواند به مردم در شکل دهی ایده های جدید، هویت یابی، رهایی از سرگشتگی، و ایجاد دوستی کمک کند. موسیقی همچنین می تواند الهام بخش تغییر باشد و به توسعه اجتماعی یاری رساند.
برای اول بار آلن پی مریام (Alan P. Merriam) موسیقی شناس قومی تئوری کارکرد موسیقی در جامعه را مطرح کرد. او در خلال نیمه دوم قرن بیستم به کارهای پژوهشی پرداخت. در کتاب(The Anthropology of Music) وجوه قوم شناسی و روش های آن را ارتقاء داد. در این کتاب از یک مدل سه تایی برای مطالعه استفاده کرده است. این مدل پیشنهادی این گونه است که موسیقی در سه وجه باید مورد مطالعه قرار بگیرد ضمن این که تمرکز آن ها بر مطالعه موسیقی در چارچوب فرهنگ است. این سه وجه عبارتند از:
1- مفهوم سازی درباره موسیقی
2- رفتارهای مرتبط با موسیقی
3- صدای موسیقی
در مطالعات بعدی، مریام این مدل را از مفهوم اولیه مطالعه "موسیقی در فرهنگ" به " موسیقی همانند فرهنگ" اصلاح کرد. اساساً مریام در مطالعه قوم نگاری به دو جنبه توجه داشت تا به جامعه شناسی قومی برسد. این دوجنبه عبارتند از: صدا و رفتار( Wikipedia)
او بر این عقیده بود که انسان ها برای مقاصد و اهداف گوناگون بدون توجه به جامعه، فرهنگ یا پیچیدگی آن، با موسیقی درگیر و همراه هستند. براین اساس او اهداف و کارکردهایی را برای موسیقی در نظام های اجتماعی بیان کرده است که عبارتند از: 1- بیان احساس 2- لذت از زیبایی 3- تفریح و سرگرمی 4- بیان و نمایش نمادین 5- پاسخ عینی 6- تقویت همنوایی با هنجارها 7- تأیید و تنفیذ نهادهای اجتماعی و مناسک دینی 8- کمک و حمایت تداوم و ثبات فرهنگ 9- کمک به همگرایی و یکپارچگی اجتماعی.
همان طور که مشهود است از نظر مریام موسیقی وسیله ای است که نقش و کارکردهای گوناگون در هر جامعه ای می تواند ایفا نماید. هرچند موسیقی در همه فرهنگها کارکرد مشابهی دارد، آیا می توان آن را یک زبان جهانی دانست؟ ممکن است کسی موسیقی را به این علت شنیده باشد، با این وجود، همه ما نمی توانیم به همان زبان با یکدیگر سخن بگوییم. همه ما متعلق به یک فرهنگ نیستیم. موسیقی در هر قومی در واژه گان های فرهنگی خودش شکل می گیرد. با این وصف می توان گفت موسیقی نمایشی برای ارتباط عام و همگانی است و نه یک زبان عام و همگانی.
کارکردهای نه گانه موسیقی از نظر آلن مریام
1- بیان احساس
موسیقی می تواند وسیله ای برای بیان عقاید و احساساتی باشد که از طریق گفتمان رایج قابل بیان نیست. بطور مثال:
الف: موسیقی اعتراض دهه 1960 به مردم خصوصاً جوانان اجازه داد تا اعتراض های ضد جنگ ویتنام خود را از این طریق بیان کنند.
ب: برخی از مردم عشق خود را از طریق آواز و ترانه ها بیان می کنند.
ج: گاهی موسیقی برای بیان شادی، سوگ، ترس و انواع احساسات قابل درک بکار می رود.
2- لذت از زیبایی
وقتی با شنیدن موسیقی زیبایی، معنا و یا قدرت باز آفرینی تجربیات معنادار را تعقیب می کنید، یعنی از موسیقی لذت می برید.
3- تفریح و سرگرمی
در کارکرد تفریحی، موسیقی ذهن و توجه شنونده را آن گونه به خود معطوف می سازد که توانایی سرگرمی یا ایجاد آسودگی از فشارهای روانی آن نمودار می شود.
4- نمایش سمبولیک و نمادین عقاید و وسیله ای برای ارتباط
نمایش نمادین رفتارها و امور گوناگون مانند: سرود ملی، آوازهای جمعی که امروزه در مسابقات طرفداران تیم های ورزشی از جمله فوتبال برای تقویت همبستگی در مقابل رقیب می خوانند.
موسیقی می تواند اطلاعات مبتنی بر عقیده و باوری را به دیگران برساند، مانند موسیقی که جانسون درباره تجربه های جنگ افغانستان نوشت و به اجرا درآورد.
5- پاسخ های عینی و فیزیکی
موسیقی برای کارهای و فعالیت های مختلف می تواند مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نوازندگی را نیز می توان پاسخی فیزیکی دانست.
6- تقویت همنوایی با هنجارهای اجتماعی
موسیقی می تواند برای بیان قابل قبول عقاید و باورها بکار رود.
7- اعتبار و تنفیذی برای نهادهای اجتماعی و مناسک و مراسم
گاهی  موسیقی در تثبیت و ماندگاری آداب و رسوم و عقاید و باورها بکار گرفته می شود.
8- کمک به تداوم و تثبیت فرهنگ
موسیقی می تواند به شکل گیری و حفظ ارزش های مقبول کمک نماید
9- کمک به وحدت و همگرایی جامعه

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

محققان معتقدند نتایج تحقیقات گوناگون حاکی از آن است که یادگیری و حتی گوش کردن موسیقی می‌تواند میزان ضریب هوشی را در میان کودکان و بزرگسالان تا 7 درجه افزایش دهد. دانشمندان با انجام تحقیقاتی ادعا کرده‌اند افرادی که می‌توانند یک ساز موسیقی را بنوازند باهوشترند، زندگی اجتماعی بهتری دارند و در تحصیلات خود موفق‌ترند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  تحقیقات جدید نشان می‌دهد افرادی که به طور منظم یک ابزار موسیقی را می‌نوازند بعد از مدتی شکل و قدرت مغز خود را تغییر می‌دهند که این عامل در نهایت می‌تواند به بهبود مهارتها و تواناییهای ادراکی آنها منجر شود. حتی نواختن موسیقی می‌تواند میزان ضریب هوشی را در میان کودکان و بزرگسالان تا 7 درجه افزایش دهد.
محققان در این باره اعلام کردند: شواهد نشان می‌دهد مغز موسیقی‌دانان از لحاظ ساختار و عملکرد با افرادی که با موسیقی آشنایی ندارند تفاوتهای زیادی دارد. نواختن موسیقی سبب می‌شود قسمتهای خاصی از مغز که وظیفه پردازش و نواختن یک آهنگ خاص را دارند تقویت شوند. این قسمتها همچنین وظایف دیگری مانند تواناییهای حرکتی، مهارتهای شنیداری و ذخیره‌سازی اطلاعات را دارند و زمانی که فردی شروع به آموختن نواختن یک ساز می‌کند این قسمتها به طور قابل توجهی رشد کرده و عملکرد آنها طی دوران آموزش روز به روز بهتر می‌شود.
لوتز جانک، روانشناس دانشگاه زوریخ، در این‌باره گفت: «آموختن موسیقی بدون شک فواید زیادی برای مغز انسان دارد تا جایی که می‌تواند ضریب هوشی (IQ) فرد را تا 7 امتیاز افزایش دهد. ما در بررسی‌های خود متوجه شدیم که حتی افراد بالای 65 سال‌ هم، 4 یا 5 ماه بعد از شروع به آموزش نواختن یک ساز تغییرات زیادی در مغزشان به وجود می‌آید. حتی چند هفته بعد از شروع آموزش موسیقی نشانه‌های مثبتی در مغز سالمندان دیده می‌شود که این تغییرات در نهایت سبب می‌شود سالمندان ابتلا به بیماری‌های مغزی مانند آلزایمر را به تأخیر بیندازند و حتی از بروز بعضی از فلجی‌ها که به خاطر کاهش عملکردی مغز به وجود می‌آید پیشگیری می‌شود.»
موسیقی روی هر دو نیمکره مغزی انسان تأثیر‌گذار است و باعث تقویت هر دو بخش می‌شود. قسمتهایی از مغز افرادی که موسیقی می‌نوازند و وظیفه کنترل قدرت شنیداری، حافظه و قسمتهایی که وظیفه کنترل دستها را دارند در حین آموزش موسیقی به بهترین شکل تمرین داده می‌شوند و تقویت می‌شوند.
موسیقی به دو شکل می‌تواند به بهبود وضع جسمی و روحی فرد کمک کند به طوری که در فرد شنونده باعث تحریک واکنش‌های عاطفی و ذهنی فرد می‌شود و در فرد نوازنده که خود نیز در ایجاد موسیقی فعال است، علاوه بر تحریک عواطف موجب تقویت ارتباط جسم و ذهن شده و به هماهنگی این ارتباط در بدن کمک می‌کند. از آنجایی که نواختن موسیقی به صورت گروهی یا فردی انجام می‌شود و تأثیر آن نیز بر روح متفاوت است بنابراین تأثیر نواختن و یا شنیدن آن می‌تواند غمگین کننده، اضطراب آور یا نشاط بخش و آرام‌کننده باشد.
جانک در ادامه گفت: «در مورد کودکان ما متوجه شدیم یاد گرفتن موسیقی به آنها نظم و توجه بیشتر و برنامه‌ریزی را می‌آموزد که همه این تواناییها برای بهبود عملکرد این کودکان در طول دوران تحصیل آنها در مدرسه و دانشگاه بسیار مفید است. کودکانی که موسیقی را فرا‌می‌گیرند با سرعت بیشتری می‌توانند خود را با آموزش زبان…
دوم تطبیق دهند و کلمات را مدت زمان بیشتری در ذهن خود نگاه دارند. البته نواختن موسیقی تنها روش برای تقویت این مهارتها نیست، اما ما مطمئنیم این روش میتواند درکنار دیگر متدها کمک مؤثری به انسانها کند. زمانی که شما در حال آموزش موسیقی هستید باید نت‌های موسیقی را بیاموزید، زمانبندی‌ها را رعایت کنید و بتوانید صداها را بهتر به ذهن خود بسپارید.
تقویت همین مهارتها به شما کمک می‌کند زبانهای جدید را بهتر بیاموزید و کلمات را مدت طولانی‌تری در ذهن خود به خاطر بسپارید. موسیقی آن چنان تأثیری روی انعطاف‌پذیری مغز دارد که ما به دنبال استفاده از آن برای کمک به بیماران ذهنی هستیم و تحقیقات زیادی در مورد علم موسیقی – درمانی هم‌اکنون در نقاط مختلف جهان در حال انجام است.»
از طرف دیگر، قرار گرفتن کودکان درمعرض موسیقی حال چه آنها موسیقی را بنوازند وچه به آن‌ گوش بدهند اثرات بسیار مفیدی روی قدرت شنیداری آنها دارد. محقق دونالد هاگس، استاد دانشگاه کارولینا، دراین باره گفت: «هیچ چیزی مانند موسیقی نمی‌تواند همه قسمت‌های مغزی را فعال کند. زمانی که کودکان با موسقی آشنا می‌شوند قسمت‌های زیادی از مغز آنها به طور همزمان تقویت می‌شوند که از جمله آن می‌توان به مرکز زبان‌آموزی و محاسباتی اشاره کرد.
کودکانی که موسیقی گوش می‌دهند قدرت شنیداری آنها به طورقابل توجهی افزایش پیدا می‌کندکه همین عامل سبب می‌شود مهارت‌های زبان‌آموزی آنها رشد چشمگیری داشته باشد. این کودکان بهتر می‌توانند الگوهای زبانی را تقلید کرده و فراز و فرودهای خاص هر زبان را تحلیل کنند که همه این مسائل به بهترین شکل می‌توانند روی مهارت‌های زبان‌آموزی تأثیر مثبت داشته باشد.»
جالب این‌جاست که هیچ‌گاه برای آشنا کردن کودکان با موسیقی دیر نیست. تحقیقات نشان داده که کودکان حتی قبل از تولد نیز می‌توانند به صدای موسیقی گوش داده و آن را به خاطر بسپارند. کودکانی که موسیقی می‌آموزند در امتحاناتی که رابطه مستقیم با قدرت شنیداری دارند نتایج بسیار بهتری می‌گیرند. هرچه زمانی که کودکان در طول هفته به یادگیری موسیقی اختصاص می‌دهند بیشتر باشد به همان میزان قدرت شنیداری آنها نیز بیشتر است.
بررسی‌ها نشان می‌دهد کودکانی که قبل از شروع امتحانات خود به موسیقی‌های اجرا شده توسط موتزارت گوش می‌دهند در امتحانات نتایج بهتری می‌گیرند. این نتایج به خصوص در درس ریاضیات بیشتر به چشم می‌خورد که نشان از تأثیر مثبت موسیقی در قدرت پردازش مغزی دارد.
موسیقی همچنین می‌تواند روی رفتار کودکان تأثیر مثبتی داشته باشد به طوری که کودکان زمانی که به شکل گروهی اقدام به آموزش موسیقی می‌کنند با مفاهیمی مانند همکاری، بردباری و نظم گروهی آشنا شده و آنها را به طور عملی می‌آموزند.
نواختن موسیقی به شدت حس اعتماد به نفس کودکان را افزایش می‌دهد.
زمانی که کودکی قادر به نواختن یک ساز خاص است از طرف دیگران مورد تحسین واقع می‌شود و همین عامل تأثیر بسیار شگرفی در بالا رفتن اعتمادبه‌نفس در میان کودکان دارد.

نوازندگی و سرگرم شدن با موسیقی یکی از علاقیات انیشتین به شمار می رود این امر باعث تغییرات مثبت زیادی در فعالیت ذهنی این مرد شده بود بهتر است بدانید افراد موسیقیدان هوش بالایی دارند و اگر می خواهید عملکرد ذهنی تان را بالا ببرید به موسیقی روی بیاورید
استادان موسیقی اکنون می‌توانند به کسب و کار خود ببالند، چرا که تحقیقات جدید نشان داده است نوازندگی باعث افزایش هوش و عملکرد بهتر مغز می‌شود.
این اولین باری است که ارتباط مستقیم بین “نوازندگی” و “افزایش هوش” مورد بررسی قرار گرفته است. دلیل آن هم این است که عوامل بسیاری در افزایش توانایی‌های ذهنی تاثیر دارد و دانشمندان در گذشته نتوانسته‌اند این عوامل را تحت کنترل در بیاورند. برای مثال، عوامل اقتصادی-اجتماعی در تحقیقات گذشته به عنوان شاخصی برای بهبود وضعیت تحصیلی شناسایی شدند.
گفتنی است؛ انیشتین نواختن پیانو و ویولن را از مادرش فرا گرفته و برای تقویت مهارت‌های ذهنی خود هنگام تدوین تئوری‌هایش از نوازندگی استفاده می‌کرد.
نکته جالب این است که تصور می‌شود نوعی هم‌پوشانی بین متغیر یاد شده و “شناخت موسیقی” وجود دارد؛ به طوری که شاید بتوان گفت نوازندگان به طور کلی از موقعیت مالی بهتری برای یادگیری موسیقی برخوردارند.
تحقیقی در سال ۲۰۱۱ با بررسی ضریب هوشی کودکان نوازنده (در فاصله سنی ۹ تا ۱۲ سال) نشان داد، آن‌ها از توانایی‌های ذهنی مثل انجام چندین کار در یک زمان (multi-tasking)، تصمیم‌گیری‌های منطقی و حل درست مسائل برخوردارند.
همچنین دانشمندان به تازگی با انجام آزمایش‌های ام آر آی مغز افراد تاثیر موسیقی را بر عملکرد مغز افراد مورد بررسی قرار دادند. تصاویر اسکن مغز این افراد را در زیر مشاهده می‌کنید.
همانطور که از این تصاویر پیداست، نوازندگان در مقایسه با افرادی که هیچ تخصصی در زمینه موسیقی ندارند، در آزمون‌های ارزیابی هوش نمرات بالاتری دریافت کرده‌اند.

محققان امیدوارند بتوانند با توسعه این مطالعه، کمک شایانی به کودکان دارای مشکلات یادگیری کنند.

آموزشگاه موسیقی



:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

مقاله حاضر با عنوان «موسقی راک چیست؟» گزیده ای هستند که به انتخاب مترجم، از مقاله ای توسط کِوین توئیت (Kevin Twit) درباره موسیقی راک با عنوان اصلی «معیارهایی برای قضاوت موسیقی راک» ترجمه شده اند. این مقاله در سال ۲۰۰۱ در سایت مجله هزار سوم ( IIIM Magazine) منتشر گردیده است.
ارزیابی موسیقی راک
موسیقی راک چیست؟ پاسخ دادن به این پرسش دشوارتر از آن است که در ابتدا به نظر می رسد. نویسندگان زیادی به طور کلی به این پرسش پاسخ داده اند و آن را همچنان در هاله ای از ابهام رها کرده اند. در اینجا نیز قصد پاسخگویی دقیق به این سوال را نداریم اما تلاش می کنیم تا چند مورد را درباره این نوع موسیقی بیان کنیم. در ابتدا به خاطر بسپارید که گوش کردن به یک قطعه و طبقه بندی آن بسیار راحت تر از توصیف کردن آن است.

تقریبا در جامعه امروز همه با گوش دادن می توانند تشخیص دهند که یک قطعه راک است یا خیر. به نظر نگارنده سه جنبه وجود دارند که باید در تعریف موسیقی راک گنجانده شوند.

موسیقی راک یک پدیده فرهنگی، سبک نوازندگی و فرم خاصی است. در هر حال هیچ کدام از این جنبه ها، به تنهایی، برای توصیف موسیقی راک کافی نیستند. موسیقی راک ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ جوانان و کوشش برای جاودانه کردن جوانی دارد.

در واقع می توان گفت موسیقی راک شیوه ای است برای بیان پرستش جوانی در فرهنگ ما. شولتز و دستیارش بر این باورند که راک «سرود مشارکت درام گونه در زندگی نوجوانی است که سرشار است از تجربه عمیق باورها، ارزش ها و فعالیت های نوجوانان.» در اینجا شولتز به جنبه های جامعه شناسی راک اشاره می کند. اما موسیقی راک تنها به این جنبه ختم نمی شود. همانطور که آنها اشاره می کنند راک را می توان به عنوان گونه ای موسیقایی نیز تعریف کرد.

در واقع این جنبه از مفهوم راک است که تن به تعریف نمی دهد؛ اولا، موسیقی راک سبک خاص خود را دارد که از عناصر گوناگونی ناشی می شود مانند: ضربه، عمق احساسات (تأثیر گرفته از بلوز)، صداهای خاص (مانند صدای گوشخراش انسان، گیتار الکتریک و درامز) و برداشتی مشخص. رویکرد من، به عنوان یک موزیسین، نسبت به موسیقی راک با رویکردم نسبت به موسیقی جز، کانتری یا موسیقی کلاسیک بسیار متفاوت است.

این تفاوت را می توان در حال و هوای ریتم ها، استفاده از تزئینات میکروتونال، ویبراتو و تن هایی که به کار می برم احساس کرد. نکته جالب توجه این است که زمانی که کسی تلاش می کند موسیقی راک را به شیوه ای غیر اصیل اجرا کند یک موزیسین (و حتی طرفداران موسیقی راک) فورا متوجه می شود. «برداشتی» که درباره آن بحث شد چیزی نیست که بتوان با آگاهی از نت نویسی سنتی بدست آورد. این مفهوم هم شبیه به جمله بیل ادگار درباره موسیقی جز است؛ در واقع موسیقی جز یک سبک نوازندگی است و به همین دلیل «نت ها زیاد به درد نمی خورند مگر اینکه طرف واقعا موزیسین جز باشد!» این مسئله در مورد موسیقی راک هم کاملا صدق می کند.

موسیقی راک علاوه بر سبک خاص، فرم یا ساختار خاص خود را نیز دارد. اندرو چستر در مقاله ی بسیار پربار خود، بین «فرم اکستنشنال ساخت موسیقایی» که موسیقی کلاسیک غربی اکثرا از آن پیروی می کند (extensional form of musical construction) و «پیشروی اینتنشنال» (intensional development) به خوبی تفاوت قائل می شود. چستر اشاره می کند که در حالیکه موسیقی راک فرم هایی دارد که از حالت اکستنشنال پیروی می کنند (مانند موسیقی های غیر اروپایی دیگر)، اما پیشروی آن اینتنشنال است.

چستر توضیح می دهد که در پیشروی اکستنشنال «تم، واریاسیون ها، کنترپوآن، تونالیته ابزارهایی هستند که به صورت همزمان و در زمان (دیاکرونیک) از هسته های موسیقیایی پایه خروج می کنند. بدین ترتیب پیچیدگی بوجود آمده حاصل از ترکیب عناصر ساده است که در این واحد پیچیده، دست نخورده و متمایز باقی می مانند.» به بیان ساده تر، موسیقی با ترکیب خلاقانه عناصر کوچک در فرم های دلنشین علاقه مخاطب را جذب می کند.

 

آموزشگاه موسیقی



:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

مقاله حاضر با عنوان «موسقی راک چیست؟» گزیده ای هستند که به انتخاب مترجم، از مقاله ای توسط کِوین توئیت (Kevin Twit) درباره موسیقی راک با عنوان اصلی «معیارهایی برای قضاوت موسیقی راک» ترجمه شده اند. این مقاله در سال ۲۰۰۱ در سایت مجله هزار سوم ( IIIM Magazine) منتشر گردیده است.
ارزیابی موسیقی راک
موسیقی راک چیست؟ پاسخ دادن به این پرسش دشوارتر از آن است که در ابتدا به نظر می رسد. نویسندگان زیادی به طور کلی به این پرسش پاسخ داده اند و آن را همچنان در هاله ای از ابهام رها کرده اند. در اینجا نیز قصد پاسخگویی دقیق به این سوال را نداریم اما تلاش می کنیم تا چند مورد را درباره این نوع موسیقی بیان کنیم. در ابتدا به خاطر بسپارید که گوش کردن به یک قطعه و طبقه بندی آن بسیار راحت تر از توصیف کردن آن است.

تقریبا در جامعه امروز همه با گوش دادن می توانند تشخیص دهند که یک قطعه راک است یا خیر. به نظر نگارنده سه جنبه وجود دارند که باید در تعریف موسیقی راک گنجانده شوند.

موسیقی راک یک پدیده فرهنگی، سبک نوازندگی و فرم خاصی است. در هر حال هیچ کدام از این جنبه ها، به تنهایی، برای توصیف موسیقی راک کافی نیستند. موسیقی راک ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ جوانان و کوشش برای جاودانه کردن جوانی دارد.

در واقع می توان گفت موسیقی راک شیوه ای است برای بیان پرستش جوانی در فرهنگ ما. شولتز و دستیارش بر این باورند که راک «سرود مشارکت درام گونه در زندگی نوجوانی است که سرشار است از تجربه عمیق باورها، ارزش ها و فعالیت های نوجوانان.» در اینجا شولتز به جنبه های جامعه شناسی راک اشاره می کند. اما موسیقی راک تنها به این جنبه ختم نمی شود. همانطور که آنها اشاره می کنند راک را می توان به عنوان گونه ای موسیقایی نیز تعریف کرد.

در واقع این جنبه از مفهوم راک است که تن به تعریف نمی دهد؛ اولا، موسیقی راک سبک خاص خود را دارد که از عناصر گوناگونی ناشی می شود مانند: ضربه، عمق احساسات (تأثیر گرفته از بلوز)، صداهای خاص (مانند صدای گوشخراش انسان، گیتار الکتریک و درامز) و برداشتی مشخص. رویکرد من، به عنوان یک موزیسین، نسبت به موسیقی راک با رویکردم نسبت به موسیقی جز، کانتری یا موسیقی کلاسیک بسیار متفاوت است.

این تفاوت را می توان در حال و هوای ریتم ها، استفاده از تزئینات میکروتونال، ویبراتو و تن هایی که به کار می برم احساس کرد. نکته جالب توجه این است که زمانی که کسی تلاش می کند موسیقی راک را به شیوه ای غیر اصیل اجرا کند یک موزیسین (و حتی طرفداران موسیقی راک) فورا متوجه می شود. «برداشتی» که درباره آن بحث شد چیزی نیست که بتوان با آگاهی از نت نویسی سنتی بدست آورد. این مفهوم هم شبیه به جمله بیل ادگار درباره موسیقی جز است؛ در واقع موسیقی جز یک سبک نوازندگی است و به همین دلیل «نت ها زیاد به درد نمی خورند مگر اینکه طرف واقعا موزیسین جز باشد!» این مسئله در مورد موسیقی راک هم کاملا صدق می کند.

موسیقی راک علاوه بر سبک خاص، فرم یا ساختار خاص خود را نیز دارد. اندرو چستر در مقاله ی بسیار پربار خود، بین «فرم اکستنشنال ساخت موسیقایی» که موسیقی کلاسیک غربی اکثرا از آن پیروی می کند (extensional form of musical construction) و «پیشروی اینتنشنال» (intensional development) به خوبی تفاوت قائل می شود. چستر اشاره می کند که در حالیکه موسیقی راک فرم هایی دارد که از حالت اکستنشنال پیروی می کنند (مانند موسیقی های غیر اروپایی دیگر)، اما پیشروی آن اینتنشنال است.

چستر توضیح می دهد که در پیشروی اکستنشنال «تم، واریاسیون ها، کنترپوآن، تونالیته ابزارهایی هستند که به صورت همزمان و در زمان (دیاکرونیک) از هسته های موسیقیایی پایه خروج می کنند. بدین ترتیب پیچیدگی بوجود آمده حاصل از ترکیب عناصر ساده است که در این واحد پیچیده، دست نخورده و متمایز باقی می مانند.» به بیان ساده تر، موسیقی با ترکیب خلاقانه عناصر کوچک در فرم های دلنشین علاقه مخاطب را جذب می کند.

 

آموزشگاه موسیقی



:: بازدید از این مطلب : 20
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

دنیای کودکان پر از صدا و موسیقی است و در همه جای جهان کودکان دارای این قابلیت هستند که نسبت به  موسیقی واکنش نشان دهند. آنها علاقه فراوانی به جستجو در امکانات صوتی هرچیز دارند و از ایجاد صدا از اشیا لذت میبرند و اگر این صدا دارای ریتم باشد، میتواند کاملا آنها را مجذوب کرده و انگیزه موسیقایی آنان را تقویت کند.

کودکان از لحظه تولد و حتا قبل از آن با اصوات موجود در محیط اطراف خود خو میگیرند و بنابر میزان توانایی خود در تولید و جستجو در آواها و اصوات مختلف، با این پدیده ارتباط برقرار میکنند. از آنجایی که واکنش نشان دادن به صدا پیشرفته ترین توانایی در نوزادان است، کودک از همان ابتدای تولد باید از نظر موسیقی تغذیه شود.

خواندن ترانه های ریتمیک ملایم، حس آرامش و امنیت را در نوزاد حساس تقویت میکند. قرنهاست که لالایی های آهنگسازان بزرگ و ملودیهای جذاب خودانگیخته که به آهستگی زمزمه شود، کودکان را به خوابی آرام فروبرده است. در چنین حالتی، کیفیت صدای خواننده اهمیتی ندارد بلکه مهم ارتباطی است که از این طریق با کودک برقرار میشود.

کودکان در حدود سه سالگی علاقه ای واقعی به هر نوع فعالیت موسیقی نشان میدهند و این زمان بسیار مناسبی برای والدین و مربیان است تا در شناخت و درک ساختار موسیقی به کودک کمک کنند. هنگامی که موسیقی به شیوه ای آگاهانه و متناسب با درجه ادراک کودک به وی ارایه شود، بدون شک به شناخت و آگاهی او منجر خواهد شد.

در این سن، کودکان تقریبا در تمام زمان بیداری خود در حال جنب و جوش و فعالیت هستند از راه رفتن و دویدن گرفته تا بالا و پایین پریدن، سر خوردن، جهیدن، تاب خوردن و دست زدن. در بسیاری از موارد این حرکات میتوانند در سمت نمایشی کردن ترانه ها، داستانهای کوچک و ساده و قطعات کوچک موزیکال به کار روند. بازیهایی که همراه با موسیقی اجرا میشوند برای داشتن اوقاتی خوش که همراه موسیقی، فعالیت و سرخوشی است برای کودک و بزرگسال به یک اندازه مفید و نشاط آور است.

میتوان گفت که کودکان در سنین ۴ و ۵ سالگی، در زمینه به وجود آوردن موسیقی بسیار مصر و علاقمند هستند. آنها از هر گروه سنی دیگری به خلق موسیقی میپردازند، با دقت تمام در گوشه و کنار آن به کشف و جستجو میپردازند و موسیقی محرکی اساسی برای فعالیتهای آنان به شمار میرود. هنگامی که کودکان ۴ و ۵ ساله اند، برای تجربیات برنامه ریزی شده آمادگی بیشتری دارند و توجه کنید که باید تعادل در این برنامه ریزی رعایت شده باشد. به این ترتیب که زمانی برای شنیدن و شناخت ارزش موسیقی، خواندن، نواختن ساز و ایجاد صدا، ساختن شعر و موسیقی و خلاصه انواع فعالیتهایی که در این صحنه گسترده قابل اجرا هستند، اختصاص داده شود.

شنیدن موسیقی کاریست که میتواند در تمام مراحل فعالیتهای روزانه انجام شود. در واقع عادت به شنیدن موسیقی، پایه و اساس تمام تجربیات موسیقایی است. البته در این سن، کودک به مرحله ای رسیده است که میتواند مدت کوتاهی بنشیند و با دقت به یک اجرای کوتاه یا یک قطعه کوچک موسیقی ضبط شده گوش فرا دهد. قطعات داستانی مانند “پیتر و گرگ [1]” اثر سرگئی پروکوفیف Sergei Prokofiev میتواند در چنین اوقاتی استفاده شود. این داستان به خصوص برای آشنایی با بعضی از سازهای ارکستر مناسب است.

یک فعالیت جذاب دیگر برای این کودکان، شنیدن یک قطعه موسیقی و ساختن داستانی برای آن است. همچنین داستانهایی که با موسیقی پرورانده شده باشند و دارای ریتم و ملودی باشند (در داستانهای زیبای فارسی، از گفتگوهای ریتمیک بسیار استفاده شده است و لزوما نباید به دنبال نمونه خارجی آن بود. از جمله کدوی قلقله زن، کک به تنور، عروسک ناز قندی، نمکی و…) چنین بازیهایی میتواند علاقه کودک به موسیقی را بسیار افزایش دهد.

خواندن ترانه شور و شوق فراوانی برای کودکان به همراه دارد. اکثر کودکان عاشق آواز خواندن و شنیدن آوازی که برای آنها خوانده شود، هستند. صدای کوچک این موسیقیدانان ۴ و ۵ ساله شاید برای تعقیب بالا و پایینهای موسیقی یک ترانه چندان قوی نباشد، والدین و مربیان باید توجه کنند که نباید بیش از حد توان کودک از او توقع کاری بینقص و خواندن بدون ایراد داشته باشند.

توجه کنید که در این سن ترانه هایی برای خواندن کودک مناسبند که بین نتهای “دو” وسط تا “لا” بعد از آن باشند. برای تشویق کودک به خواندن، باید از ترانه هایی استفاده کنیم که خواندن آن برایش ساده باشد، تعداد اوج و فرودهای آن اندک باشد و برای نواختن آن به تمام کلیدهای پیانو نیاز نباشد. ترانه هایی که از کلمات تکراری، عبارات موزون و الگوهای ریتمیک تکرار شونده برخوردار باشند بسیار مناسبند. از طرفی این اشعار برای پروش قدرت بیان و توسعه گنجینه لغت کودک نیز بسیار مناسب هستند.

اشعار مهدکودکی و ترانه هایی که از طریق شرکت دادن کودک در نوعی بازی و فعالیت مانند دست زدن، پای کوبی و ضرب گرفتن روی میز، شناخت موسیقی وی را تقویت میکنند نیز انتخابهای مناسبی هستند. هنگامی که کلمات شعر در ذهن کودک باقی ماند، میتوان برای افزودن به جذابیت آن و شمردن ضرب از یک ساز ساده کوبه ای استفاده کرد که در این میان میتوان به طبل، دایره زنگی، تکه های چوب و سنج اشاره نمود.

بازیهایی که در طی آن انگشتان، دستها و اعضای دیگر بدن حرکت میکنند موجب آگاهی از تواناییهای جنبشی و همچنین هماهنگ سازی عضلات میشوند. آهنگها و حرکات ساده و ریتمیک متغیر کودک را با لایه های زیرین ریتم در موسیقی و همچنین با تاکیدها و کشیدگیهای صوتی آشنا میکنند. توجه کنید که هر قصه ای، حتا داستان ساکت و ساکن “موطلایی و سه خرس” هم میتواند با افزودن صدا، ریتم قدمهای خرسها وبه شعر تبدیل کردن گفتگوها به موضوعی برای ترانه خوانی و موسیقی تبدیل شود.

آنچه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، انتخاب موسیقی مناسب با سن کودک است. ترانه هایی انتخاب کنید که موضوع آن و کلمات اشعارش برای کودک جذاب باشد. کودکان کم سن به خصوص با ترانه های همراه با حرکت (مانند قطار بازی)، بازیهایی که با شعر خوانی انجام میشود (عمو زنجیر باف، گرگم و گله میبرم) ، ترانه هایی از برنامه های محبوبشان و اشعاری که دربر دارنده موضوعات زیر باشد لذت میبرند:

فراموش نکنید که هرچند ترانه های کوتاه برای کودکان جذاب تر است، اما اشعار پرسش و پاسخ یا داستانهای موزون طولانی تر هم برایشان جذاب است. سوال و جواب در ترانه خوانی، جنبه منطقی ذهن کودک را نیز تقویت میکند.

Image result for music

یک عنصر کلیدی دیگر که هنگام انتخاب موسیقی برای کودکان، توجه داشتن به تناسب میان کلمات و ملودی ترانه است. معنی کلمات باید در سبک موسیقی منعکس شده باشد. جمله بندی اشعار و ملودی نیز باید همزمان و منطبق بر یکدیگر باشد. در واقع کلمات و ملودی باید مانند آستر و رویه، یکدیگر را کامل کنند.

به یاد داشته باشید که یکی از اساسی ترین اهداف موسیقی، غنی کردن زندگی کودک از طریق تجربیات موسیقایی او و کمک به پرورش حس زیبایی شناسی اوست. وجود یک برنامه متعادل در کنار سایر فعالیتهای زندگی کودک میتواند بسیار رضایت بخش باشد و پرداختن به موسیقی نباید به شکل یک وظیفه اجباری و زجر آور به او تحمیل شود.

علاقه مندان به شرکت در کلاس های موسیقی کودک و آموزش ارف در آموزشگاه موسیقی هنر پارسه می توانند به آموزشگاه موسیقی هنر پارسه واقع در میدان هفت تیر مراجعه نموده و یا با شماره تماس های  88824774 و 88302969 تماس حاصل فرمایند.



:: بازدید از این مطلب : 15
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
 
از جمله مهمترین منابعی که موسیقی Jazz از آن استفاده میکند سبک موسیقیBlues است.

این سبک، از موسیقی عامیانه سیاهان آمریکایی مانند آوزاهایی که در هنگام کشت و کار میخوانند، یا آوازهای مذهبی و بخصوص ترانه هایی که در دوران برده داری برده ها میخواندند بوجود آمده است.

به روایتی از سال ۱۹۸۰ سیاهان آمریکایی این نوع ترانه ها را شروع به خواندن کردند. اما به تدریج تاثیر این سبک موسیقی بر سایر سبکها مانند Soul، Rock، Country و حتی Jazz بطور آشکاری مشاهده شد.

Blues های آوازی معمولا” مفاهیم مشخص و محدودی دارند، اغلب آنها ترانه هایی با مایه های غم انگیز راجع به بی وفایی در عشق یا خیانت و … بوده و دارای ملودی های ساده و کوچک میباشند.

هر قسمت از ترانه های Blues معمولا” در حالت استاندارد از ۱۲ میزان تشکیل شده و خواننده تمام شعر را معمولا” با تفاوت کمی روی ملودی همان ۱۲ میزان میخواند، بعد ساز سولو همان ملودی را با کمی تغییر و بداه نوازی اجرا می کند.

Blues استاندارد معمولا” در یک گام بزرگ با استفاده از سه آکورد I و IV و V ساخته میشود که البته برای رنگ آمیزی آکوردها اغلب آنها حداقل هفت می شوند. ناگفته نماند که بلوز در گام های کوچک هم اجرا می شود.

نکته دیگر آنکه اغلب موسیقدانان بزرگ و صاحب سبک هر یک برای خود progression های خاصی را در بلوز استفاده میکنند.

مثلا” چارلی پارکر نوازنده توانای سازهای بادی از این ترتیب هارمونی ها برای Blues استفاده میکند:

Imaj7 VIIm7-5 III7-9 VIm7 II7 Vm7 I7 IVmaj7 IVm7 bVII7


مسئله جالبی که تقریبآ در تمام قطعات Blues دوازده میزانی می توان پیدا کرد آن است که این دوازده میزان به سه گروه چهارتایی تقسیم می شوند که در هر چهار میزان دو میزان خواننده میخواند و بعد دومیزان ساز همراهی میکند.

 

Image result for jazz blues

نکته مهم دیگر در یک قطعه Blues نت آبی یا محزون است که در ملودی ویژگی خاصی را القا می کند. کافی است شما در یک گام بزرگ نتهای سوم یا پنجم را کمی بم کنید (حد اکثر نیم پرده برای سازهای شستی دار) در اینصورت حس بلوز بوجود میاد.

اغلب قطعات Blues ریتمهای معتدل یا آرامی دارند و بندرت سریع اجرا میشوند.

آموزشگاه موسیقی



:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

رس واکنش بیولوژیکی بدن برای محافظت انسان از خطرات است اما برخی از ترسها ریشه در فرهنگ و اجتماع دارد که «ترس از صحنه» از جمله این گونه ترسهاست.پابلو کازالس۳، از بزرگ‌ترین نوازندگان ویولن سل در قرن بیستم، سال ۱۹۵۴ در مصاحبه‌ای ترس از صحنه را این‌گونه توصیف می‌کند: «هنوز اولین کنسرتم در بارسلونا را به خوبی به یاد دارم. همراه پدرم با تراموا به محل کنسرت می‌رفتم.به قدری نگران و پریشان بودم که ناگهان از جا پریده، فریاد زدم: «ابتدای قطعه را فراموش کرده‌ام.» پدرم گفت: «آرام باش. همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.



باور کنید با وجود اینکه پس از آن بیش از هزار بار بر روی صحنه رفته‌ام هنوز مانند اولین کنسرت احساس ترس و نگرانی می‌کنم.
این نگرانی برای همه نوازندگانی که در دوران طولانی فعالیت هنری‌ام با آنها آشنا شده‌ام کاملاً طبیعی است اما هیچ یک مانند من این‌گونه از ترس به ستوه نمی‌آیند.»
هلموت فونک۴، نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک رادیو در هانوفر نیز آنچنان دچار ترس و اضطراب می‌شد که یک بار هنگام اجرا از صحنه گریخت و مجبور شد مدتی نوازندگی حرفه‌ای را کنار بگذارد.

تنش و فشار عصبی‌ای که مدتی قبل از اجرا بر وجود موزیسین، سخنران و یا هنرپیشه مستولی می‌گردد «ترس از رفتن بر روی صحنه» نام دارد. این ترس که مانع تبادل انرژی بین نوازنده و شنوندگان می‌شود در مواردی آن‌چنان شدید است که به لغو کنسرت می‌انجامد.

با جمع‌بندی تحقیقات انجام‌شده در این زمینه می‌توان پی برد که ۵۰ درصد نوازندگان حرفه‌ای و ۷۰ درصد دانشجویان موسیقی چنین ترسهایی را تجربه می‌کنند. در کل نوازندگان سه تا چهار برابر بیش از دیگران در معرض خطرات بالای چنین ترسهایی قرار دارند.

بسیاری از نوازندگان برای مقابله با این ترس مشتقاتی از بتابلاکرها۵ مصرف می‌کنند اما مصرف دایمی و نابه‌جای این قرصها و یا مصرف الکل نه تنها عوامل ایجاد این ترس را از بین نمی‌برد بلکه در درازمدت به سلامت موزیسین نیز آسیب می‌رساند و تواناییهای تکنیکی و موسیقایی او را محدود می‌نماید.
عوامل جسمانی و روانی متعددی این ترس و نگرانی را موجب می‌شود.
هنگامی که نوازنده مقابل شنوندگان مردد و فاقد اعتماد به نفسِ کافی است مراکز کنترل بدن در هیپوتالاموس واکنش نشان داده، ترشح هورمونهای آدرنالین و نورآدرنالین از غدد فوق کلیوی افزایش می‌یابد.
این هورمونها هم‌زمان اثرات مثبت و منفی بسیاری را دارا هستند. علایمی مانند لرزش زانوها، افزایش ضربان قلب و تعرق، وقفه در تنفس،‌ لکنت زبان و ترس، از اثرات منفی این هورمونها هستند.
از سوی دیگر وجود این ترس و هیجان به میزانی که توانایی شخص را محدود ننماید همچون نیرو و محرکی است که بدون آن اجرا ممکن نیست.
نخستین نشانه‌های این ترس مدتها پیش از اجرا در اختلالات رفتاری‌ای همچون خشم، زودرنجی و انزواطلبی نمود پیدا می‌کند و روابط شخص با دیگران بسیار آسیب‌پذیر می‌گردد.
حالات درونی نوازنده هنگام غلبه این ترس بسیار متغیر است. از طرفی با برانگیختن احساسات شنوندگان و به وجد آوردن آنان احساس بزرگی و شکوه می‌نماید و از طرف دیگر نگران است که نتواند انتظارات و خواسته‌های خود و دیگران را برآورده سازد.
به طور کلی نشانه‌های ترس از صحنه را می‌توان در سه گروه زیر قرار داد:

۱ـ از کار افتادن بخشی از سیستم عصبی (Blockade)

2ـ واکنشهای روان‌تنی

۳ـ توجه نکردن به هویت خود و زوال شخصیت(Depersonalisation)

در حالت اول نوازنده احساس می‌کند قطعاتی را که قبلاً تمرین نموده بود از یاد برده است و بر حافظه، قدرت ادراک و احساس و حرکات خود کنترل و تسلط کامل ندارد.
واکنشهای روان‌تنی همان‌گونه که قبلاً نیز بیان شد در حالاتی همچون افزایش ضربان قلب و تعرق، خشکی دهان، احساس گرفتگی گلو، لرزش زانوها، بازوها و دست، کاهش قدرت تمرکز و حافظه آشکار می‌گردد.
در حالت سوم تسلط نوازنده بر خود در ارتباط با محیط و شنوندگان کم می‌شود و بسیار خشک و انعطاف‌ناپذیر بر روی صحنه حضور می‌یابد.
پیدایش ترس از صحنه اغلب ریشه در پروسه یادگیری و آموزش نوازنده دارد. عواملی مانند استرس تمرین و اجرا، موقعیت شغلی و اقتصادی نامشخص و فشارهای اجتماعی از دیگر عوامل بروز این ترس به شمار می‌روند.

معمولاً هنگامی که نوازنده‌ای از شغل خود صحبت می‌کند نکاتی همچون استرس و رقابت، موقعیت شغلی نامطمئن، جنبه سوددهی و تجاری کار، قابلیت به اثبات رساندن خود و زبده و نخبه بودن را ذکر می‌نماید.

شرایط آموزشی نامناسب که اغلب در رابطه مستبدانه بین استاد و شاگرد متجلی می‌گردد می‌تواند انگیزه هنرجویی مستعد و ساعتها تمرین او را نقش بر آب سازد.
همین‌طور راهنماییهای ناکافی در مورد انتخاب ساز و قطعات، چگونگی نگه‌داشتن بدن، ویژگیهای خاص هر ساز، تمرین بسیار زیاد، انتظار و توقع بیش از حد از هنرجو و تحقیر او می‌تواند آسیبهای جبران‌ناپذیری در پی داشته باشد.
ارتباط بین ترس از صحنه و شرایط نامناسب آموزشی در مثال زیر به روشنی بیان می‌گردد، ویولونیست ۳۲ ساله‌ای اغلب در ارکستر آن‌چنان دچار ترس و اضطراب می‌شود که بارها هنگام معرفی صحنه را ترک نموده است.

او می‌گوید: «ترسم از این است که شنوندگان پی ببرند چقدر بد می‌نوازم.»این نوازنده فراگیری ویولن را نزد پدرش که نوازنده‌ای حرفه‌ای و بسیار سخت‌گیر بود آغاز نموده است. معلمان بعدی او نیز علاوه بر سخت‌گیری پدر او را تحقیر می‌نمودند. «فقط باید تکنیک و حالت بدن آنها را می‌آموختم. همیشه امیدوار بودم روزی از موقعیت شاگردی و تحقیر دایمی معلمان رها شوم. هر کنسرت نیرو و انرژی فوق‌العاده‌ای از من می‌گیرد و ترس پیوسته با من است.»
گاهی نیز خانواده بدون توجه به خواسته‌ها و تمایلات کودک تنها از روی جاه‌طلبی و یا تحقق آرزوهای برآورده‌نشده خود کودک را به فراگیری ساز تشویق می‌کند که مقاومت درونی و بی‌میلی نوازنده نسبت به ساز و شغل خود سالها بعد در این‌گونه ترسها نمایان می‌گردد.
همچنین بر اساس تحقیقات، بسیاری از موزیسینها به اختلالات خودشیفتگی (نارسیستی) مبتلا هستند و دایماً نیاز به تأیید شدن از سوی دیگران دارند که در صورت برآورده نشدن این نیاز دچار ترس و عدم اطمینان می‌شوند.

هر قدر این ترس زمان طولانی‌تری بر شخصیت نوازنده خدشه وارد سازد درمان آن مشکل‌تر خواهد شد. اما اغلب مانند دیگر اختلالات جسمی ـ روانی بر روی این ترس نیز سرپوشی از سکوت گذاشته می‌شود و نوازندگان به خاطر خجالت و یا ضرر و زیان شغلی ترسشان را پنهان نگه می‌دارند.
از طرف دیگر این ترس در پشت اختلالات جسمانی‌ای همچون اختلال در خواب، اضطراب و بی‌قراری و درد عضلات پنهان می‌ماند و در تشخیصهای پزشکی نیز هنوز همچون گذشته تنها به عوارض جسمانی توجه می‌گردد و مسائلی مانند محیط خانواده و کار و پروسه آموزش نوازنده نادیده گرفته می‌شود و ریشه و عامل اصلی ایجاد ترس شناخته نمی‌گردد.
تکنیکها و راههای مختلفی برای برطرف نمودن این ترس وجود دارد. تصمیم‌گیری در مورد انتخاب راههای درمانی بهتر است با توجه به شدت و دوام ترس و موقعیتی که باعث بروز این حالت می‌شود صورت پذیرد.
کینزیولوگی یکی از راههای غلبه بر «ترس از صحنه» است.
منبع: ماهنامه موسیقی مقام

باور کنید با وجود اینکه پس از آن بیش از هزار بار بر روی صحنه رفته‌ام هنوز مانند اولین کنسرت احساس ترس و نگرانی می‌کنم.
این نگرانی برای همه نوازندگانی که در دوران طولانی فعالیت هنری‌ام با آنها آشنا شده‌ام کاملاً طبیعی است اما هیچ یک مانند من این‌گونه از ترس به ستوه نمی‌آیند.»

هلموت فونک۴، نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک رادیو در هانوفر نیز آنچنان دچار ترس و اضطراب می‌شد که یک بار هنگام اجرا از صحنه گریخت .

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

یکی از سوالاتی که بیشتر هنرجویان در بدو آموزش موسیقی در ذهن دارند این است که یادگیری موسیقی از روی نت بهتر است یا به صورت گوشی و شنیداری؟
البته این سوال برای اساتید موسیقی و پداگوزیست های موسیقی نیز سوال مهم و کلیدی است. البته ارزش و کارکرد این سوال در این دو گروه کاملاً متفاوت است. مبتدی ها به فکر یادگیری سریع و راحت موسیقی هستند اما پداگوژیست ها و اساتید موسیقی به این فکر هستند که کدام شیوه یادگیری موسیقی می تواند مفید تر و اصولی تر باشد و باعث پرورش و رشد خلاقیت و تکنیکهای هنر جو شود.
در سیستم آموزش سوزوکی، معتقدند که ما می بایست موسیقی را همانطوری یاد بگیریم که زبان مادری را آموختیم یعنی اول یاد گرفتیم که صحبت کنیم و سالها بعد در مدرسه دستور زبان و خواندن و نوشتن را آموختیم و حتی پیروان مکتب سوزوکی معتقدند که بهترین راه برای یادگیری یک زبان خارجی نیز همین است. آنها معتقدند که یادگیری نت و قواعد دست و پا گیر موسیقی در ابتدا می تواند باعث کور شدن ذوق و خلاقیت نوازنده و هنرجوی موسیقی شود.
در طرف مقابل نیز اساتیدی هستند که معتقدند برای یادگیری اصولی و درست موسیقی باید از ابتدا نت و مبانی موسیقی را آموخت و اگر هنرجویی بدون یادگیری نت موسیقی به نواختن ادامه دهد و رشد کند دیگر نمی تواند نت را یاد بگیرد و چون گوش موسیقی او پرورش یافته است همیشه برای نواختن به گوش خود تکیه می کند و به نت توجه نمی کند.
در هر صورت یادگیری موسیقی مقوله ای چند وجهی است که می بایست به دقت به آن توجه شود و تعلیمات موسیقی گوشی و تعلیمات موسیقی آکادمیک باید به طور موازی و در کنار هم وجود داشته باشد.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

روش های آموزش موسیقی و متدهای آموزشی این هنر بویژه برای خردسالان دهها سال است که در کشورهای پیشرفته جا افتاده و تدریس می شود اما در ایران هنوز اندر خم یک کوچه است.

متد آموزش موسیقی ارف که مبدع و مبتکر آن کارل ارف (۱۸۹۵-۱۹۸۲) آهنگساز آلمانی بوده سالها است که در کشورهای مختلف دنیا اجرا می شود ؛ این متد در ایران سال 1348 توسط دکتر سعید خدیری که دانش آموختة مکتب ارف در آلمان بود ، مطرح شد وازآن زمان کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان سازمان رادیو تلویزیون تحت نظر وی شیوه آموزش موسیقی بر مبنای متد ارف را آغاز کرد.

در متد اُرف عناصری مثل بیان،آواز، ریتم و حرکت مبنا قرار می گیرند که با گرایش به موسیقی ،نمایش وحرکت به صورت تجربی ، توانائی های ذهنی و جسمی، مهارت های شنیداری و رفتاری کودکان،ذوق تشخیص موسیقی و زیبائی شناسی آنها را تقویت می کند و از طریق استفاده از سازهای بسیار ساده از نظر ساختمان و طرز اجرا، استعداد کودکان را پرورش می دهد.

از اواخر دهه چهل تا کنون همواره تدریس موسیقی با استفاده از شیوه ارف محل نزاع اهل موسیقی و مدرسان این رشته بوده و عده ای در جهت دفاع از این متد با این استناد که در دهه های اخیر عالمگیر شده است سخن می گویند و عده ای نیز تدریس آن را سوق دادن فرزندان این ملک به سوی غرب و بیگانه می انگارند.

اخیرا ساسان فاطمی پژوهشگر و کارشناس موسیقی در بروشورآلبوم تازه منتشر شده موسسه ماهور چنین نوشته است :„اکنون سالها است که کودکان ما موسیقی را در کلاسهای موسوم به” ارف„، که تماما بر اساس موسیقی غربی برنامه ریزی شده اند آموزش می بینند،گوش کودک ایرانی از همان ابتدا با گام ها و فواصل غربی ،نظام ریتمیک غربی وهمچنین ملودی های غربی خو می گیرد و بدیهی است که به تدریج موسیقی و نظام موسیقایی ایرانی برای او تبدیل به موسیقی و نظامی غریبه و ناآشنا می شود موسیقی هایی که برای کودکان تولید و منتشر می شوند نیز متاسفانه همین نوع موسیقی را ترویج می کنند و گاه هیچ نیستند جز شعرفارسی بر روی ملودی های غربی… .”

در جهان امروز متدهای جهانی و کارآمد دیگرهم مثل سوزوکی،کدای و… در زمینه آموزش موسیقی وجود دارد اما هیچکدام مثل متد ارف بویژه در ایران شناخته شده و جا افتاده نیست.

مهدی آذرسینا که خود از شاگردان دکتر خدیری در آموزش موسیقی به شیوه ارف است می گوید:„ما باید متد مناسبی را داشته باشیم که به درد ما بخورد و با نیازهای ما سازگار باشد من بر این باور هستم که ممکن است بشود به کودک شش ،هفت ساله” راک کشمیر„یا” نصیرخانی”(از گوشه های موسیقی سنتی ایران) هم یاد داد اما این کار هم درست نیست و هم نیاز جنبی آموزش موسیقی را بر آورده نمی‌‏کند .

با گذشت نزدیک به چهل سال از آموزش موسیقی به روش ارف در ایران، گروه موسیقی خبرگزاری مهر بر آن است تا با نظر سنجی از مخالفان و موافقان تدریس این شیوه آموزشی جهت دست یافتن به یک اجماع کلی در زمینه تدریس موسیقی گام بردارد ؛ بدون شک در این مسیر نقش مراکز آموزشی و آکادمیک هنر موسیقی در تهیه و ارائه روشی علمی که مبتنی بر فرهنگ ملی بوده وهمه نیازهای آموزشی را بر اساس موسیقی ایرانی مرتفع سازد بسیار حائز اهمیت خواهد بود.

موسیقی کودک چیست؟

کتابی برای آموزش موسیقی به کودکان پیش رو است. از نامش بر می‌آید که حاصل مسیری و رهاورد سفری باشد از روش «کارل ارف» تا دنیای موسیقی ایرانی. سفری که گویا برای مسافرش سی سال به درازا کشیده است. هر جلد از این مجموعه‌ی دو جلدی با نوشته‌ی «رضا مهدوی» (که در هر دو تکرار شده) آغاز می‌شود؛ در آن می‌خوانیم «[موسیقی کودک] با توجه به رشد فزاینده‌ی جمعیت در ایران، به زودی به یکی از مهم‌ترین شاخه‌های درخت تناور موسیقی این کشور تبدیل خواهد شد.» جدا از اینکه بپرسیم آیا درخت موسیقی ما اکنون تناور است؟ باید گفت: موسیقی کودک دست‌کم تا آنجا که به آموزش مربوط است و در کمیت، هم اکنون اگر نه مهم‌ترین، یکی از مهم‌ترین شاخه‌ها در درخت تناور اقتصاد آموزشگاه‌های خصوصی و کودکستان‌های ایران است.

متن کتاب از همین ابتدا تا پایان جلد دوم، میان کارکردهای دوگانه پیچ و تاب می‌خورد. رضا مهدوی در نوشته‌ی آغازینش چاپ آن را «…به قصد مطرح شدن مطالب آن در بین متخصصان فن و افراد با تجربه در این رشته…» دانسته است.

اما نگاه به طراحی تصویری کتاب و گاه تمرین‌های نوشته شده در متن (که حتماً باید آنها را بچه‌ها پر کنند) این امر را به ذهن می‌آورد که کتاب یک کتاب آموزشی برای بچه‌ها هم هست. خود نویسنده نیز در متن هر دو کارکرد را با هم در نظر داشته و جا‌به‌جا میان یک متن روش تدریس و بیانیه‌ی نوعی روش آموزشی (یا برداشت شخصی از روشی قبلاً تثبیت شده) برای آموزگاران و یک کتابچه‌ی آموزشی که برای بچه‌ها نوشته شده نوسان می‌کند.

شاید نبود امکان چاپ یک کتاب برای بچه‌ها و یکی هم برای آموزگاران باعث این کارکردهای گونه‌گون شده است. به نظر می‌رسد که این امر در بعضی موارد باعث شده که نویسنده نتواند توضیحات کامل و جامعی برای آموزگاران بنگارد.

پس از این مقدمه دو نوشته از «مهدی آذرسینا» (مولف کتاب) آمده: «آموزش موسیقی برای چیست؟» و «ملودی‌های ناب موسیقی ایرانی». این دو نوشته خطوط کلی تفکر هنری و آموزشی او را نشان داده و بیان می‌دارد که دغدغه‌ی مولف چیست و چه عواملی منجر به آفرینش چنین اثری شده است. ترکیبی از این دو متن کوتاه می‌توانست تبدیل به مقاله‌ای شود که جایش در پرونده‌ی موسیقی کودک است.

درست همان دغدغه‌ها و مشکلاتی که از چندی پیش در آنجا مطرح می‌شود در متنی جدا و از راهی جدا راه یافته است و این بار به قلم یکی از کسانی که تجربه‌ای دراز در آموزش موسیقی به کودکان دارد. او می‌گوید: «[آموزش دست و پا شکسته‌ی روش اروپایی ارف] ممکن است کودکان را به حدی با موسیقی جدی و موسیقی اصیل خودشان بیگانه کند که نتوان به سادگی تاثیر آن را از بین برد.» این یکی از همان نگرانی‌هایی است که ما را هم به نوشتن آن مجموعه مقالات واداشت.

روش کار برای ایجاد این خوانش جدید یا ایرانی شده از روش «کارل ارف» در گفته‌های «مهدی آذرسینا» (البته در ابتدای جلد دوم) به این صورت آمده است: «با استفاده از متد ارف و تمام تاثیرهای آموزشی آن در حد زیادی استفاده می‌کنیم و ارکان اصلی را بر مبنای اصول ارف قرار می‌دهیم. با استفاده از متد ارف، سادگی و روانی ملودی‌ها را با ظرفیت و فراگیری و فهم کودکان تنظیم می‌کنیم و برای شروع از همان فواصل و ترکیب‌هایی که ارف به کار برده است بهره می‌گیریم، ولی در فرصت مناسب، از ملودی‌های ناب و ایرانی استفاده می‌کنیم؛ البته حساب شده و مدون و به دست موسیقی‌دان صاحب صلاحیت.» این جملات که خط مشی این روش آموزشی را مشخص می‌کند کمی دیر و از نیمه‌ی راه به خواننده گفته می‌شود (شاید هم فرض بر این بوده که خوانندگان حتماً هر دو جلد را در اختیار دارند.)

کلاس با معرفی بچه‌ها آغاز می‌شود. این معرفی موسیقایی که از دیدگاه ملودی بر بنیاد فاصله‌ی سوم قرار دارد، تاکیدش را بر وزن نام بچه‌های کلاس گذاشته است. البته این برای بیشتر مربیان موسیقی کودک (به‌خصوص آنها که در کودکستان‌ها کار می‌کنند و معمولاً دانش موسیقایی کمتری دارند) دشوار است که در هر لحظه بتوانند بر اساس تعداد هجاهای موجود در نام هریک از بچه‌ها، یکی از الگوهای پیشنهاد شده را برگزینند.

به جز یک مورد که در این بخش از فاصله‌ی دوم به دلیل طولانی بودن نام علی‌رضا (و نیاز به طولانی کردن الگوی اجرایی) استفاده شده، بقیه‌ی نام‌ها بر ترکیبی از یک فاصله‌ی سوم خوانده می‌شود. هر چند آذرسینا در جایی از کتاب گفته که این فاصله در طبیعت هم (آواز پرندگان و …) موجود است و کودکان آن را به راحتی می‌خوانند اما مشخص نیست که اگر هدف، آموزش موسیقی ایرانی به کودکان بوده چرا از همان ابتدا با فاصله‌ی دوم که در موسیقی ایرانی بیشتر دیده می‌شود شروع نشده؟ آیا مشکل توان اجرایی سازها بوده یا مبتنی بر یک آزمایش و تجربه با کودکان است؟

اگر مورد اول باعث این انتخاب شده باید گفت که گاه آن آمد که شجاعت به خرج دهیم و آنچه را لازم داریم با دستان خودمان بسازیم. اگر این سازها برای روشمان کافی نیست باید یافت یا ساخت. اما دلیل دوم تفاوت می‌کند؛ در هر صورت بهتر بود دلایل برای اهل فن روشن می‌شد تا آنان هم بتوانند دست به آزمایش بزنند.

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره (به صورت رایگان) می توانید به آموزشگاه موسیقی هنر پارسه مراجعه و یا تماس حاصل فرمایید:
ضلع شمالی میدان هفت تیر، ساختمان نگین آبی، طبقه چهارم واحد 403 آموزشگاه موسیقی هنر پارسه
88824774-88302969

آموزشگاه موسیقی



:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 2 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی


حتی شما هم صدای خوبی دارید و می توانید از صدای خود لذت ببرید، فقط کافیست صدای واقعی پنهان شده خود را پیدا کنید. تصمیم بگیرید، اولین قدم را برداشته و با ما همراه شوید.

نخستین مطلبی که در بحث صداسازی در موسیقی آوازی مورد گفتگو قرار می دهیم نحوه ساخت و جای صداست. دزر فرایند تولید صدا ما با استفاده از ارگان اوازی و رعایت نکات و اصول خاص، با رعایت نحوه اجرایی و قرارگیری درست و تثبیت و نهادینه شدن آنها به بهترین اجرای خود میرسیم.
بی شک برای تولید صدا نیاز به ارتعاش در جسم خواهیم داشت. در هریک ازآلات موسیقی نوازنده برای نواختن آن نیاز به بوجود آوردن ارتعاش در آن ساز را دارد. برای مثال: نوازنده گیتار با ضربه انگشتان یا پیک ارتعاشات را در سیم های گیتار خود بوجود آورده و با تولید صدا اقدام به نوازندگی می کند. در ساز ویولن تولید صدا با حرکت آرشه روی سیم ها انجام شده و در انتها در تمامی سازها در دسته های کوبه ای، زخمه ای، بادی و... به نحوی این ارتعاش بوجود خواهد آمد. در ساز آوازی که در خدمت ما قرار دارد این ارتعاش در طنابهای صوتی (تارهای صوتی) که در حنجره قرار گرفته اند بوجود می آید و با کشیده شدن آنها توسط عضلات حنجره که تشکیل شده از 9 غضروف هستند تغییر فرکانس حاصل شده و نت ها را می سازند.
اما عاملی که باعث ارتعاش در تار های صوتی می شود چیزی نیست جز هوا که در بازدم با برخورد به آنها این عمل انجام می شود. در بخش آناتومی با فرایند عملکرد حنجره و تارهای صوتی بیشتر آشنا خواهیم شد.
دیافراگ عضله ای یکدست و یکنواخت می باشد که در زیر قفسه سینه قرار گرفته و حایل شش ها و حفره شکمی است. در حالت دم، به سمت حفره شکمی حرکت کرده و فشار جوی داخل را از محیط بیرون بدن کمتر می کند و هوا قادر به کشیده شدن به داخل ریه ها می شود. با قدرتی که پرده دیافراگم در هنگام ضربه زدن به سمت داخل و بالا ( همزمان) ، به هوای ذخیره شده در ریه ها وارد می کنند امدادگران می توانند شیئی که چه در حالت جامد و چه در حالت مایع در مجاری تنفسی و ریه های مصدوم حرکت کرده را بیرون رانده و او را خفگی صد درصد نجات دهند.


ما از قدرت دیافراگم استفاده کرده و آن را به عنوان مرکز اپراتوری نفس گیری در آواز به کار می گیریم.


برای استفاده صحیح و کامل، تمرینات خاصی توسط مربی صدا به شما داده خواهد شد که به کنترل، قدرت، رفلکس، فعال شدن کیسه های هوایی در ریه ها، پیدا کردن راه درست خرج کردن هوا و در نهایت ساپورت صدا و اجرای تکنیک های پرقدرت آوازی منجر خواهد شد.
جای صحیح صدا به شما این امکان را می دهد که به پهنا، حجم و جنس خوب صدا برسید و از فشار بر روی گلو و حنجره رها شوید و در تونالیته های مختلف قابلیت اجرا پیدا کنید.
نوانس که در احساس اجرا نقش بسزایی دارد با انتقالات صدایی محسوس تر شده و در اجرای نت ها، سیلاب ها، و فونتیک مختلف دچار تغییر جنس صدا نخواهید شد. حس ریتم، کوک صدا در بخش  Ear training و شناخت و فواصل، بالابردن وسعت صدایی (بم ترین تا زیرترین نتی که قابل اجراست) و یادگیری بسیاری از  تکنیک ها از دیگر برنامه های ما در دوره آموزشی می باشد که توانایی شما را در اجرای قطعات قطعاً بیشتر خواهد کرد. به عنوان نوازنده سازی که می تواند در تمام دنیا منحصر به فرد باشد شما باید حداقل با علوم پایه موسیقی آشنا شوید و در شناخت اصطلاحات موسیقیایی کوشش کنید تا با گوشی شنوا، زبانی گویا و چشمی بینا در دنیای موسیقی تبادل اطلاعات و انتقال شیوا و مفهومی داشته باشید. برای مثال یه اجرای تکنیک ساده که از طرف تنظیم کننده، آهنگساز یا ناظر ضبط از شما درخواست می شود باید به سهولت برای شما قابل درک و فهم باشد.
با استفاده از اتودی که در اختیار شما قرار می گیرد شما از پایه و کاملاً با تدبیر و برنامه ریزی خاص این متد با تک تک تن ها و فواصل بین آنها آشنا می شوید و به همراه نفس گیری صحیح و با بکار گیری ارگان آوازی با ممارست در تمرین در وجود شما نهادینه و در ضمیر ناخودآگاه شما تثبیت می شود به شکلی که در هنگام آواز خوانی به این نکات فکر نخواهید کرد بلکه آنها به صورت غیر ارادی اجرا خواهند شد و شما فقط تکنیک های فرا گرفته شده را به خدمت احساس خود در آورده و اجرایی می کنید.
بی تردید برای رسیدن به این مهم، شما نیاز به یک مربی حرفه ای، دلسوز و با تدبیر دارید تا در هنگام انجام تمرینات لحظه به لحظه اجرای شما را کنترل کرده و از اجرای ناسالم و اشتباه دور گرداند در غیر این صورت اجرای نا درست در ارگان آوازی و در وجود شما تثبیت شده و دچار مشکل خواهید شد.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 17
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

بدون تردید همه ما انسانها به موسیقی علاقه داریم و توانایی یادگیری آواز خوانی و حتی نواختن ساز را کم و بیش دارا هستیم. بخصوص هنگام نوجوانی این علاقه فطری برای یادگیری بیشتر در درون ما جلوه میکند. بسیاری از پدران و مادران که در دوران کودکی و نوجوانی توفیق یادگرفتن یکی از شاخه های هنر موسیقی را نداشته اند، هم اکنون با علاقه به موسیقی گوش می دهند و در عوض سعی میکنند تا فرزندان خود را از فراگیری این هنرروح نواز محروم نکنند.

کدام ساز

اولین سئوال برای هنرآموز یا والدین او این است که کدام ساز را آموزش ببیند و یا اینکه به رشته خوانندگی قدم بگذارد؟ کارشناسان آموزش موسیقی معتقد هستند که :

“نوع ساز به هیچ وجه مهم نیست، نباید انتظار داشته باشید که فرزند شما همانند فلان موسیقی دان مهارت ساز زدن پیدا کرده و الگوهای قدیمی را دنبال کند. مهم آن است که فرزند شما بتواند با ساز انتخابی ارتباط برقرار کند و بتواند نوآوری های جدیدی در نواختن یا استفاده از ساز داشته باشد، موفقیت یعنی همین.”

امروزه اغلب کودکان با سازهایی مانند ویلن، ریکوردر و یا پیانو در شاخه غربی و با سازهایی چون سه تار و سنتور در شاخه ایرانی کار را آغاز می کنند. اما نکته مهم آن است که بتوان در مدت فراگیری، تشخیص داد که آیا کودک با ساز خود ارتباط لازم را برقرار کرده یا خیر؟ اگر کودک شما بی صبرانه منتظر فرا رسیدن زمان کلاس خود می شود و یا اغلب با ساز خود خلوت می کند شک نکنید که انتخاب درستی انجام داده اید.

مشخص کردن علاقه فرزند

برای پیدا کردن اینکه فرزند شما به چه سازی علاقه دارد و یا از چه سبک موسیقی بیشتر لذت میبرد، بکار بردن پیشنهادهای زیر می تواند مفید واقع شود :

1. امکان گوش دادن و مشاهده نحوه نواختن انواع سازهای ممکن را بدون آنکه او متوجه شود شما هدف خاصی را دنبال می کنید برای او فراهم نمایید.

2. هنگامی که با هم از رادیو ضبط به موسیقی گوش می دهید و یا به کنسرت رفته اید راجع به سبک موسیقی – کلاسیک، اصیل، پاپ و … – با او صحبت کنید.

3. فقط به فکر انتخاب ساز نباشید، موارد دیگری نیز مهم است. بعنوان مثال هنرجویان کودک گیتار بیس به مراتب کمتر از هنرجویان کودک فلوت یا ریکوردر هستند. ممکن است با فرستادن فرزند خود به کلاس گیتار بیس – که به احتمال زیاد خلوت است – ذوق موسیقی در او کمرنگ شود حال آنکه اگر به کلاس فلوت فرستاده می شد به علت شرکت بیشتر هم سن و سالهای او، علاقه به موسیقی در او متبلورتر می گشت.

4. قبل از قول دادن به کودک که فلان ساز را برایش خواهید خرید از قیمت آن مطلع شوید تا با بودجه شما هماهنگی داشته باشد.

5. به احتمال زیاد فرزند شما در اوایل کار از دشوار بودن یادگیری شکایت خواهد کرد، توجهی نکنید و تنها سعی کنید او را تشویق به یادگیری کنید.

6. تجربه نشان داده است که سازهایی مانند ریکوردر یا پیانو برای شروع کار کودکان مناسبتر هستند و برعکس سازهای مضرابی یا آرشه ای دشوار تر، لذا جز در موارد خاص سعی نکنید که این قانون را زیر پا بگذارید. پس از چند سال تمرین و آشنایی با موسیقی فرزند شما می تواند ساز اصلی خود را انتخاب کند.

7. علاوه بر همه موارد بالا باید دقت کنید که آیا در منزل خود فضای نگهداری ساز را دارید یا خیر؟ و اینکه سر و صدایی که این ساز ایجاد خواهد کرد آیا ممکن است مزاحم زندگی دیگران شود؟ شاید قبول نکنید ولی همین موضوع اخیر می تواند مانع تمرین و پیشرفت فرزند شما شود.

آیا فرزند شما آماده فراگیری موسیقی است؟

بسیاری از اساتید موسیقی معتقد هستند که اگر فرزند خود را زودتر از آنچه لازم است به کلاسهای موسیقی بفرستید ممکن است، استعداد موسیقی آنها را برای همیشه کور کنید. کودک ممکن است در صورت برخورد با دشواری های فراگیری ساز نا امید شود و اعتماد بنفس خود را برای مدت زیادی از دست دهد، این امر می تواند برای او در سایر زمینه های زندگی از جمله مدرسه نیز مضر باشد. بسیاری از کودکانی که در سنین زیر ۸ سال به کلاسهای آموزش موسیقی جدی فرستاده می شوند دچار چنین مشکلاتی خواهند.

1. اگر از زیر ۸ سال می خواهید موسیقی را وارد زندگی فرزند خود بکنید، فلوت ریکوردر بهترین انتخاب است. تجربه نشان داده است از زمانی که کودک انگشتان خود را با اختیار به حرکت در می آورد، می تواند هنرآموز فلوت باشد.

2. برعکس مورد اول پیانو را باید زمانی شروع کرد که کودک حد اقل بتواند در حالت ایستاده به کلاویه ها تسلط نسبی داشته باشد و قدرت فیزیکی آن برای فشار دادن کلاویه ها کافی باشد.

3. سازهای زهی از خانواده ویلن معمولا” از سن شش سالگی زودتر شروع نمی شوند، ضمن اینکه یقینا” باید با سازهایی در ابعاد کوچکتر مثل یک هشتم یا یک چهارم آموزش را آغاز کرد.

4. سازهای بادی – بجز فلوت ، ریکوردر – معمولا” هنگامی شروع می شوند که دندانهای اصلی کودک رشد کرده باشند و کودک قدرت کافی برای دمیدن در ساز را دارا باشد. همچنین چون این سازها کمتر در ابعاد کوچکتر موجود هستند باید دقت کرد که آیا وضعیت فیزیکی کودک توانایی اجرای ساز را دارد یا خیر.

5. سازهای مضرابی مانند سه تار، گیتار و … که در ابعاد کوچکتر هم وجود دارند برای کودکان زیر ۸ سال توصیه نمی شوند.

6. نکته بسیار مهم آنکه فرا گیری مهارت های آوازی برای کودکان و نوجوانان بصورت جدی برای سنین پایین ۱۵ سال توصیه نمی شود. اما کلاس های آواز خوانی دست جمعی از سن سه سالگی با عث رشد علاقه آنها به موسیقی خواهد شد.

آموزشگاه موسیقی



:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 16 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

بسیاری از دست اندرکاران موسیقی بخصوص آنها که دستی در آهنگسازی دارند، با بداهه نوازی میانه خوبی ندارند، حتی برخی بداهه نوازی را معادل باز کردن دهان و صحبت کردن بدون فکر و برنامه از پیش تعیین شده می دانند. اما اگر نگاه کوتاهی به تاریخ موسیقی بیندازیم به دفعات با ماجراهای خلق آثار ارزشمند موسیقی بصورت بداهه برخورد خواهیم کرد.

در واقع اگر تنها به دو نکته توجه داشته باشیم، خواهیم دید که خلق آثار موسیقی بصورت بداهه نیز می تواند قابل احترام و یا حتی با ارزش تر از آثاری باشد که به روشهای آکادمیک خلق و تهیه شده اند. به این دو نکته توجه کنید:

i – بداهه نواز دانش و توانایی های یک آهنگساز تمام عیار و حرفه ای را دارد.

ii – بداهه نواز تمام مراحلی که آهنگساز معمولی باید بصورت آکادمیک در مدت زمان قابل ملاحظه ای طی کند تا به یک اثر هنری برسد را در ذهن خود می پروراند و در حین اجرای موسیقی طی کرده آنرا اجرا می کند.

بـاخ – Johann Sebastian Bach
باخ در زمان حیات شهرت چندانی در مقام آهنگساز نداشت و معمولا برچسب کهنگی سبک و از مد افتادگی به آثارش زده می شد. اما پس از یکصد سال با کشف آثار او و مشخص شدن ارزش هنری آنها، امروزه نه تنها او را بعنوان یک نابغه موسیقی می شناسند بلکه نام او بعنوان بزرگترین بداهه نواز اروپا شهرت جهانی دارد.

در تاریخ موسیقی آمده است که زمانی یکی از نوازندگان مشهور ارگ اهل کشور فرانسه برای مقابله با باخ به شهر آمده بود. اما او به محض شنیدن صدای ساز او از دور دست، هنگامی که تنها در حال گرم کردن خود برای مسابقه بود، بدون آنکه وارد کلیسا شود با قطار بعدی شهر را ترک کرد.

مهارت بداهه نوازی باخ، نقطه قوت آموزش هایش بود، او معمولا به منظور اینکه به شاگردانش معنای فی البداهه ساختن را به صورت عملی نشان دهد، معروف ترین آثارش را در چند نسخه متفاوت می نوشت و از شاگردانش می خواست که آنها را اجرا نماید. (از همین جا می توان به این نکته پی برد که بداهه نواز معمولا طرحی از موسیقی مورد نظر خود را در ذهن دارد و به هنگام اجرای آنرا بگونه ای متفاوت – از زوایای مختلف – می نوازد.)

موتزارت – Wolfgang Amadeus Mozart
حتی اگر تاریخ موسیقی را مطالعه نکنیم و تنها به تماشای فیلم Amadeus – با قبول مستند بودن – بسنده کنیم، بدون شک متوجه محبوبیت موتزارت بر خلاف باخ، در دوران زندگی اش خواهیم شد. اما موتزارت نیز در ابتدا در در مقام یک بداهه نواز، کسی که به سرعت می تواند ایده های موسیقی را پرورش داده و اجرا کند به شهرت رسید و بعدها با بزرگ تر شدن و پختگی در مقام آهنگساز و احیاناً نوازنده پیانو به شهرت رسید.

در قسمتی از زندگی موتزارت می خوانیم روزی قرار بر این بود که او به همراه کلمنتی (Muzio Clementi) در یک مسابقه نوازندگی پیانو در مقابل پاپ به نوازندگی بپردازند و جالب اینجا بود که قسمت انتهایی مسابقه، اجرای هم زمان بداهه نوازی توسط دو موسیقیدان مشهور زمانه بود.

بتهوون – Ludwig van Beethoven
بتهوون نیز همانند موتزرات در ابتدا بخصوص در وین شهرت آهنگسازی نداشت، اما در همان ایام بعنوان یک بداهه نواز بی مانند مورد تحسین قرار می گرفت. در واقع پس از گذشت ده سال کامل از محبوبیت او به عنوان یک بداهه نوازی برجسته در شهر وین، آوازه نبوغ او در موسیقی و آهنگسازی به تدریج به گوش جهانیان رسید. این هنرمند برجسته تا آخر عمر بسیاری از کارهای بزرگ خود را با بداهه نوازی تهیه کرد.

یکی از بزرگترین آرزوهای بتهوون ملاقات با موتزارت و شاگردی او بود ولی همانطور که می دانید متاسفانه این دو تنها یک بار در یک مهمانی با یکدیگر روبرو شدند و بتهوون از این تنها فرصت دیدار موتزارت استفاده کرد و از او خواست تا نت هایی برای بداهه نوازی در اختیارش قرار دهد. در همین زمان هنگامی که بتهوون به نوازندگی مشغول بود، موتزارت به همکارش توماس اتوود (Thomas Attwood آهنگساز و نوازنده ارگ انگلیسی) تاکید کرد “شهرت این جوان روزی زبانزد خاص و عام خواهد شد” .

شوبرت – Franz Schubert
علاقه بیش از حد شوبرت به آواز و موسیقی با کلام باعث شده بود که او نیز ابتدا بعنوان یک بداهه نواز ماهر پیانو در موسیقی مطرح شود. حتی در تاریخ می خوانیم که او بسیاری از اوقات در کافه ها و مراکز تجمع مردم به نواختن پیانو می پرداخت و آثاری که بتدریج در زمره کارهای او در آمدند را در همین ایام بصورت بداهه تجربه کرده بود.

شوپن – Fredric Chopin
شواهد زیادی در دست است که شوپن نیز بیشتر قطعات خود را بصورت بداهه و پشت ساز تنظیم نموده است، هر چند او به دلیل خصوصیات اخلاقی و روحی که داشت کمتر در جمع به بداهه نوازی می پرداخت و تنها در حضور دوستان و نزدیکان دست به اینکار می زد.

لیست – Franz Liszt
لیست به خوشگذارنی و تفریح بیش از حد مشهور بود و مشخصه بزرگ کنسرتهای او در این بود که در انتهای آنها با استفاده از تم های موسیقی های اجرا شده اقدام به بداهه نوازی می کرد. حتی هنگامی که برای اجرا به شهری دعوت می شد به سالن های موسیقی شهر می رفت تا با موسیقی آنها آشنا شود و بتواند به هنگام بداهه نوازی از تم های آشنای آنها استفاده کند.

برامس – Johannes Brahms
برامس در زمان کودکی از نوازندگی پیانو در رستوران ها مخارج زندگی خود را تامین می کرد. او این توانایی را داشت تا قطعات مشهوری را که در مکانهای مختلف وین می شنود بصورت بداهه اجرا کند و به همین علت نوازندگی او بسیار مورد توجه مخاطبین قرار داشت.

شهرت برامس هنگامی آغاز شد که شومان (Robert Schumann) در یکی از اجراهای سونات ویولن بتهوون که توسط برامس اجرا می شد، شرکت نمود. در آن اجرا به دلیل کوک نبودن پیانو، برامس برای اینکه بتواند با ویولن هم نوازی کند مجبور شد قطعه مورد نظر را در کلید دیگری بنوازد! (از مهمترین توانایی یک بداهه نواز تمام عیار اجرای قطعه بر روی هر کلیدی است.)

دبوسی – Claude Debussy
دبوسی بداهه نوازی را عمده مهارت هنری خود می شمرد و بارها اظهار کرده بود که کلیه خلاقیت هایش از طریق شنیداری صورت پذیرفته است. این نکته به خوبی در نحوه آرایش ملودی ها و استفاده از آکوردها در کارهای منتشر شده دبوسی مشهود است. او هموراه معتقد بود با عشقی که به صدای پرطنین دارد اجازه می دهد بداهه نوازی اجرای او را به جلو ببرد.

نتیجه گیری
در هر صورت با مطالعه تاریخ موسیقی و کنار هم قرار دادن قرائن، بنظر می رسد که می توان به این نتیجه رسید که نحوه خلق آثار موسیقی در گذشته بر خلاف امروز که بیشتر بر پایه روشها و مدلهای آکادمیک است بیشتر بر پایه بداهه نوازی استوار بوده است. تنها نکته ای که جای تاسف دارد آن است که در آن دوران امکان ضبط این بداهه نوازی ها تا مدتها وجود نداشته و تنها راه ماندگار کردن آنها، گردآوری این قطعات بصورت نت موسیقی بوده است.

متاسفانه آنچه امروز باعث شده تا قبول کردن این موضوع یعنی خلق آثار هنری بصورت بداهه نزد ما دشوار باشد، چیزی جز نفوذ تفکر مهندسی و سعی در ساختاردادن به نحوه خلق آثار هنری نبوده است. راه دور چرا برویم؛ لحظه ای به تاریخ موسیقی دستگاهی ایرانی توجه کنید، آیا هیچ فکر کرده اید که چرا هنوز پایه و اساس این سبک موسیقی ایرانی بر بداهه نوازی استوار است؟

بسیاری از کسانی که نمی خواهند بداهه نوازی کنند بیشتر بیم آنرا دارند هنگام اجرا نت غلطی را بزنند که بد صدا باشد و یا چنانچه با یک گروه مینوازند از این موضوع میترسند که از هارمونی گروه عقب یا جلو بیفتند.

به این نکات توجه کنید:
– در موسیقی Jazz اصلا” نگران زدن نت اشتباه نباید بود چون شما به محض اینکه احساس کردید نتی را اشتباه زدید با نیم پرده بالا یا پایین رفتن بدون شک میتونید حداقل به نتهای هفتم یا نهم یا سیزدهم و… هارمونی لحظه ای خواهید رسید.

– جدای از این موضوع اگر به کارهای افرادی مانند تلونیوس مانک (Thelonious Monk) گوش کرده باشید، متوجه خواهید شد که چنانچه کاربرد صحیح نت ها را بیاموزیم می توان به جرات گفت که اصلآ نت فالش (false) معنی ندارد و همه نتها در هر گامی قابل اجرا هستند.

– برای احتیاط بیشتر اگر در بداهه نوازی خیلی تجربه ندارید، سعی کنید شروع ها و فرودهای ملودیهای شما روی نت های اول، سوم، پنجم یا هفتم گام باشد، همین کافی است تا ملودی بداهه شما حداقل بد صدا نباشد.

– اگر حس کردید که از هارمونی عقب افتادید یا احیانا”‌ جلوتر هستید باز نگران نباشید چون معولا” هارمونی در سیکلهای ۴ یا ۸ یا ۱۲ یا ۱۶ میزانی تکرار می شود. لذا دست پاچه نشوید و با رعایت نکته پاراگراف بالا ادامه بدید تا به اول Progression برسید.

– تا اینجا شما مطمئن هستید که ملودی که میزنید بد صدا نیست خب این کافی نیست باید خوش صدا هم باشد. یک نکته مهم در خوش صدا بودن ملودی که هیچ ربطی به به خلاقیت ندارد، علاقه مردم به تکرار در موسیقی است. مردم دوست دارند یک جمله موسیقی را بیش از یکبار بشنوند پس هرگز سعی نکنید دائمآ ملودی های جدید اجرا کنید چون در پایان کار حتی یک ثانیه از موسیقی شما در ذهن هیچکس بجا نخواهد ماند.

– بالای ۸۰ درصد ملودی های موسیقی Jazz روی نتهای چنگ استوار شده است و اغلب کسانی که بداهه نوازی Jazz میکنند با این نتها حرکت میکنند تا روی یک نت مناسب فرود بیایند. پس سعی نکنید از بزرگان Jazz بزرگتر باشید بنابراین به همین نتهای چنگ قانع باشید و تمرینهای خود را با این نتها انجام بدید تا با تسلط بتوانید از آنها استفاده کنید.

در پایان بدانید که هیچ چیز به اندازه گوش کردن به موسیقی Jazz و تمرین همزمان هنگامی که موسیقی در حال پخش است نمیتواند قوه بداهه نوازی شما را پرورش دهد.



:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 12 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

اگر به شیوه اجرای نوازندگان بزرگ امروزیِ هارمونیکا* دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که نوازندگی آن ها تفاوت عمده ای با نوازندگان قدیمی این ساز دارد. شاید نخستین چیزی که در نگاه اول در شیوه اجرای نوازندگان قدیمی به چشم آید، این باشد که آن ها در حین نوازندگی مرتباً از دست های خود برای ایجاد برخی از افکت های خاص استفاده می کنند.

به عنوان مثال اگر به ویدیوی های موجود از نوازندگان بزرگی همچون «لری آدلر» (Larry Adler) و یا «تاملی رایلی» (Tommy Reilly) – که از جمله نوازندگی قدیمی هارمونیکای سبک کلاسیک به شمار می رود – نگاه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که آن ها در بسیاری از قسمت های اجرای خود برای ایجاد برخی افکت ها، دائما در حال حرکت دادن دستان خود به شیوه ای خاص هستند.


لری آدلر
به عنوان نمونه در تصویر زیر وضعیت دستان لری آدلر به خوبی نشان دهنده این موضوع می باشد.

اما اگر به شیوه نواختن نوازندگان بزرگ امروزی دقت کنیم، خواهیم دید که این افراد به ندرت از افکت های دست استفاده می کنند و دستان آن ها در طول زمان اجرا ثابت بوده و یا این که از آن ها برای نگه داشتن میکروفن استفاده می کنند.

به عنوان مثال در تصویر زیر «ژان توتس تیلمانز» (jean toots thielemans) – نوازنده بزرگ هارمونیکای سبک جَز – را مشاهده می کنیم که از دستان خود برای نگه داشتن میکروفن استفاده می کند.

در واقع استفاده یا عدم استفاده از افکت های دست را می توان یکی از تفاوت های عمده شیوه نوازندگی قدیمی با شیوه نوازندگی مدرن دانست.


ژان توتس تیلمانز
اما نحوه عمل این افکت ها به چه صورت است؟ نام این افکت ها چیست؟ و چرا در نوازندگی مدرن کاربرد کم تری نسبت به نوازندگی قدیمی دارند؟

به طور خلاصه افکت هایی که در نوازندگی هارمونیکا از طریق دست ایجاد می شوند را می توان به سه مورد زیر تقسیم کرد:
۱- Hand Resonances
۲- Hand Tremolo
۳- Wah Wah
که در بین این موارد به جرات می توان گفت که در نود درصد موارد، مورد دوم یعنی «ترمولوی دست» (Hand Tremolo) بیش ترین کاربرد را در شیوه نوازندگی قدیمی دارد.

Hand Tremolo: این افکت که به اشتباه از آن به عنوان «تکنیک ویبره» نیز یاد می شود حالتی است که از طریق حرکت دست نوازنده، نُت مورد نظر به صورت ترِمولو نواخته می شود.

اما اغلب نوازنده ها به اشتباه به این افکت، لقب ویبراتو (Vibrato) را داده اند که این موضوع به هیچ عنوان با تعریف ویبراتو از لحاظ موسیقیایی هم خوانی ندارد. با وجود این که نوازنده با ایجاد افکتِ دست، موجب به وجود آمدن نوعی لرزش در نت می شود، اما این لرزش بایستی همراه با تغییر در زیر و بمیِ نت باشد تا بتوان آن را در قالب تعریف ویبراتو از لحاظ موسیقیایی جای داد؛ در صورتی که در زمان حرکت دستِ نوازنده، لرزش ایجاد شده در نت به هیچ عنوان موجب تغییر در زیر و بمی نت نمی شود و افکت حاصل شده تنها نت مزبور را به قسمت های کوچک تری از لحاظ ارزش زمانی تقسیم می کند و فرکانس نت مربوطه ثابت باقی می ماند که این موضوع با تعریف ترمولو در موسیقی متناسب است و نمی توان نام ویبراتو بر روی آن نهاد.

اما چرا ترمولوی دست در نوازندگی مدرن نقش خیلی کم رنگ تری نسبت به نوازندگی قدیمی دارد؟ در واقع می توان این گونه اظهار داشت که افراد در شیوه نوازندگی مدرن به درک واقعی از ویبراتو دست یافته و آن را معنای واقعی اجرا می کنند. در حقیقت در شیوه نوازندگی مدرن، نوازنده به کمک اعضای داخلی بدن مانند عضلات حلق و حنجره، دیافراگم و یا زبان، لرزش یا نوسانی در نت ایجاد می کنند که این نوسان همراه با تغییر در زیر و بمی نت بوده و ویبراتو را به همان شکلی که در نوازندگی سازهایی مانند ویولن یا گیتار الکتریک شنیده ایم، اجرا می کنند.

لازم به ذکر است که این موضوع ربطی به نوع هارمونیکاهای سولو نواز نداشته و هم در مورد نوازندگان هارمونیکای کروماتیک و هم در مورد نوازندگان هارمونیکای دیاتونیک صدق می کند. به عنوان مثال اگر به اجرای نوازنده بزرگ هارمونیکای کروماتیک «فرانز اشمل» (Franz Chmel) و یا به اجرای نوازنده بزرگ هارمونیکای دیاتونیک، «هاوارد لیوی» (Howard Levy) دقت کنیم، خواهیم دید که در حین نوازندگی به صورت مکرر و گسترده ای از تکنیک ویبراتو استفاده کرده و با این کار یکی از نیازهای اساسی یک اجرای اُرکسترال را – به ویژه در آموزشگاه موسیقی کلاسیک و جَز – برآورده می سازند.

اما ویژگی های نوازندگی هارمونیکای مدرن به همین مورد ختم نشده و موارد بسیاری را می توان در این زمینه بر شمرد که از جمله آن ها می توان به استفاده مفیدتر و گسترده تری از آمباشور «پاکر» (Pucker) به جای شیوه قدیمی «تانگ بلاکینگ» (Tongue Blocking) اشاره کرد که توضیح در مورد این موضوع و اصطلاحات ذکر شده نیاز به نوشتاری جامع و تفصیلی دارد که در آینده بدان ها اشاره خواهم کرد.
*در تمامی قسمت های این نوشتار به جای استفاده از واژه سازدهنی، از واژه «هارمونیکا» (Harmonica) که معرف نام اصیل این ساز می باشد، استفاده گردیده است.



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 20
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 4 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

بسیاری از دست اندرکاران موسیقی بخصوص آنها که دستی در آهنگسازی دارند، با بداهه نوازی میانه خوبی ندارند، حتی برخی بداهه نوازی را معادل باز کردن دهان و صحبت کردن بدون فکر و برنامه از پیش تعیین شده می دانند. اما اگر نگاه کوتاهی به تاریخ موسیقی بیندازیم به دفعات با ماجراهای خلق آثار ارزشمند موسیقی بصورت بداهه برخورد خواهیم کرد.

در واقع اگر تنها به دو نکته توجه داشته باشیم، خواهیم دید که خلق آثار موسیقی بصورت بداهه نیز می تواند قابل احترام و یا حتی با ارزش تر از آثاری باشد که به روشهای آکادمیک خلق و تهیه شده اند. به این دو نکته توجه کنید:

i – بداهه نواز دانش و توانایی های یک آهنگساز تمام عیار و حرفه ای را دارد.

ii – بداهه نواز تمام مراحلی که آهنگساز معمولی باید بصورت آکادمیک در مدت زمان قابل ملاحظه ای طی کند تا به یک اثر هنری برسد را در ذهن خود می پروراند و در حین اجرای موسیقی طی کرده آنرا اجرا می کند.

بـاخ – Johann Sebastian Bach

باخ در زمان حیات شهرت چندانی در مقام آهنگساز نداشت و معمولا برچسب کهنگی سبک و از مد افتادگی به آثارش زده می شد. اما پس از یکصد سال با کشف آثار او و مشخص شدن ارزش هنری آنها، امروزه نه تنها او را بعنوان یک نابغه موسیقی می شناسند بلکه نام او بعنوان بزرگترین بداهه نواز اروپا شهرت جهانی دارد.

در تاریخ موسیقی آمده است که زمانی یکی از نوازندگان مشهور ارگ اهل کشور فرانسه برای مقابله با باخ به شهر آمده بود. اما او به محض شنیدن صدای ساز او از دور دست، هنگامی که تنها در حال گرم کردن خود برای مسابقه بود، بدون آنکه وارد کلیسا شود با قطار بعدی شهر را ترک کرد.

مهارت بداهه نوازی باخ، نقطه قوت آموزش هایش بود، او معمولا به منظور اینکه به شاگردانش معنای فی البداهه ساختن را به صورت عملی نشان دهد، معروف ترین آثارش را در چند نسخه متفاوت می نوشت و از شاگردانش می خواست که آنها را اجرا نماید. (از همین جا می توان به این نکته پی برد که بداهه نواز معمولا طرحی از موسیقی مورد نظر خود را در ذهن دارد و به هنگام اجرای آنرا بگونه ای متفاوت – از زوایای مختلف – می نوازد.)

موتزارت – Wolfgang Amadeus Mozart

حتی اگر تاریخ موسیقی را مطالعه نکنیم و تنها به تماشای فیلم Amadeus – با قبول مستند بودن – بسنده کنیم، بدون شک متوجه محبوبیت موتزارت بر خلاف باخ، در دوران زندگی اش خواهیم شد. اما موتزارت نیز در ابتدا در در مقام یک بداهه نواز، کسی که به سرعت می تواند ایده های موسیقی را پرورش داده و اجرا کند به شهرت رسید و بعدها با بزرگ تر شدن و پختگی در مقام آهنگساز و احیاناً نوازنده پیانو به شهرت رسید.

در قسمتی از زندگی موتزارت می خوانیم روزی قرار بر این بود که او به همراه کلمنتی (Muzio Clementi) در یک مسابقه نوازندگی پیانو در مقابل پاپ به نوازندگی بپردازند و جالب اینجا بود که قسمت انتهایی مسابقه، اجرای هم زمان بداهه نوازی توسط دو موسیقیدان مشهور زمانه بود.

بتهوون – Ludwig van Beethoven

بتهوون نیز همانند موتزرات در ابتدا بخصوص در وین شهرت آهنگسازی نداشت، اما در همان ایام بعنوان یک بداهه نواز بی مانند مورد تحسین قرار می گرفت. در واقع پس از گذشت ده سال کامل از محبوبیت او به عنوان یک بداهه نوازی برجسته در شهر وین، آوازه نبوغ او در موسیقی و آهنگسازی به تدریج به گوش جهانیان رسید. این هنرمند برجسته تا آخر عمر بسیاری از کارهای بزرگ خود را با بداهه نوازی تهیه کرد.

یکی از بزرگترین آرزوهای بتهوون ملاقات با موتزارت و شاگردی او بود ولی همانطور که می دانید متاسفانه این دو تنها یک بار در یک مهمانی با یکدیگر روبرو شدند و بتهوون از این تنها فرصت دیدار موتزارت استفاده کرد و از او خواست تا نت هایی برای بداهه نوازی در اختیارش قرار دهد. در همین زمان هنگامی که بتهوون به نوازندگی مشغول بود، موتزارت به همکارش توماس اتوود (Thomas Attwood آهنگساز و نوازنده ارگ انگلیسی) تاکید کرد “شهرت این جوان روزی زبانزد خاص و عام خواهد شد” .

شوبرت – Franz Schubert

علاقه بیش از حد شوبرت به آواز و موسیقی با کلام باعث شده بود که او نیز ابتدا بعنوان یک بداهه نواز ماهر پیانو در موسیقی مطرح شود. حتی در تاریخ می خوانیم که او بسیاری از اوقات در کافه ها و مراکز تجمع مردم به نواختن پیانو می پرداخت و آثاری که بتدریج در زمره کارهای او در آمدند را در همین ایام بصورت بداهه تجربه کرده بود.

شوپن – Fredric Chopin

شواهد زیادی در دست است که شوپن نیز بیشتر قطعات خود را بصورت بداهه و پشت ساز تنظیم نموده است، هر چند او به دلیل خصوصیات اخلاقی و روحی که داشت کمتر در جمع به بداهه نوازی می پرداخت و تنها در حضور دوستان و نزدیکان دست به اینکار می زد.

لیست – Franz Liszt

لیست به خوشگذارنی و تفریح بیش از حد مشهور بود و مشخصه بزرگ کنسرتهای او در این بود که در انتهای آنها با استفاده از تم های موسیقی های اجرا شده اقدام به بداهه نوازی می کرد. حتی هنگامی که برای اجرا به شهری دعوت می شد به سالن های موسیقی شهر می رفت تا با موسیقی آنها آشنا شود و بتواند به هنگام بداهه نوازی از تم های آشنای آنها استفاده کند.

برامس – Johannes Brahms

برامس در زمان کودکی از نوازندگی پیانو در رستوران ها مخارج زندگی خود را تامین می کرد. او این توانایی را داشت تا قطعات مشهوری را که در مکانهای مختلف وین می شنود بصورت بداهه اجرا کند و به همین علت نوازندگی او بسیار مورد توجه مخاطبین قرار داشت.

شهرت برامس هنگامی آغاز شد که شومان (Robert Schumann) در یکی از اجراهای سونات ویولن بتهوون که توسط برامس اجرا می شد، شرکت نمود. در آن اجرا به دلیل کوک نبودن پیانو، برامس برای اینکه بتواند با ویولن هم نوازی کند مجبور شد قطعه مورد نظر را در کلید دیگری بنوازد! (از مهمترین توانایی یک بداهه نواز تمام عیار اجرای قطعه بر روی هر کلیدی است.)

دبوسی – Claude Debussy

دبوسی بداهه نوازی را عمده مهارت هنری خود می شمرد و بارها اظهار کرده بود که کلیه خلاقیت هایش از طریق شنیداری صورت پذیرفته است. این نکته به خوبی در نحوه آرایش ملودی ها و استفاده از آکوردها در کارهای منتشر شده دبوسی مشهود است. او هموراه معتقد بود با عشقی که به صدای پرطنین دارد اجازه می دهد بداهه نوازی اجرای او را به جلو ببرد.

نتیجه گیری

در هر صورت با مطالعه تاریخ موسیقی و کنار هم قرار دادن قرائن، بنظر می رسد که می توان به این نتیجه رسید که نحوه خلق آثار موسیقی در گذشته بر خلاف امروز که بیشتر بر پایه روشها و مدلهای آکادمیک است بیشتر بر پایه بداهه نوازی استوار بوده است. تنها نکته ای که جای تاسف دارد آن است که در آن دوران امکان ضبط این بداهه نوازی ها تا مدتها وجود نداشته و تنها راه ماندگار کردن آنها، گردآوری این قطعات بصورت نت موسیقی بوده است.

متاسفانه آنچه امروز باعث شده تا قبول کردن این موضوع یعنی خلق آثار هنری بصورت بداهه نزد ما دشوار باشد، چیزی جز نفوذ تفکر مهندسی و سعی در ساختاردادن به نحوه خلق آثار هنری نبوده است. راه دور چرا برویم؛ لحظه ای به تاریخ موسیقی دستگاهی ایرانی توجه کنید، آیا هیچ فکر کرده اید که چرا هنوز پایه و اساس این سبک موسیقی ایرانی بر بداهه نوازی استوار است؟

بسیاری از کسانی که نمی خواهند بداهه نوازی کنند بیشتر بیم آنرا دارند هنگام اجرا نت غلطی را بزنند که بد صدا باشد و یا چنانچه با یک گروه مینوازند از این موضوع میترسند که از هارمونی گروه عقب یا جلو بیفتند.

به این نکات توجه کنید:

– در موسیقی Jazz اصلا” نگران زدن نت اشتباه نباید بود چون شما به محض اینکه احساس کردید نتی را اشتباه زدید با نیم پرده بالا یا پایین رفتن بدون شک میتونید حداقل به نتهای هفتم یا نهم یا سیزدهم و… هارمونی لحظه ای خواهید رسید.

– جدای از این موضوع اگر به کارهای افرادی مانند تلونیوس مانک (Thelonious Monk) گوش کرده باشید، متوجه خواهید شد که چنانچه کاربرد صحیح نت ها را بیاموزیم می توان به جرات گفت که اصلآ نت فالش (false) معنی ندارد و همه نتها در هر گامی قابل اجرا هستند.

– برای احتیاط بیشتر اگر در بداهه نوازی خیلی تجربه ندارید، سعی کنید شروع ها و فرودهای ملودیهای شما روی نت های اول، سوم، پنجم یا هفتم گام باشد، همین کافی است تا ملودی بداهه شما حداقل بد صدا نباشد.

– اگر حس کردید که از هارمونی عقب افتادید یا احیانا”‌ جلوتر هستید باز نگران نباشید چون معولا” هارمونی در سیکلهای ۴ یا ۸ یا ۱۲ یا ۱۶ میزانی تکرار می شود. لذا دست پاچه نشوید و با رعایت نکته پاراگراف بالا ادامه بدید تا به اول Progression برسید.

– تا اینجا شما مطمئن هستید که ملودی که میزنید بد صدا نیست خب این کافی نیست باید خوش صدا هم باشد. یک نکته مهم در خوش صدا بودن ملودی که هیچ ربطی به به خلاقیت ندارد، علاقه مردم به تکرار در موسیقی است. مردم دوست دارند یک جمله موسیقی را بیش از یکبار بشنوند پس هرگز سعی نکنید دائمآ ملودی های جدید اجرا کنید چون در پایان کار حتی یک ثانیه از موسیقی شما در ذهن هیچکس بجا نخواهد ماند.

– بالای ۸۰ درصد ملودی های موسیقی Jazz روی نتهای چنگ استوار شده است و اغلب کسانی که بداهه نوازی Jazz میکنند با این نتها حرکت میکنند تا روی یک نت مناسب فرود بیایند. پس سعی نکنید از بزرگان Jazz بزرگتر باشید بنابراین به همین نتهای چنگ قانع باشید و تمرینهای خود را با این نتها انجام بدید تا با تسلط بتوانید از آنها استفاده کنید.

در پایان بدانید که هیچ چیز به اندازه گوش کردن به موسیقی Jazz و تمرین همزمان هنگامی که موسیقی در حال پخش است نمیتواند قوه بداهه نوازی شما را پرورش دهد.

آموزشگاه موسیقی 



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی , آموزشگاه , موسیقی , آموزشگاه موسیقی پارسه ,
:: بازدید از این مطلب : 36
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 18 آذر 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

مجید بهبهانی:

ريتم در حقيقت ترجمه واژه Style است به معناي يك سبك يا الگوي موسيقايي كه به غلط در بين نوازندگان ايراني ريتم ناميده مي‌شود.

اما به هرحال منظور از استايل ( يا همان ريتم ) قطعه‌اي آهنگين شامل سازهاي مختلف است كه توسط سكوانسر دستگاه به طور خودكار نواخته مي‌شود و نوازنده با آكوردگيري تناليته آنرا تغيير مي‌دهد و در حقيقت از آن به عنوان اركستر همراهي كننده استفاده مي‌كند.

در بين كيبورد ارنجرها با افزايش تكنولوژي و قيمت دستگاه، ساختار استايل‌ها پيچيده‌تر مي‌شود تا آهنگ واقعي‌تر و متنوع‌تر برسد و شنونده باور كند كه اركستري واقعي، نوازنده كيبورد را همراهي مي‌كند.

در اغلب دستگاه‌ها يك استايل از بخش‌هاي مختلفي تشكيل شده است. اين بخش‌ها عمدتا عبارتند از:

در مدل‌هاي ارزان‌ قيمت يك سري استايل ثابت در دستگاه وجود دارد و نوازنده ملزم به استفاده از همان نمونه‌هاي پيش‌فرض است. براي مثال مي‌توان به دستگاه CASIO CT-680 اشاره نمود. كه از 110 استايل ثابت تشكيل شده و هر استايل از 6 بخش بنام‌هاي CODA, ENDING, FILL IN, BREAK, INTRO (LONG), INTRO تشكيل شده است.

اما در مدل‌هاي پيشرفته و گران‌قيمت‌تر دستگاه به نوازنده اجازه مي‌دهد، تا استايل را به سبك خود خلق كند و به اصطلاح دستگاه قابليت ريتم‌سازي دارد.

در بين دستگاه‌هايي كه قابليت خلق استايل دارند نيز تفاوت‌هاي چشمگيري وجود دارد، يكي از اين تفاوت‌ها تعداد قطعه‌هاي يك استايل است، براي مثال در كيبورد YAMAHA PSR-510 هر استايل از 7 بخش به شرح زير تشكيل شده:
INTRO, MAIN A, MAIN B, FILL IN 1, FILL IN 2 (*2), ENDING

تفاوت مهم‌تر در ساختار هر قطعه است، كه مثلا در دستگاه فوق هر يك از قطعات ذكر شده از 8 كانال به شرح زير تشكيل شده‌اند:
RHYTHM1, RHYTHM2, BASS, RHYTHMIC CHORD1, RHYTHMIC CHORD2, PAD CHORD, PHRASE1, PHRASE2

اين كانال‌ها معمولا بين يك تا چهار ميزان تكرار شونده دارند كه از آهنگساز خواسته مي‌شود تا خطوط درام و پركاشن را در طي اين ميزان‌ها نواخته و خطوط باس و همراهي كننده را تحت يك آكورد مشخص ( معمولا دو ماژور ) بنوازد. سپس كانال‌هاي نواخته شده توسط دستگاه ضبط مي‌شود و با روشن كردن ريتم،‌ ميزان‌هاي ضبط شده مرتب تكرار مي‌شوند.

هنگامي كه نوازنده آكورد را تغيير مي‌دهد، كانال‌هاي همراهي كننده با توجه به آكورد گرفته شده، از دو ماژور به آكورد مورد نظر تغيير مي‌يابند.

يكي از مشكلاتي كه در دستگاه‌هاي با قيمت متوسط وجود دارد، اين است كه فرايند تغيير آكورد يك حالت ثابت دارد، به عبارت ديگر اگر نوازنده آكورد "رمينور" را بنوازد، دستگاه دوماژور ضبط شده را به رمينور انتقال مي‌دهد و تفاوتي نمي‌كند كه نوازنده رمينور را با كدام نت‌ها نواخته است. ( يك آكورد را مي‌توان در قسمت‌هاي مختلف يك ساز با استفاده از نت‌هاي هم‌آهنگ نواخت ).

اين باعث مي‌شود كه تنوع آكوردها محدود شود و بعضا برخي آكوردها به طرز زيبايي انتقال پيدا نكنند.

دستگاه‌هاي پيشرفته اين مشكل را به شيوه‌هاي مختلفي حل كرده‌اند، براي مثال در KORG Pa80 يا Pa50 Sampler ساختار ريتم به صورت زير است:

همانطور كه گفته شد، به طور كلي بخش Style در اغلب كيبوردها از اجزاي زير تشكيل شده است:

الف تعدادي استايل يا ريتم‌‌هاي ثابت و يا قابل برنامه‌ريزي ( در صورتيكه دستگاه قابليت ريتم‌سازي داشته باشد )

ب) بخش‌هايي مانند Intro, Fill, Ending كه بخش‌هاي مختلف يك استايل يا ريتم را تشكيل مي‌دهند.

ج ) كانال‌هايي مانند Drum, Percussion, Bass, Accompaniment كه اجزاي بخش‌هاي بالا را تشكيل مي‌دهند.

همچنين گفته شد، كه با پيشرفته شدن دستگاه‌هاي مختلف تعداد اين اجزا بيشتر و قابليت برنامه‌ريزي آن‌ها گسترده تر مي‌شود.

اما ببينيم اين اجزا در KORG Pa80, Pa50 Sampler چگونه تعريف شده است:

در اين دستگاه به صورت پيش‌فرض حدود 304 استايل وجود دارد و 48 فضاي خالي براي خلق ريتم توسط آهنگساز در نظر گرفته شده است.

هر استايل از خود از ده بخش Variation 1,2,3,4, Intro 1,2, Fill 1,2, Ending 1,2 تشكيل شده است كه به هر يك از اين بخش‌ها اصطلاحا يك Style Element يا به طور خلاصه E مي‌گويند.

هر Style Element خود از اجزاي كوچكتري بنام Chord Variation يا به اختصار CV تشكيل شده است. نحوه تخصيص اين اجزاي به طوري است كه Variation1,2,3,4, از حداكثر شش CV و مابقي Style Elementها از دو CV تشكيل شده‌اند.

اما CVها چيستند، CV در حقيقت مجموعه‌اي از Track Sequenceها يا كانال‌هاي درام، پركاشن، باس و ... هستند. در ارنجر Pa80, Pa50 Sampler هر CV از هشت كانال بنام‌هاي DRUM, PERC, BASS, ACC1,2,3,4,5 تشكيل شده است.

بسيار خوب، اما كاربرد اين تركيب پيچيده چيست؟

همانگونه كه در بالا ذكر شد، در اكثر دستگاه‌ها هنگام ريتم‌سازي آهنگ‌ساز كانال‌هاي همراهي كننده را ( مثلا ACC1) تحت يك آكورد مشخص ( غالبا تركيبات دو ماژور ) ضبط مي‌كند و بعدها هنگامي كه نوازنده آكورد را در حين نواختن آهنگ تغيير مي‌دهد، دستگاه به طور خودكار آكورد ضبط شده را به وضعيت جديد تغيير مي‌دهد.

اما نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه انتقال آكوردها هميشه با مشكلاتي به همراه بوده است، براي مثال يك آكورد Dm7 را مي‌توان در قسمت‌هاي مختلف كيبورد نواخت، اما در روش انتقال ثابت فقط يك صدا از دستگاه توليد مي‌شود يا در هنگام ريتم‌سازي آكورد ماژور ضبط مي‌شود اما هنگام نوازندگي براي نواختن يك آكورد مينور انتقال با مشكلاتي روبروست.

اگرچه دستگاه‌هاي مختلف راه‌كارهايي را براي رفع اين مسائل تعبيه كرده اند اما در Pa80,Pa50 Sampler دستگاه اين قابليت را در اختيار شما قرار مي‌دهد، تا براي هر Style Element بين دو تا شش الگوي مختلف شامل دارم، پركاشن، باس، و پنچ خط همراهي كننده تهيه كنيد و دستگاه با توجه به نوع آكوردي كه مي‌نوازيد يكي از اين الگوها را بكار مي‌گيرد.

البته كرگ، اصراري بر اين ندارد كه شما هنگام ريتم سازي حتما شش Cv كامل براي هر Variation خود ضبط كنيد، اما توصيه مي‌كند براي بخش‌هاي Intro1 و Ending1 حتما دو الگوي CV يكي بصورت ماژور و يكي بصورت مينور ضبط نماييد.

آموزشگاه موسیقی 



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی,آموزشگاه,موسیقی,آموزشگاه موسیقی پارسه ,
:: بازدید از این مطلب : 42
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 13 آذر 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

موج نو

نویسنده:مجید بهبهانی

سالهاست که ساز کیبورد در ایران در ارکسترهای پاپ و مجالس و جنگهای شادی و ... به چشم می خورد و هنوز دید دوگانه ای نسبت به این ساز وجود دارد.

بسیاری از بزرگان موسیقی کشور، کیبورد را به عنوان یک ساز قبول ندارند و حتی در هنرستان و دانشکده های موسیقی ایران نیز رشته ای برای فراگیری این ساز وجود ندارد و اساتید موسیقی ایران عمدتاً معتقدند که برای نوازندگی کیبورد باید پیانو را فرا گرفت و سپس تکنیکهای پیانو را روی کیبورد پیاده کرد.

این دید ناشی از این است که کیبورد را سازی غیر مستقل و مشتق شده از پیانو می دانند و معتقدند که بهترین مسیر برای یادگیری نوازندگی کیبورد، همان یادگیری پیانو است. باز این دیدگاه خیلی بهتر از دیدگاه عامیانه است که تصور می کنند کیبورد (به زعم آنان ارگ) همه چیز را خودش اجرا می کند و نوازنده فقطstop/stat می کند (چیزی شبیه کار Dj).بد نیست با نگاهی به تاریخچه کیبورد و شناسایی نسلهای این ساز، کمی بیشتر با آن آشنا شویم و علت این دیدگاه ها را بررسی کنیم.

میدانیم که ارگ (Organ) از مهمترین سازهای قرون وسطی (1000 – 1450) است که بسیاری از علوم مهم موسیقی مانند گام و فواصل تمپره، کنترپوان، بافت های هموفونیک و پولی فونیک و هارمونی و... بر روی این ساز و توسط نوازندگان این ساز شکل گرفت.

سخت ترین نت خوانی مربوط به ساز ارگ بوده که بر روی سه خط حامل (خط پایین برای پدالهای باس، خط وسط برای دست چپ و خط بالا برای دست راست) نوشته می شد. وسعت این ساز چیزی در حدود 5/9 اکتاو (دو اکتاو بیشتر از پیانو های امروزی) بوده است.

از سال 1709 که پیانو توسط کریستوفری اختراع گردید، بسیاری از ارگ نوازان به نوازندگی پیانو پرداختند و تکنیکهای چند صد ساله ارگ را به پیانو منتقل نمودند. بسیاری از آثار یوهان سباستیان باخ (ارگ نواز و آهنگساز شهیر آلمانی) که امروزه با پیانو نواخته می شوند، برای ارگ (و حتی قبل از اختراع پیانو) نوشته شده بودند.

با اختراع ساز پیانو و ورود به دوره های کلاسیک و رمانتیک، پیانو شدیداً مورد توجه نوازندگان و آهنگسازان قرار گرفت و نقش ارگ که مهمترین ساز تا آن دوره بود کمرنگ شد و این روند تا سال 1934 که لارنس هاموند ارگ برقی خود به نامHammond organ را ارائه کرد، ادامه داشت.

در آن سالهااز طرفی نوازندگی پیانو به سبب تلاش بزرگانی مثل چرنی(1791 – 1857)، لیست (1811 –1886)، شوپن (1810 – 1849) و ... به اوج خود رسیده بود و از طرفی موسیقی جاز از سال 1920 شروع به رشد کرده بود و ساز ارگ به خاطر قابلیتهای زیاد و قدرت مانور بالایش محبوبیتی در میان نوازندگان پیدا کرده بود. از طرف دیگر تب استفاده از وسایل برقی در اروپا و آمریکا در حال گسترش بود و داشتن وسایل برقی را نشان مدرنیته و اشرافیت می دانستند. و همه این عوامل در محبوبیت و فراگیر شدن ارگهای برقی سهیم بودند.

از سال 1934 که ارگهای هاموند به بازار آمد گروه‌های موسیقی گاسپل (که موضوع اصلی آنها باورهای زندگی مذهبی مسیحیان بود) از این ساز استقبال کردند و جیمی اسمیت، نابغه موسیقی جاز که در ابتدا پیانیست بود این ساز را وارد موسیقی جاز کرد. این نسل اول ارگهای الکترونیکی بود که نوازندگان آن عمدتاً یا پیانیست بودند و یا همان ارگ نوزان مکتب قدیم بوده‌اند که به دلیل تنوع صدای ارگ‌های برقی و تهیه آسان آن به این ساز روی آورده بودند (ارگ‌های قدیمی بسیار بزرگ و پیچیده و غیرقابل حمل و گران بودند). نسل دوم ارگ‌های الکترونیکی که کیبورد نامیده می‌شوند امکانات بیشتری را در اختیار نوازنده قرار می‌دادند.

وجود صداهای مختلف، ریتم‌های متنوع، آکوردها و همراهی‌های اتوماتیک و امکان خلق صداهای جدید و غیرواقعی از جمله امکاناتی است که این کیبوردها در اختیار نوازنده قرار می‌داد و بنابراین نوازنده مجبور بود علاوه بر نوازندگی‌ روی کلاویه‌ها، طرز کار ساز و استفاده از آبشن‌های مختلف را نیز بیاموزد.

در این دوره، نوازندگان به دلیل رویارویی با صداهای جدید و امکانات غیرقابل تصوری که ساز کیبورد به آنها ارائه می‌کرد، دچار نوعی شیفتگی شدند و به طرز افراطی از صداها و افکت‌های غیرطبیعی در کارهایشان استفاده می‌کردند. گاه همه هدفشان خلق صداهای جدید و عجیب بوده و سیتی‌سایزرها نیز این امکان را به آنها می‌دادند.گاه دیده می‌شد که در کنسرت‌ها و اجراهای زنده، نوازنده کیبورد، قطعه را از پیش در حافظه دستگاه قرار می‌داد و در هنگام اجرا کار خاصی انجام نمی‌داد.

در حقیقت نوازندگان کیبورد نسل دوم بیشتر دچار نوعی تکنولوژی‌زدگی و سوءاستفاده از امکانات کیبورد و گاه عوام فریبی بودند. کافیست نگاهی به کلیپ‌های موسیقی چند دهه پیش بیندازیم و ببینیم که نوازندگان کیبورد چگونه با حرکات نمایشی قصد بزرگنمایی کار خود و گاه را دارند. این نسل هرگز قدرت نوازندگی نسل قبلی خود را نداشته و دچار ابتذال و انحرافات زیادی شده است. اغلب اوقات سعی می‌کردند تا به وسیله کیبورد کاری کنند که در توان سازهای دیگر نباشد. گاه در استفاده از صدای یک ساز، از گستره صوتی آن خارج می‌شدند و یا تکنیک‌هایی که در توان اجرای آن ساز نبود را با آن اجرا می‌کردند و هر نوع بدعت‌گذاری را خلاقیت می‌نامیدند.

آنها بیشتر از اینکه روی تکنیک و نوازندگی خود کار کنند، روی کار با دستگاه و ترکیب صداها و افکتها و ... کار می کردند.با پیشرفت تکنولوژی و علم صدابرداری و ورود سمبل‌ها به عرضه موسیقی و تکراری شدن و فروکش کردن تب موسیقی الکترونیک خیال‌پردازانه و ظهورsample player ها که نسل بعدی سینتی‌سایزرها بودند نوازندگانی پا به عرصه گذاشتند که گویا از نوازندگی نسل قبل خود خسته و عاصی بودند.آنها برای استفاده بهتر از صداهای مختلف به مطالعه ارکستراسیون و سازشناسی پرداختند و بجای به استهزاء گرفتن سازهای دیگر، به گوش کردن دقیق‌تر آن سازها پرداختند. برای آنها، کیفیت اجرا و موزیکالیته از هرچیز دیگری مهمتر بود.

موارد مهمی که سال‌ها بود که جدی گرفته نمی‌شد دوباره اهمیت پیدا کرد و کتاب‌هایی برای بسط و گسترش تکنیک‌های کیبورد تالیف گردید، نوازندگان نسل سوم با بهره‌گیری از تکنیک‌های جدّ خود (ارگ) و تکنولوژی جدید، شیوه‌ای نو در نوازندگی را بنا نهادند و وابستگی خود را به پیانو قطع کردند (گرچه تکنیک‌های پیانو از همان ابتدا از ارگ به عاریت گرفته شده بود).

امکانات بسیار زیاد دستگاه و صداهای بسیار طبیعی و کلاویه‌های حساس کیبوردهای جدید نوازنده را مجبور کرده است تا برای استفاده درست از آنها، علومی مثل سازشناسی ریتم‌شناسی، سبک‌شناسی، هارمونی و ... را نیز در کنار نوازندگی روی کلاویه‌ها، فرا بگیرد.مثلاً برای اجرای یک قطعه گیتار فلامنکو روی کیبورد، نوازنده باید با گیتار فلامنکو، تکنیکهای رایج آن، ریتمهای فلامنکو و ... آشنا باشد و یا مثلاً برای نوازندگی بالابان (دودوک) باید علاوه بر آشنایی با این ساز بتواند از امکاناتی نظیر پدال دمپر، پیچ بند (pitch bend)، لایت بند (light bend)، حساسیت لمس کلاویه (tuch sensivity) و ... به خوبی استفاده کند که این نیازمند داشتن گوشی قوی و حساس و دقت و توان اجرایی بالا می باشد.

به همین دلیل است که در اکثر ارکسترهای پاپ امروزی، نوازنده کیبورد، رهبر و یا سرپرست گروه است.یک نوازنده نسل سوم کیبورد این قابلیت را دارد (باید داشته باشد) که اگر در یک ارکستر مثلاً نوازنده گیتار بیس مشکلی برایش پیش آمد و در اجرا حاضر نشد، (نوازنده کیبورد) نقش او را دقیقاً اجرا کند.

در کشورهایی که دید بازتری نسبت به موسیقی دارند، سالهاست که نوازندگی کیبورد را در رشته های خود جای داده و برای آن کتب و سرفصل های آموزشی تعیین نموده اند ( دانشگاه ها و آکادمی هایی مثلBerkeley ، Mel bay،Trinity و ...).در ایران نیز موج جدیدی از نوازندگان نسل سوم کیبورد در حال شکل گیری است که شاید بتوان گفت بیشتر پیرو نوازندگان نسل اول (نوازندگان سبک جاز) هستند و البته راه زیادی برای رسیدن به استانداردهای نسل سوم ندارند چرا که ایران نسل دوم نوازندگی کیبورد را بهتر از هرکجای دیگر دنیا تجربه کرده است و می توان آینده خوبی را برای نوازندگی کیبورد در ایران پیشبینی کرد، البته این در حالی است که در ایران هنوز کیبورد و ارگ را یکی می دانند.

آموزشگاه موسیقی 



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی,آموزشگاه,موسیقی,آموزشگاه موسیقی پارسه ,
:: بازدید از این مطلب : 73
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 29 آبان 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

چکیده

درباره تاثیر موسیقی در خلقیات کودکان، پژوهش های متعددی در اقصی نقاط جهان صورت گرفته است که متاسفانه این پژوهش ها کمتر در ایران مورد توجه قرار گرفته است. اکثر کودکان از همان آغاز زندگی با لالایی مادرانشان با موسیقی آشنا می‌شود و به صورت ناخودآگاه این آوا در ذهنشان تاثیر می‌گذارد؛ کودک تمایل به آهنگ‌ها و ریتم‌ها نشان می‌دهد و از آنها تاثیر می‌پذیرد. در خارج از این فضا، موسیقی مناسب در کودکستان‌ها محیط جذابی را برای کودکان به ارمغان می‌آورد.

بر اساس آزمایش های متعددی که انجام گرفته است، خلاقیت یکی از مقوله‌هایی است که از موسیقی تاثیر می‌پذیرد؛ کودکانی که با موسیقی بزرگ می‌شوند؛ خلاق‌تر هستند و این خلاقیت در طول دورهای مختلف زندگی آنها نمایان می‌شود.

مقدمه

شواهدی وجود دارد که جنین در رحم مادر در برابر موسیقی واکنش نشان می دهد. صداهای بلند باعث جهیدن و پریدن جنین می‌شود. البته صدا و موسیقی یادگیری های دیگری نیز برای جنین به همراه دارد و زمانی که صداهای بلند تکرار شوند، جنین به آن عادت کرده واکنش کمتری در برابر آن نشان می‌دهد. اینکه پخش صدای بلند برای جنین کار درستی است یا خیر، مطلب دیگری است و اینکه نوزاد موسیقی لالایی را دوست دارد به این معنی نیست که پخش مداوم موسیقی لالایی در رشد او اثر می‌گذارد و برای او مفید است. مخالفت هایی نیز در مورد پخش مداوم موسیقی برای جنین و نوزاد وجود دارد. (جنسن، ۱۳۸۶: ۴۲)

با وجود آنکه غایت موسیقی هماهنگی بین آواهاست، می‌تواند احساساتی را بر انگیزد یا آنها را تصویر کند. موسیقی خوب زیباست و شنونده با درک آن می‌تواند تحت تاثیر عمیق قرار بگیرد؛ درکی که از طریق دریافت شکل کلی اثر و روابط ملودیک، هارمونیک، ساز بندی و رتیم قابل دستیابی است. در موسیقی حالات مختلفی نهفته است: خلاقیت، ابداع، قدرت، ضعف، شتاب، کندی و… دقیقاً مثل حالات مختلف روحی انسان. موسیقی قادر به بیان عشق، نفرت، خوشحالی، غم و… نیست. آنچه که آدمی از آن به عنوان بیان احساس در موسیقی می جوید. تطابق حالات خود با کیفیت‌‌‌‌های خاص در موسیقی در هر لحظه است و این ربطی به زیبایی ندارد. (یثربی، ۱۳۸۳: ۴۹ – ۴۸).

موسیقی هایی که از روی برنامه و اصول ساخته شده باشند موجب بروز خلاقیت‌ها در دیگر هنرها نیز می‌شوند.
در این بخش و به منظور دست یافتن به موسیقی خلاق فعالیت های زیر پیشنهاد می‌شود:
فعالیت ۱: اولین فعالیت برای تعلیم موسیقی به کودکان آشنا ساختن آنها با مفاهیمی نظیر الفبای موسیقی، ریتم، هارمونی و ملودی است. برای این کار توصیه می شود حتماً از کارشناس موسیقی استفاده شود.

فعالیت ۲: برای ترغیب کردن به فعالیت موسیقی، فیلم های مناسبی را برایشان نمایش دهید یا برای آنها امکان بازدید از مراکز هنری موسیقی را فراهم کنید. تجربه دیدن یا آشنایی نزدیک با افراد اهل موسیقی برای آنها بسیار مفید است.

فعالیت ۳: گام بعدی این است که کودکان را با اصوات و ملودی های موسیقی آشنا سازید. در این مورد پیشنهاد می‌شود برای کودکان موسیقی مناسب پخش یا نواخته شود تا به این وسیله آنها به شنیدن اصوات موسیقی و عادت کنند. ممکن است که ابتدا تشخیص اصوات غیر ممکن باشد، اما مشکل تا حد زیادی با تمرین و گوش دادن مرتفع می شود.

فعالیت ۴: به عنوان اولین تجربه به کودکان فرصت دهید تا ابزار موسیقی مورد نظرشان را انتخاب و با آنها تمرین کنند.

فعالیت ۵: به عنوان یک فعالیت توصیه می‌شود کودکان ادوات پیچیده موسیقی را ببینند و حتی آنها را لمس کنند و در صورتی که امکان پذیر باشد قطعاتی را با صدای آنها بشنود. اما ابتدا آنان را با ابزارهای بسیار ساده نظیر سنتورهای چوبی، سازهای دهنی، ملودیکا‌ و پیانو کوچک تمرین دهید.

فعالیت ۶: پس از کسب آمادگی برای نواختن موسیقی به کودکان فرصت دهید تا ملودی های ساده بنوازد.

فعالیت ۷: اگر تعدادی از کودکان مایل به تک نوازی ابتکاری بودند بدون آن که فرصت‌های دیگران از دست برود به آنها فرصت دهید تا چنین کاری را انجام دهند. حتی کودکان را برای ابتکار تشویق و ترغیب کنید.

فعالیت ۸: در جلسات نظری موسیقی که کودکان با مفاهیم و الفبای آن آشنا می‌شوند، امکان تمرین الفبای موسیقی را فراهم آورید. بهتر است از کودکان بخواهید به تدریج نوشتن نت یک قطعه ساده موسیقی را تمرین کنند.

فعالیت ۹: برای کودکانی که علاقه ای به موسیقی نشان نمی‌دهند، بهترین روش طراحی یک بازی است که در آن کودک به ابزار موسیقی علاقمند شده و با آن ارتباط برقرار کند مثلاً اجرای یک نمایش تئاتر که کودک در آن به نواختن ساده یک ساز بپردازد.

فعالیت ۱۰: سایر فعالیت ها را شما با هنرمندی خاص خودتان طرحی کنید. یادتان باشد در آموزش موسیقی، کودک فقط تمرین می کند و می‌آموزد. خلاقیت در همۀ مورد پس از تسلط نسبی بر ابزار و مفاهیم موسیقی امکان بروز خواهدداشت. (پیرخائفی، ۱۳۸۴: ۲۶۲). برنامه‌ریزی منظم و منسجم کمک زیادی در آموزش موسیقی و همچنین درک موسیقی می‌کند.

ارتباط با یک قطعه موسیقی قدرتمند در زمان‌های خاصی از روز، حتی به مدت کوتاهی در روز می‌تواند باعث ایجاد چنین واکنشهایی شود. شاید انرژی و قدرت حرکتی که در ارتعاشات یک قطعه موسیقی وجود دارد باعث تحریک و سرزندگی ما شود یا شاید انتخاب درست و اندیشمندانۀ ما در قطعات موسیقی است که باعث ارتقای روحی ما می‌شود. (کانتلو، ۱۳۸۴: ۲۷-۲۶). در انتخاب موسیقی باید نهایت دقت را به خرج دهیم. یک موسیقی خوب حالمان را خوب و بالعکس یک موسیقی بی‌کیفیت حالمان را به همان اندازه خراب می‌کند. توصیه می‌شود در انتخاب‌هایمان دقت به عمل آوریم تا از موسیقی نهایت لذت و بهره برداری را ببریم.

مانند ریاضیات، موسیقی نیز یک زبان مشترک جهانی با روش های نمادی برای معرفی و ارایه به جهان است و مانند ریاضیات، موسیقی نیز باعث ارتباط ما با دیگران می‌شود، ضمن اینکه به بینش و نگرش افراد نیز روشنی می بخشد. ولی موسیقی ویژگی خاصی نیز دارد و در رفع نیازها به افراد کمک می کند. موسیقی باعث گسترش درک ما از دیگران و بیان سالم عواطف و احساسات می شود. موسیقی باعث ارتقا و شادی روح می‌گردد. موسیقی در کارهای علمی و آموزشی، مهارت های درکی و حرکتی و مهارت های اجتماعی به انسان کمک می‌نماید و کیفیت‌هایی را در افراد ایجاد می‌کند که معرف فرهنگ، تجسمات، مردم و جامعه، انرژی و خلاقیت می‌باشند، کیفیت هایی که در قرن حاضر به آنها نیز مبرم داریم. (جنسن، ۱۳۸۶: ۹).

موسیقی به علت دارا بودن زبانی مبهم و استعاری، ذهن انسان را به سوی دلالت های ضمنی و معنایی سوق می‌دهد. کودکی که با موسیقی مناسب و متناسب با سن بزرگ می‌شود. دلالت های معنایی گاهی در نقاشی کودک نمایان می‌شود و گاهی در بزرگسالی پا به عرصۀ ظهور می‌گذارد. این دلالت‌ها کودک را نسبت به همسالانش خلاق‌تر می‌کند و در همۀ جنبه‌ها نمایان می‌شود.

اهمیت آموزش موسیقی

اهمیت آموزش موسیقی در طول سال‌های اولیه زندگی از زمان جنگ جهانی دوم آغاز شد. پژوهش‌ها (برای مثال پیلزبزی ۱۹۵۸- ۱۹۳۷؛ مورهد و پاند، ۱۹۷۷) اولین گام‌ها را در زمینۀ تحقیق در باب زندگی کودکان موزیکال در پیش از دبستان را برداشتند و ما را از طبیعت خود به خودی رفتار و موسیقیایی آنها آگاه کردند. کودکانی که آموزش موسیقی را قبل از پنج سالگی شروع می‌کنند تغییرات و رشد وسیعی در منطقه مغز که مربوط به حواس پنجگانه است، به وجود می‌آید.

گوش کردن به سازهای ساده به خصوص در حدود یک سالگی، اهمیت زیادی دارد. بچه‌ها را تشویق کنید که همراه شما این سازها را بنوازند تا احساس رقابت نمایید. اگر همراه با نواختن این سازها، یک قطع موسیقی نیز به عنوان موسیقی زمینه برای الهام گرفتن آنها پخش کنید.

مغز آنها زمینۀ خلاقیت بیشتری خواهد داشت در این سن می‌توان کودکان را با آواز خواندن و همین طور حرکات رقص مانند؛ چرخیدن، پریدن، تکان دادن سر ودست و راه رفتن همراه با ضربات موسیقی آشنا کرد. به خصوص راه رفتن با ضربات موسیقی می‌تواند در درگیر کردن و یکپارچه کردن جسم و روح و ذهن کودک کمک نماید. (جنسن، ۱۳۸۶: ۴۵، ۴۶). در این سن باید توجه کرد که واکنش کودک به صداهای مختلف چگونه است و با توجه به نیاز کودکان برای آنها موسیقی پخش کرد.

شیوۀ آشنایی کودکان با موسیقی

موسیقی از جمله فعالیت هایی است که شاید به طور مستقیم توانایی کلامی در آن دخالتی نداشته باشد. با این توصیف، موسیقی نیز دارای زبان خاصی است که ریتم و آهنگ بر اساس آن تولید و ابداع می شود. در دنیای خلاقیت این قابلیت کاملاً به ذهن خلاق وابسته است؛ اگر ذهن از قابلیت تولید و ترکیب خلاقی برخوردار نباشد قادر به تولید ریتم، ملودی و هارمونی در موسیقی نخواهد بود.

پس همانند نقاشی، نویسندگی، شعر و موسیقی را باید محصول خلاقانه ذهن به شمار آورد. آنچه از این فعالیت در دوران کودکی انتظار می‌رود، موسیقیدان یا آهنگساز شدن کودک نیست. بلکه آشنا ساختن کودک با یکی از خلاق ترین فعالیت‌ها یعنی موسیقی است. در این رابطه آشنایی کودکان با سازهای موسیقی نظیر پیانو، سنتورهای چوبی، فلوت، ملودیها و نظایر این ها از یک طرف و آشنا شدن با مفاهیم موسیقی از طرف دیگر تجربه خوبی را نصیب آنها می‌سازد.

با این وصف توصیه می‌شود در فعالیت موسیقی حتماً از تعلیمات فردی آگاه و مطلع(کارشناس موسیقی) بهره گرفته شود و بدون برنامه و صرفاً به منظور پر کردن وقت، ادوات موسیقی در اختیار کودکان قرار نگیرد. همان طور که خانوم بارنز(۱۹۸۸) نیز اشاره کرده اند تعلیم موسیقی به کودکان باید هدفمند و مبتنی بر برنامه باشد. در این صورت می‌توان امیدوار بود موسیقی به فعالیتی خلاقانه تبدیل شود.

نقش موسیقی در خلاقیت کودک

بعضی از محققان اعتقاد دارند که خلاقیت توسط موسیقی تقویت می‌شود، ولی سبک‌های مختلف موسیقی بر روی افراد اثرات متفاوت می‌گذارند. دلیلش این است که موسیقی وابستگی زیادی به وضعیت روحی و روانی افراد دارد و خلاقیت در طول زمان پیشرفت می‌کند. به هر حال در مطالعاتی که انجام شده، مشخص گردیده که آموزش موسیقی به مدت یک سال خلاقیت را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. یکی از این مطالعات به این صورت انجام گرفته که دانش آموزان یک کلاس به مدت یک سال روزی سی دقیقه آموزش موسیقی گرفتند در حالی که دانش آموزان کلاس دیگر در همان زمینه، آموزش موسیقی نگرفتند.

یک سال بعد از هر دو گروه آزمایش «قدرت درک» و «خلاقیت» به عمل آمد. نتیجۀ تحقیق از ارزش برنامه‌های بلند مدت موسیقی به ویژه در زمینۀ تجسمات که عنصر اصلی خلاقیت به حساب می‌آید، حمایت کرد. (جنسن، ۱۳۸۶: ۶۸) در محیطی که موسیقی مناسب برای کودک پخش می شود، او آرام است و خلاقیتش با نواها، بیشتر عیان می‌شود. کودک با موسیقی مناسب دست به خلاقیت در درست کردن اصوات موسیقی، اشکال هندسی، نقاشی و. . . می‌زند.

یکی از مقاصد هنر این است که به ما کمک کند تا الگوهای بیشتری را در ذهنمان ذخیره و انبار کنیم. هنر، الگوهای تجربه را چنان شفاف و متبلور می‌سازد که بتوانیم آنها را جذب کنیم، بی‌آنکه مجبور باشیم به کمک فرآیند کُند استقرا یا استنتاج با آنها سر و کله بزنیم و آنها را بیاموزیم. هنر هم چنین طیفی از تجربه‌ها را در اختیارمان قرار می‌دهد، به طوری که بدون هنر هرگز چنین تجربه‌هایی نمی‌داشتیم. به تعبیری هنر یک ماشین زندگی شتاب گرفته است. ( دوبونو، ۱۳۷۸: ۶۹).

در هنگام کودکی، با لالایی لطیفی که مادران برایمان می خوانند به خواب می رویم. هنگامی که به کودکستان و دورۀ پیش دبستانی می رویم، حروف الفبا را به همراه موسیقی یاد می‌گیریم و موسیقی در یادگیری الفبا، حتی گرامر، کمک زیادی به آموزش می کند. بچه ها، جدول ضرب را نیز با موسیقی و ریتم، آسان‌تر یاد می‌گیرند (موکی، ۱۳۸۴: ۸۷). از آنجایی که کودکان تخیل قدرتمندی دارند، با موسیقی مناسب، این تخیل پررنگ‌تر می‌شود و موجب شکوفایی خلاقیت در نوجوانی می‌شود. چون موسیقی از بی‌نهایت نت ساخته می‌شود، پس به اندازۀ بی‌نهایت هم خلاقیت در ذهن رسوب می‌کند که در مواقع حساس به صورت ناخودآگاه از ذهن تراوش می‌کند و باعث خلق چیزی می‌گردد.

شواهد عینی نشان می دهد، زمانی که بتوان از موسیقی و هنرهای مربوط به آن به طور صحیح استفاده کرد، می‌توانند در آموزش و یادگیری و همچنین خلاقیت اثرات مثبت و منافع بلند مدت داشته باشند. تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است به خاطر وسعت و به خاطر وسعت و عمق خود، حمایت قابل توجهی از این نتایج و اثرات می‌کنند. (جنسن، ۱۳۸۶: ۷). موسیقی مناسب به کودکان کمک می‌کند که هیجانات خود را تخلیه کنند. از آنجا که کودک منبع هیجانات مختلف است، موسیقی مناسب باعث می‌شود تا کودک پس از تخلیه هیجان به آرامش دست یابد و پس از آن دست به ابتکار و خلاقیت بزند.

بسیاری از مردم کوشش جسمی را کاری آسان می یابند. با وجود این تعداد کمی هستند که به کوشش فکری مبادرت می‌نمایند. چنین تضادی این مطلب را توجیه می‌کند که چرا بسیاری از ما خیلی کمتر از آنچه قادر به خلاقیت هستیم، خلاقیم. این مساله در مورد هنر نیز صحیح است. از آنجا که استعداد یک فرد ثابت است، این زیر و بم ها باید صرفاً زیروبم‌های انرژی باشند- حقیقتی که به اثبات این مطلب کمک می‌کند، که تا چه حد زیادی باروری خلاقیت ما به کوشش آگاهانه بستگی دارد. (اسبوران، ۱۳۶۸: ۱۶۵) امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند.

نتیجه‌گیری

کودک زمانی که در رحم مادر است با موسیقی قلب و تنفس‌های مادرش زندگی را شروع می‌کند. لالایی برای کودکان شبیه به جادوست، لالایی مادران می‌تواند موجب خواب توام با آرامش برای کودک باشد، و آواز پر شور پدر می‌تواند برای تمام اعضای خانواده آرامش را نوید دهد.

کودک از همان آغاز با لالایی مادرش اخت می‌گیرد. این کار باعث می‌شود تا خودش نیز از مادرش تلقید کند و برای عروسکش لالایی بخواند. گهگاهی نیز خلاقیت به خرج می‌دهد و از خودش لالایی را می‌سازد و می‌خواند.

موسیقی و ترانه‌های کودکانه آن قدر اهمیت فراوانی دارد که وقتی کودکان کم رو و خجالتی ترانه‌ها را می‌خوانند، به اعتماد به نفس بیشتری دست می‌یابند. اعتماد به نفس بالا هم باعث بروز خلاقیت در کودک می‌شود.

بارها مشاهده شده است که کودکان پرخاشگر و بد رفتار نیز با پخش موسیقی به آرامش می‌رسند و رفتار و ادراک خود را کنترل می‌کنند.

با توجه به موارد ذکر شده، موسیقی فواید زیادی برای کودکان دارد؛ از جمله ایجاد ذهن خلاق، بالا بردن قدرت درک، بالا بردن اعتماد به نفس، بالا بردن مهارتهای حرکتی، برنامه ریزی، خوش اخلاق بار آوردن، کاهش استرس و از بین بردن کم رویی.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی,آموزشگاه,موسیقی,آموزشگاه موسیقی پارسه ,
:: بازدید از این مطلب : 54
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 آبان 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

سازهای کیبوردی از سه قرن قبل از میلاد مسیح هم وجود داشته اند که به ارگ های لوله ای تکامل پیدا کردند تا بعدهعا که به سازهای قابل حمل نظیر پورتیتو و ارگ پوزیتیو رسیدند. سازهای کلاویکورد و هارپسیکورد در قرن چهاردهم ساخته شدند. زمانی که تکنولوژی بهبود یافت کیبوردهای پیچیده تر ساخته شدند. شامل کیبورد و ارگ 12 صدایی که هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد. در ابتدا صفحه کیبورد یک ساز، فقط می توانست یک مقدار خاص صدا تولید کند. در قرن هجدهم پیانوفورت اختراع شد که طریقه جدیدی از کنترل میزان و شدت صدا را توسط میزان فشار اعمال شده توسط فشار دادن کلید را ارائه می کرد.

قدم بعدی طراحی تکنولوژی صدای الکترونیک بود. اولین ساز، دنیس دور بود که توسط واکلاو پروکاپ داویس در سال 1753 ساخته شده بود. این ارگ (کیبورد) با 700 سیم موقتا الکترونیک شده بود تا کیفیت صوتی آن را تقویت کند. 7 سال بعد جین بپتایس، کلاوسین الکتریک را درست کرد. این ارگ و کیبورد موسیقی با پلاکترا و فعالی سازی توسط الکتریسیته ارائه شده بود.

هر دو این ارگ ها از الکتریسیته برای تولید صدا استفاده نمی کردند. الیشا گری یک ساز موسیقی الکترونیک به نام تلگراف موزیکال اختراع نمود. این ارگ از ارتعاش مدار الکترومغناطیس، صدا تولید می کند. او یک اوسیلاتور (نوسانگر) تک نت ابتدایی برای آن ارائه کرد. در قدم بعدی او یک بلندگو شامل دیافرام برای قابل شنیده شدن دیتا به آن اضافه کرد.

در سال 1906 ، لی دی فارست، ترایود الکترونیک والو را اختراع کرد. در 1915 او اولین ساز لامپ خلاء، پیانوی صوتی را اختراع کرد. تا زمان اختراع ترانزیستور، لامپ خلاء جزئی ضروری در سازهای الکترونیک بود.

در سال 1935 ، ارگ اسطوره ای همند معرفی شد. این ارگ قادر به تولید صداهای پلی فونی و چندصدایی بود. توسعه های بیشتری در صنعت ارگ و کیبورد توسط “موسیقی ساز چمبرلین” در سال های 1940 و ملوترون در اوایل سالهای 1950 انجام شد.

اولین قدم بسوی پیانو الکترونیک توسط رودز با پری پیانو برداشته شد. یک ساز سه و نیم اکتاو. نسل بعدی این ساز قادر به انجام خود تقویت سازی صدا بود. در سال 1955 کمپانی وارلیتزر اولین پیانوی الکتریک را بنام 100 عرضه نمود.

اختراعات سینتی سایزرهای موسیقی در سالهای 1960 قدمی به سوی ارگ مدرن امروزی بود. هرچه تکنولوژی توسعه بیشتری یافت، سینتی سایزرهای بزرگ به سازهای قابل حملی تبدیل شدند که می توانستند در اجراهای زنده نیز بکار برده شوند.

این امر از سال 1964 وقتی باب موگ سینتی سایزر موگ خود را تولید می کرد، شروع شد. این سینتی سایزر کلیدهای خودش را نداشت ولی نسل بعدی با کیبوردهای سرخود مجهز شدند. این ارگ (کیبورد) مونوفونیک بود و فقط قادر به تولید یک نت در یک زمان واحد بود. بعضی از سازها مانند EML 101 و ARP Odyssey و موگ سونیک 6 پلی فونی بوند که به این معناست که می توانستند بیشتر از یک یا دو و یا بیشتر کلید را همزمان با آنها فشرد و صدا تولید کرد. نسل های بعدی ارگ های الکترونیک تلفیقی از مدارهای ارگ و سینتی سایزرها بودند. مانند پولی موگ ، Opus 3 و آرپ آمنی.

ساخت رابط دیجیتال سازهای موسیقی MIDI به عنوان یک استاندارد برای انتقال کدهای دیجیتال تحول بزرگی در تکنولوژی ارگ ها و کیبورد ها به وجود آورد.

طبقه بندی ارگ

بعضی از سازندگان و فروشندگان، محصولات ارگ و کیبورد خود را در این گروه بندی های زیر تقسیم می کنند :

دیجیتال پیانو : یک ارگ و کیبورد الکترونیک که برای تولید صدا و احساس نوازندگی به مانند پیانوی آکوستیک طراحی شده است.

پیانوی استیج : یک نوع از دیجیتال پیانو که برای استیج یا اجرای زنده طراحی شده است.

سینتی سایزر : ارگ های الکترونیکی که از سینتی سایزرهای صدای گوناگون برای تولید محدوده وسیعی از صداها استفاده می کنند.

تنظیم کننده : ارگ های الکترونیکی که می توانند یک محدوده از صداها را به خوبی برای همراهی اجرا کننده تولید کنند و معمولا توسط دست چپ نواخته می شوند. یک ارگ تنظیم کننده معمولا گروه های تک نفره نیز خوانده می شود.

در مقایسه با دیجیتال پیانوها یا پیانوهای دیجیتال، ارگ های (کیبوردهای) الکترونیک معمولا قیمت پایین تری دارند و کلیدهای کمتر شبیه به پیانو و سبک تر دارند ولی کنترل های بزرگ فرعی بسیار بیشتری دارند و معمولا شامل یک بلندگو روی ارگ هم هستند. برخلاف سینتی سایزر، هدف اصلی ارگ تمرکز بر روی جزئیات کنترل صدای پارامتری سینتی سایزری نیست.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی،آموزشگاه،موسیقی،آموزشگاه موسیقی پارسه ,
:: بازدید از این مطلب : 45
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 22 آبان 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی
با سلام.به دنیای لوکس بلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز لوکس بلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در لوکس بلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید.
در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام را حذف نمایید.جهت حذف این مطلب وارد مدیریت وب خود شوید و از قسمت ویرایش مطالب قبلی ،مطلبی با عنوان به وبلاگ خود خوش امدید را حذف نمایید.امیدواریم لحظات خوبی را در لوکس بلاگ سپری نمایید...

:: بازدید از این مطلب : 37
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 0 0 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد